امروز:
سه شنبه - 11 ارديبهشت - 1403
ساعت :

 نوشتن از بزرگ هنرمندی که در خوزستان و کشور در تلاش بود تا تنها هنرش را پیشکش کند نه این که خود را نشان دهد، سخت است.

 اگرچه امروزه بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و منتقدان پیش از نشان دادن هنر نداشته ی خود، از هر راه ممکن در پی نمایاندن خود هستند تا بتوانند نام و نشان شان را به رخ بکشند!

 نوشتن و سخن گفتن از زنده یاد "حسین علیخانی"- که هم بازیگر بود هم نویسنده هم مجری صدا و سیما و برخی مجالس، هم  کتابخوان و هم استاد سخن و منتقد در باب بسیاری از بخش هایی که آفتاب مهربانی و انرژی بخش آن از مردم دریغ شد- ساده نیست؛ اگرچه این انسان مخلص، ظاهر و باطن اش یکی بود اما ابر باران زای خدمتش به مردم به ویژه نیازمندان پوشیده بود و دوست نداشت که آفتابی شود و کسی از او نام ببرد.

 نوشتن از چنین فرهیخته که کوشش می کرد زندگی خود را وقف قشرهای نیازمند جامعه کند فقط از بزرگ مردی همچون "محمد چوپان" بر می آید که ۳۰ سال با او نشست و برخاست کرد و به گفته خودش "حسین" دوست و برادر و همکارش بوده و خیلی از چیزها را از او یاد گرفته برخی را هم نتوانسته یاد بگیرد...

 پنج شنبه شب (پنجم بهمن ماه ۱۴۰۲) در مجلس ترحیمی که در دفتر روزنامه وزین "خوزی ها" با حضور همکاران نویسنده اش برپا شد از خصوصیان اخلاقی، منش، رفتار، گفتار و هنرش در تعزیه های عاشورا و  اربعین حسینی در منطقه حصیر آباد گفت و فهمیدیم که حسینی بود که در زاد روز امام علی(ع) و روز پدر به دیدار پدر بزرگوارش رفت و آسمانی شد و به یقین نام و یادش همیشه در دل و نگاه مان نامیرا خواهد بود.

 آری! "حسین" را نگارنده هم می شناسد اما نه به قدر چهار دهه فعالیت های بیدریغ اش در جامعه فرهنگی، ادبی، رسانه ای و اجتماعی- که مردم در آن حرف نخست باید بزنند- بلکه به عنوان یک آموزگار صادق، شجاع و تلاشگر که هدفش سربلندی و رفاه حال مردم بود.

او را می شناسم با بازی زیبایش در نمایش " گورکن" که در دی ماه سال ۱۳۶۶در مجتمع فرهنگی هنری اداره کل فرهنگ در اهواز به روی صحنه رفت.

آن هم در "گورکن"یی که غلامحسین شاهرخیان، حجت الله نجف پور، خویگانی، حسین علیخانی، داریوش چهرازی، عبدالحمید آیتی بازی کردند و حسین مقدم و حمید حسینی به ترتیب کار نور و صدا و گریم را برعهده داشتند.

 

او را می شناسم چون از زنده یاد "سعید بهروزی" نویسنده و کارگردان نمایش گورکن پرسیده بودم:" با توجه به بازی خوب بازیگران گروه تیاتر نگاه که برخی برای نخستین بار به ایفای نقش پرداختند، چگونه توانستید آن ها را هنرمندانه رهبری نمایید؟ که پاسخ داد:" با توجه به مسایلی که در سطح استان درباره هنر تئاتر داریم پاسخ می دهم.

"همه می دانیم که اصولا تیاتر یک کار جمعی است. یعنی مجموعه عواملی دست به دست هم می دهند تا کاری آماده عرضه شود.

در این میان اگرچه رهبری گروه دارای اهمیت است اما ظرافت های فردی، استعدادهای در حال شکوفایی و دید و درک و فهم صحيح موضوع و محتوا و آموزش های تئوریک عملی را هم نباید ندیده گرفت که خوش بختانه گروه تئاتر نگاه توانست در سطح یک بازی قابل ارایه، از عهده انجام این مهم برآید.

اما شاید امتیاز خاص گروه تیاتر در ارایه یک بازی خوب این بوده است که به رغم همه مشکل ها و موانع و مسایلی که بر سر راه شان بوده توانستند با علاقه مندی به ارایه بازی بپردازند."

به راستی که نوشتن و سخن گفتن از زنده نام "حسین علیخانی" سخت است. انسان آزاده ای که همچون رودخانه ی زلال و پاک در دل و جان شهر و استان و کشورش جاری بود و هر کس می توانست در حد توان، دانش و درک و فهمش پیاله ای از این رود روان بنوشد و به آگاهی های شفاف خود بیفزاید.

نویسنده بی ادعایی که هر یادداشت اش را که می خواندی احساس می کردی که به اندازه چند کتاب به اطلاعات و دانش ات افزوده شده است. چرا که اقیانوسی را در یک چشمه جا می داد و چشم و دل و وجودمان را نورانی می کرد.

 بیاییم نه تنها در زادروز مولای مان و نیز روز پدر و روز مرد، قدر مردان و زنان بی ادعا و بی همتای مان را بدانیم و در تمام روزان و شبان هفته ها، ماه ها و سال ها هنری اکر داریم تنها در راه زیبای خدمت به مردم گران قدرمان صرف کنیم؛ بی آن که پیش و پس از آن، به سراغ ساز و دُهُل های امروزی مان- که برای مردم فیلتر کرده ایم اما خود از آن استفاده لازم می کنیم- برویم و جار بزنیم که ای مردم! "ما همانیم که رستم بود پهلوان"؛ علی وار کار و فعالیت کنیم که پروردگار بخشنده و مهربان مان دانا و بینا است...

بیاییم دست در دست هم نهیم به مهر و ابتدا به شیوه "حسین علیخانی"ها خود را بسازیم و سپس میهن خویش را کنیم آباد.

 * حبیب اله بهرامی بیرگانی

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید