امروز:
جمعه - 31 فروردين - 1403
ساعت :

این درس‌ها را از پرسپولیس الهلال می گیریم؛ البته اگر عاقل باشیم!

 

پرسپولیس مقابل الهلال در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا شکست خورد اما این بازی می تواند درسی باشد تا بتوانیم در آینده به قهرمانی آسیا برسیم.

 

مریم روحی: بازی پرسپولیس با الهلال را دیدید؟ ۹۰ دقیقه بود و یک شکست تلخ دیگر برای فوتبال‌مان اما پر بود از نکات آموزشی.

 

بگذریم از اینکه تحریم نیستند، پول دارند و ورزش بخشی از پروپاگاندای‌شان است. برایش هزینه می کنند و بهترین‌ خارجی ها را می آورند و حاصلش می شود کیفیت.

 

بگذریم از اینکه به هزار دلیل پروسه واکسیناسیون را زودتر و با کیفیت تر انجام دادند تا حالا بتوانند بعد از دو سال با خیال راحت و بی ترس از کرونا تمام تماشاگران شان را در استادیوم کنار هم بنشانند.

 

فارغ از این حسرت که سر انجام با رعایت زیرساخت ها، حالا در ریاض که تا پیش از این، همراه با تهران، دو پایتخت مهم جهان اسلام بودند که زنان منع حضور داشتند، اینگونه شاهد حضور زنان و خانواده ها در استادیوم ها هستیم و ما باید قید حضور تماشاگر را حتی در بازی ملی بزنیم چون از یک طرف امضاء دادیم برای حضور زنان در استادیوم ها و از سوی دیگر نتوانستیم در داخل پیش نیازهای ورودشان را فراهم کنیم. اما بازی پرسپولیس و الهلال در کنار همه آنچه در ابتدا از کنارشان گذشتیم نکات فنی بسیاری هم داشت.

 

اینکه چقدر خارج بودن از فضای مسابقه برای یک تیم ویرانگر است. الهلال هفته دهم لیگ عربستان را مقایسه کنید با تیم هفته چهارم شان که به مصاف استقلال رفته بود.

ریتم، هارمونی و سرعت انتقال‌شان را مقایسه کنید با بازی مقابل استقلال تاجیکستان که از فاصله کمتری از پایان لیگ به چنین میدانی رفته بود.

 

مهر تقریبا به پایان رسیده و ایران احتمالا تنها لیگ دنیاست که مسابقات حرفه ای اش به هزار دلیل آغاز نشده. سیامک نعمتی و سعید آقایی را دید؟ مهدی ترابی چطور؟ حتی وحید امیری و سرلک؟ بخشی از این نمایش مایوس کننده حاصل فقط تمرین کردن است، بدون مسابقه.

بخشی دیگر حاصل سرگردانی ست. تیمی که برای اعزام حتی قوانین اولیه اعزام به کشور میزبان را نمی داند و ساعت ها آوارگی حاصل مدیریت مشعشعش می شود، بی تردید نمی تواند حریفی قابل برای تیمی باشد که فقط میلیاردها دلار بهای آوردن بازیکنانی بر اساس تفکر و سبک بازی مربی سرشناسش پرداخته است.

حال این کابوس را در ذهن مرور کنیم که اگر تعداد سهمیه خارجی ها از سه به ۵ افزایش یابد ، چقدر شکاف میان تیم های مان با رقبا بیشتر و بیشتر می شود؟

 

و در آخر می رسیم به عدد بودن سن. بله سالم که زندگی کنی، سید جلال که باشی، قطعا تا ۴۰ سالگی هم مثل الماس در زمین می درخشی. با هوشت، با توان بالایت و با استعداد ذاتی ات بخشی از هویت تیمت در مسیر قهرمانی های باورنکردنی می شوی اما حتی سید جلال هم که باشی سن که بالا می آورد ، به رقیب چموش و چالاک که بخوری، معجزه جوانی دورت می زند.

 

این بازی را احتمالا هم جلال و هم یحیی بارها در ذهن شان تکرار می کنند و به آینده با تردیدی بیشتر نگاه می کنند. به مسیری پر افتخار برای یک کاپیتان استثنایی که احتمالا دیگر در راند پایانی قرار گرفته است و این جبر سنی ست که گریزی هم از آن نیست که اگر کمی بی رحمانه تر قرار به تحلیل باشد باید برای این همه فشار ملی به وحید امیری در حوالی ۳۵ سالگی هم با همین دید نگریست و نگران بود.

 

این ها حداقل نکاتی ست که یک بازی تلخ برای مان داشته. درس‌هایی که کاش یکبار گرفته باشیم و در پی علاج نقاط ضعف مان بربیاییم.

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید