امروز:
جمعه - 7 ارديبهشت - 1403
ساعت :

اهواز- حبیب خبر/ سیدمهدی ابوس: ورزش که روزگاری زمینه ساز شادابی و سلامتی جسم و روح وروان بود، اینک  بلای جان و سوهانی زبر بر اعصاب اهالی اش شده و آن قدر فضایش هردم بیلی شده که فقط برایش این شعر زیبا و پرمعنی "نظامی" را باید خواند: "هردم از این باغ بری می رسد و چند نقطه..."

این روزها  بارها شنیدیم و به عنوان سوتیتر نخست خبری از رسانه شنیداری پخش شده است که ورزش کشور عزیزمان در فضای جهان ورزش  دارای سیصد کرسی بین المللی است!

این خبر برای هر ایرانی و همه اهالی ورزش یک افتخار است. اما ای کاش آن هایی که این آمار دقیق و بسیار سرور انگیز را بیان می فرمایند پاسخی هم در این زمینه داشته باشند که آورده این سیصد کرسی بین المللی برای ورزش کلان ما چه بوده و چه تدبیر و دیپلماسی خاصی برای حفظ و ارتقای آن وجود دارد؟

مجموعا تاکنون این کرسی ها برای بهترشدن ساختار مدیریتی کلان ورزش و پیشرفت علمی ورزشکاران ملی چقدر تاثیر گذار بوده و چگونه با داشتن سیصد کرسی ورزشی بین المللی همه روزه  شاهد تهدید و خط نشان کشیدن فیفا و فیلا و دیگر فدراسیون های بین المللی برای تعلیق و تحریم و جریمه کردن کلان دلاری ورزشکاران و باشگاه ها و فدراسیون های ورزشی کشورمان هستیم؟!

 آیا این سیصد کرسی بین المللی که به نام ورزش ما ثبت شده تشریفاتی و برای ورزش فقط رجز خوانی آماری و عاری از تاثیر گذاری است یا واقعا این کرسی های بین المللی ورزشی، مدیریتی و اجرایی  به شمار می آیند؟

 به عنوان جمع بندی مطلب، اگر گزینه و فرضیه دوم درست باشد، چرا تاکنون از این سیصدکرسی در بهتر شدن  ساختار ورزش کلان کشور به معنی واقعی چیزی دیده نشده است؟

اما شنیدنی تر از سیصد کرسی بین المللی برای ورزش کلان ما، مطلع شدن در مورد عزل و نصب مربیان و چگونگی اجرایی شدن  دو اصل فرایند و نتیجه در فوتبال کلان خواهد بود.

تیم ذوب آهن، سرمربی اش را (رحمان رضایی) به طریقی که صلاح دانسته بایکوت کرد که این حق مسلم هر مدیر با تدبیر است که برای وضعیت تیمی و حوزه مدیریتی خودش تصمیم گیری کند، اما برای جایگزینی مربی، چرا باید با دو مربی نفتی از جنس آبادان و مسجد سلیمان  که در کنار تیم شان مشغول کار هستند و قرارداد رسمی دارند، وارد مذاکره می شوند؟!

در این میان، آن منشور اخلاقی مرام ارزشی ورزش و اخلاق جوانمردی که بر سر در باشگاه با عنوان فرهنگی ورزشی نصب شده انصافا چگونه تفسیر می شود؟! آیا این بد آموزی و رواج بداخلاقی در فضای فوتبال نیست؟ البته شاید چون مجوز حرفه ای بودن دریافت کرده اشکالی نداشته است!!

 و اما موضوع بعدی

دوستی از جنس خروجی ناب فوتبال و عرصه کسوت ورزش می گفت: در فوتبال فعلی، از دو مقوله فرایند و نتیجه- که هر دو بسیار مهم هستند- اولی را کسی تحویل نمی گیرد، زیرا رسیدن به فرآیند نیازمند کار، تلاش، صبر، دانش، مطالعه و تخصص است و کمتر کسی دنبال آن خواهدبود؛ چون نه وقتش هست و نه حوصله و صبر،  اما در فضای مدیریتی ریز و درشت فوتبال فعلی، اکثریت دنبال دومین فاکتور هستند که فوتبال ما را تبدیل به نتیجه گرایی مطلق با کمترین کیفیت فنی ورزشی و سرشار از حواشی بی نظیر خاص خودش کرده است!

و فرایند را به قول پیمانکاران ساخت و ساز- که این روز ها در فضای ورزش فراوان شده اند- باید کوبید تا به اصرار در ادامه نتیجه گرایی مطلق، آسمان خراش پوشالی بر فراز مستطیل سبز فوتبال بسازند اما وقتی وارد مسابقات بین المللی منجمله فوتبال آسیا یا مقابل با تیم های شرق آسیا قرار می گیریم آن طوری که باید و شاید حرفی برای گفتن در زمین بازی نداریم!

 در این فوتبال نتیجه گرا تنها چیزی که حتی بیشتر از تکنیک و تاکتیک فوتبالی دیده می شود مهندس و دکتر و کارشناس و پدر خوانده و پدر نویس و دلال و ببر و بیار است. آن قدر فضای این ورزش و فوتبال هردم بیل شده که خیلی ها فقط دنبال پدر شدن و پدر سالاری در فوتبال  هستند.

به راستی با سیصد کرسی و این همه مدیر و پدر نمای ورزشی، چرا ورزش ما این چنین است؟

شاید هم تقصیر ماست که هر دم پا توی کفش افرادی می کنیم که به هر طریقی می خواهند برای ابراز وجود در ورزش و فوتبال ریشه کنند! در نهایت که پا برهنه نمی توانند به خواسته های شان برسند!!

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید