امروز:
سه شنبه - 4 ارديبهشت - 1403
ساعت :

 به نظر می رسد خیلی زودتر از چیزی که گمان می رفت، عمر گزارشگری و خبرنگاری در خوزستان به پایان راه رسیده است!

 نخست بگذارید این ابژه را ثابت کنیم و سپس به عوامل  موثر بر وقوع این پدیده بپردازیم.

 نمونه زنده و حی و حاضری که می توان به عنوان مصداق ملموس در اثبات پدیده مرگ گزارشگری و خبرنگاری در خوزستان بر شمرد، همین سفرهای بدون تولید محتوا و خروجی همکاران است که صرفن با گرفتن چند عکس کنار آوار برج متروپل یا آسیب دیدگان این فاجعه یا امدادگران یا مسوولانی که آنها هم دارند دور خود می چرخند، خلاصه شده است.

 از این پس و در سفرهای خبری! همکاران محترم، عکس انداختن با خانواده های کشته شده گان این سانحه را هم  بیافزاییم. 

 ولی گزارش مشروح و متن  خبری در کجای  این معادله قرار دارد؟!  هیچ. عملن هیچ.

اصلن دیگر کسی دستش به قلم و کیبورد نمی رود که بنویسد و تایپ کند. خیلی هنر کنیم دو سه نفر از همکاران کلیپ ضبط می کنند و همزمان که  دارند از صحنه ای  فیلم می گیرند، با صدای خودشان عباراتی را هم  بیان می کنند  که فوقش در چند گروه واتس آپی یا اینستاگرام بارگذاری می شود و دیگر، همین. 

از نوشتن  خبری  نیست. از روزنامه نگاری خبری نیست. از مصاحبه با مسوولان ذیربط و بازماندگان حادثه خبری  نیست. اگر هست در قالب نوشتار و در شکل و شمایل گزارش تهیه نمی شود. 

اگر نمونه هایی از این گزارش ها را  دوستان و همکاران  اعزامی به آبادان تهیه  کرده اند، عنایت بفرمایند؛ برای  نگارنده بفرستند تا مطالعه کنم و از خواب غفلت بیدار شوم!

ولی چه عواملی  باعث شده که سطح روزنامه نگاری و گزارشگری  در خوزستان؛ نه در قیاس با مطبوعات و رسانه های کشوری و ملی، که حتا در قیاس با گذشته ی مطبوعاتی خود خوزستان افت فاحش پیدا کند؟!

آیا  همه اش به خاطر فضای مجازی است؟! آیا  سرعت و شتاب تکنولوژی و میزان مراجعه ی مخاطبان  به رسانه های مجازی موجب شده انگیزه نوشتن و گزارشگری و انجام ریزه کاری های فنی منجر به تولید یک گزارش عالی  از دست برود؟! 

دادستان مرکز استان خوزستان: مالک و پیمانکار اصلی ساختمان متروپل در محل حادثه فوت کردند

آیا عکس و کلیپ از قلم پیشی گرفته است و سرعت  انتقال مفاهیم توسط عکس و کلیپ، سریع تر از  نوشتن یک گزارش  است؟!

آیا  اشکال به مخاطب بر می گردد  که دیگر حوصله  خواندن یک گزارش مشروح و مفصل را ندارد؟!

آیا نسلی از بهترین روزنامه نگاران و خبرنگاران ما  درگیر مناسبات اداری و اشتغال در این اداره و آن اداره نشدند و عملن فضای رسانه ای خوزستان از این نسلی که به صورت تجربی همه چیز را آموخته بود و در یک روزگاری  نچندان دور نشریات و رسانه های پر و پیمانی از نظر تولید محتوا را منتشر می کردند، خالی نکرده ایم؟!

آیا روزنامه نگار و خبرنگار و گزارشگری که می داند سر ماه از فلان اداره و شرکت  حقوق  متعارفی دریافت می کند؛ و فعالیت روزنامه نگاری را فقط برای دلخوشنک، یا اینکه هنوز بگوید بعله! ما هنوز  هستیم!  یا برای پیشه و حرفه ی  دوم و سوم و چهارمش نگه داشته، دغدغه ای باقی می گذارد  که از بنیاد به موضوع و سوژه و مساله و پدیده ای به نام "تولید  محتوا" اهمیت  بدهد؟! 

خودم پاسخ می دهم.  نه!  نمی دهد.  اهمیت  نمی دهد! 

و همین است که اگر قطار قطار خبرنگار راهی  آبادان شویم ، موقع برگشتن، فوقش چند تا عکس گرفته ایم یا کلیپی  تهیه کرده ایم که سعی داریم صدای مان را هم  مثل آلن دلون شفاف  و صیقلی و پر ابهت جلوه دهیم و یک عباراتی  را هم روی کلیپ ، استوار  می کنیم تا بگوییم  بعله!  ما هنوز  گزارشگریم و خبرنگاریم و روزنامه نگاریم. 

ولی برای اطلاع عزیزان! این راهش نیست. ما  داریم با تنبلی افراطی خودمان و با قهر از قلم و کیبورد و نوشتن، ناقوس مرگ رسانه های خوزستان را خیلی خیلی خیلی بیشتر از موعد به صدا در می آوریم!

*شهرام گراوندی 

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید