نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
متن زیر یادداشتی است از دکتر عباس امام (عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز) در ستایش دو تن از همکارانش، دکتر مرتضی افقه و دکتر قاسم بستانی که در اختیار ایسنا قرار گرفته است.
۱. مقدمه
دانشگاه شهید چمران اهواز در حال حاضر دارای بیش از ۶۰۰ عضو هیات علمی است که در ۱۳ دانشکده و ۵۳ گروه آموزشی مشغول به کار هستند. از آنجا که دانشگاه شهید چمران را «قطب آموزش عالی جنوبغرب کشور» مینامند و در طی دو ـ سه دهه اخیر در مجموع گزینش علمی اعضای هیات علمی در این دانشگاه از حساسیتهای بیشتر و بهتری برخوردار شده است، این امر نشان میدهد که استادان این دانشگاه عموما از تواناییها و شایستگیهای علمی بالایی برخوردار هستند.
برخی از اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران در گستره محلی و استانهای جنوب غرب کشور خدماتی ارائه کرده و میکنند، برخی در سطح ملی شناخته شده هستند و برخی نیز در رشتههای تخصصی خود از شناختهشدگی بینالمللی برخوردارند. من طبعا افتخار آشنایی با همه این ۶۰۰ نفر را ندارم؛ حتی نمیتوانم ادعا کنم که نیمی از این تعداد استادان همکار را به چهره و یا به اسم، میشناسم به ویژه که بسیاری از این همکاران گرامی در ده ـ پانزده سال اخیر به جمع اعضای هیات علمی دانشگاه پیوستهاند و طبعا من که از نسل قدیمیتر اعضای هیات علمی هستم نوعا با استادان باسابقهتر آشنایی بیشتری دارم.
هر کدام از ما میتوانیم همکاران خود را به انواع گوناگونی در ذهن خود دستهبندی کنیم؛ دستهبندیهایی گاه ارزشمدارانه که گروه/گروههایی را مثبت/تر تلقی کرده و گروه/گروههایی را منفی/منفیتر. طبع و سلیقه شخصی من بیشتر به استادانی بها میدهد که صرف نظر از تخصص علمی خود دارای حساسیتهای اجتماعی نیز باشند؛ از حساسیت به امور گوناگون صنفی محل کار خود گرفته تا مسایل کلانتر استانی، کشوری و جهانی چراکه میدانم از دیرباز و مشخصا از ۲۵۰۰ سال پیش در یونان باستان، ما انسانها را رسما «حیواناتی اجتماعی» نامیدهاند و در جایجای ادب و فرهنگ فارسی نیز از برجستگی این ویژگی مثبت انسان سخن رفته است: توکز محنت دیگران بیغمی، نشاید که نامت نهند آدمی.
بروز این ویژگی در عملکرد هر انسان قطعا فقط و فقط به یکی دو شکل مشخص محدود نیست و من نیز مدعی شناخت تمام این راههای بروز حساسیت اجتماعی افراد در جامعه نیستم. اما، این را کاملا احساس کردهام که اصولا در نظام آموزش عالی سازوکارهایی وجود داشته و دارد که عضو هیات علمی را از بروز یا پیگیری دغدغههای اجتماعی (کنشگری اجتماعی) باز داشته و دور نگه میدارند.
اتفاقا، به همین دلیل است که صفت "academic" در انگلیسی دارای بار معنایی دوگانهای است؛ یکی، همان مفهوم مصطلح امور مرتبط با تحصیلات و تحقیقات دانشگاهی (بار معنایی مثبت این واژه) و دومی، به معنای پرداختن به امور نظری محض و بیارتباط با واقعیات اجتماعی (بار معنایی منفی همین واژه). به این ترتیب، پیداست که در خود فرهنگ غربی سازنده اصطلاح «آکادمیک»، این واژه و اصطلاح همواره و در همه موارد بار معنایی مثبت و پسندیدهای ندارد، در حالی که بسیاری افراد و حتی خود دانشگاهیان گمان میکنند این واژه فقط دارای بار معنایی مثبت است.
به هر حال، در این نوشتار قصد دارم به اختصار نکاتی درباره دو تن از همکارانم را طرح کنم که همزمان با فعالیت آکادمیک به عنوان عضو هیات علمی، کوشیده اند تا به شکل های مختلفی دچار پارهای عوارض منفی زیست در محیط تدریس و تحقیق دانشگاهی نشوند. البته طرح نام این دو عزیز، به این معنا نیست که در کل دانشگاه شهید چمران فقط این دو بزرگوار از این ویژگی والا برخوردار هستند. چنین نیست و من شخصا پیش از این نیز به معرفی برخی همسانان ایشان پرداختهام و چنانچه عمری باقی باشد در حد توان محدود خود باز هم به معرفی دیگر همسانان این دو همکار خواهم پرداخت. این را هم اضافه کنم که بنده با این دو همکار نه همشهری هستم و نه در یک گروه آموزشی همکار هستیم ولی سابقه آشنایی بنده با این دو به حدود ۳۰ سال میرسد.
۲. دکتر مرتضی افقه؛ اقتصاددان توسعهگرا و مردمی
در تاریخ ایران، تلاش برای ایجاد عمران و آبادی در جامعه، چه از سوی برخی دولتها و چه از سوی افراد نیکوکار پدیده جدیدی نیست اما برنامهریزی سامانمند، همهجانبهنگر و درازمدت برای ایجاد «توسعه پایدار» قطعا پدیدهای است نوین که از دوران مشروطیت به بعد توسط روشنفکران و تحصیلکردگان آن عصر، از جهان غرب وارد فضای گفتمانی ایران شد.
در طول چند دهه بعد، افراد و نهادهایی در این زمینه فعال شدند و با تلاشهایی مستمر و گسترده و با تدوین برنامههایی مدون برای ایجاد توسعه از طریق ارتقای شاخصهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره جامعه ایرانی را به طور نسبی از فقر، فلاکت، بیسوادی، نبود بهداشت، نبود آموزش و پرورش، نبود صنعت نوین، نبود کشاورزی مدرن، نبود سدهای جدید، جادههای مواصلاتی و غیره رهایی بخشیدند تا اندکاندک اهالی کشور از مقام فرودست «رعیت» به جایگاه رفیع «شهروند» دست یابند.
دکتر افقه، متخصص این رشته «انسانساز» و «شهروندپرور» است. دکتر افقه پس از گذراندن دوره کارشناسی اقتصاد در دانشگاه شهید چمران اهواز (۱۳۶۴) و سپس دوره کارشناسی همان رشته در دانشگاه تهران (۱۳۶۸)، عازم بریتانیا شدند و دکتری خود را در رشته اقتصاد (گرایش توسعه) از دانشگاه بیرمنگام اخذ کردند (۱۳۷۷) (صفحه شخصی دکتر مرتضی افقه در سامانه دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز).
دکتر افقه پس از بازگشت از انگلیس و اشتغال در دانشگاه شهید چمران سالها تدریس، راهنمایی و مشاوره پایاننامههای دورههای کارشناسی ارشد و دکتری، تحقیق و نیز تصدی سمتهای اجرایی دانشگاهی به رتبه دانشیاری رسیدند. به یاد دارم که ایشان در اواخر دهه ۱۳۷۰ چندی نیز در سمت مدیرکلی (یا معاونت) استانداری خوزستان انجام وظیفه کردند.
فهرست مقالات علمی ـ پژوهشی افقه در فصلنامههای دانشگاهی و نیز مقالاتی که وی در همایشهای تخصصی اقتصادی ارایه داده به راحتی از طریق جستجو در فضای مجازی قابل دسترسی است. همچنین مرور اجمالی رسانههای همگانی استان و کشور نشان میدهد که افقه با دهها مورد مصاحبه، یادداشت، مقاله و امضای طومارهای مشترک در همراهی با دیگر اقتصاددانان ایرانی به چهرهای شناخته شده در زمینه اقتصاد و توسعه در کشور تبدیل شده است.
دکتر افقه در این مصاحبهها و یادداشتها نوعا با سند، مدرک، ارقام و آمار و تحلیلهای دقیق و با استقلال رای به کندوکاو مسایل و چالشهای اقتصاد امروز ایران میپردازد و علاوه بر گسترش و همگانی کردن دانش اقتصاد و توسعه، از حقوق مادی و معنوی شهروندان دفاع میکند. به این ترتیب، پیداست که افقه خود را در چارچوب رویکرد ذهنیگرایانه برخی پژوهشهای دانشگاهی (جنبه منفی مذکور در صفت موصوف در بالا) محدود نکرده است. وی با تیزبینی خاص خود تحولات اقتصادی خوزستان و کشور را مستمرا رصد کرده و با زبانی نسبتا ساده به تجزیه و تحلیل رویدادهای اقتصادی میپردازد.
افقه در بحرانها به نهادهای ذیربط خوزستان و کشور توصیههای دلسوزانه و انتقادی ارایه میدهد، در کنار دیگر شهروندان میایستد و خود را در برج عاج استادی دانشگاه از دیگران دور نمیکند. من ضمن دعوت از همگان به بررسی کارنامه وزین عملکرد جناب دکتر افقه در این زمینه، ناچارم در زیر به عنوان نمونه فقط به ۱۵ نمونه از عناوین نوشتهها یا مصاحبههای رسانههای گوناگون با ایشان بسنده کنم:
۱. خبرگزاری ایسنا ( ۱۲ شهریور ۱۳۹۷):
تحلیل افقه از آنچه گریبان اقتصاد کشور را گرفته
۲. خبرگزاری ایسنا ( ۲۲ مهر۱۳۹۲):
الگویی برای توسعه با تمرکز بر استان خوزستان
۳. خبرگزاری ایسنا ( ۱۵ فروردین ۱۳۹۷):
وسوسههای خطرناک افزایش نرخ ارز
۴. دیدهبان ایران ( ۱۷ شهریور ۱۳۹۷):
ریزش طبقات متوسط مردم به زیر خط فقر
۵. روزنامه سپهر ( ۱۶ فروردین ۱۴۰۰):
تحقق شعار سال ۱۴۰۰، شاه کلید حل مشکلات اقتصادی
۶. وبگاه دارایان ( ۲۲ اسفند۱۳۹۹):
نقدینگی ربطی به بانک مرکزی ندارد؛ مجلسیها خود را به غفلت میزنند
۷. وبگاه دارایان ( ۱۰ اسفند ۱۳۹۹):
دو نیاز اقتصاد ایران: برجام شرط لازم، FATF شرط کافی
۸. خبرگزاری شوشان ( سه خرداد ۱۳۹۵):
رفع فقر مطلق، پیشنیاز همه برنامههای توسعه
۹. خبرگزاری شوشان ( ۱۷ دی ۱۳۹۳):
خوشخدمتی مدیران خوزستانی به پایتختنشینان
۱۰. خبرگزاری شوشان ( ۱۸ تیر ۱۳۹۲):
برای توسعه خوزستان چه باید کرد؟
۱۱. خبرگزاری خوزنیوز ( ۳۰ آبان ۱۳۹۸):
سهمیهبندی بنزین باید اجرا میشد، اما تدریجی
۱۲. خبرگزاری ایرنا ( ۲۶ دی ۱۳۹۷):
استاندار خوزستان، در تراز ملی و حد وزیر باشد
۱۳. خبرگزاری ایرنا ( ۱۹ ابان ۱۳۹۸):
توسعه اقتصادی کشور و مراودات جهانی در گرو پذیرش لوایح FATF
۱۴. رادیو گفتگو ( ۲۰ مهر ۱۳۹۹):
ریشه مشکلات اقتصادی کشور ناشایسته سالاری مدیران است
۱۵. رادیو گفتگو ( ۲۵ شهریور ۱۳۹۹):
دوپینگ نفتی، دیگر کارساز نیست
۳. دکتر قاسم بستانی؛ متکلم خردگرا، پیشکسوت قرآنی و کنشگر صنفی
علم کلام (theology) «علم به قواعد و مسایلی است که نتیجهاش توانایی بر اثبات اصول دین و دفع شبهات با دلیل و برهان و تطبیق آنها با قواعد عقلیه است» (سید احمد صفایی، کتاب علم کلام، انتشارات دانشگاه تهران، چ ۱۳۷۴، ج ۱،ص ۷). این شاخه از علوم دینی که در همه ادیان و مذاهب وجود دارد، در اسلام با عنوان «کلام اسلامی» شناخته میشود. افراد دستاندرکار این علم (که با عنوان «متکلم» شناخته میشوند) همگی دارای یک رویکرد و مشرب نبوده بلکه دارای اندیشههایی متفاوت و گاه بسیار متضاد میباشند، مانند متکلمان مسلمان معتزلی، اشعری، اصولی، اخباری، اهل حدیث و ماتریدی (محمدحسین مردانی، مقاله کلام چیست؟ متکلم کیست؟، مجله کلام اسلامی، ۱۳۸۳، ش ۵۱). همکار گرامی، دکتر قاسم بستانی که دانشیار علوم قرآن و حدیث در بخش آموزشی «علوم قرآن و حدیث» دانشکده الهیات و علوم اسلامی دانشگاه شهید چمران اهواز میباشند از متخصصان دانشگاهی علم کلام اسلامی است که نزدیک به سه دهه سابقه کار در این رشته و در این دانشگاه دارد.
کارنامه آموزشی ـ پژوهشی دکتر بستانی نشان میدهد که ایشان در مجموعه فرآوردههای تخصصی و قلمی خویش، متکلم/دینپژوهی است خردگرا و همچنین استادی است شناخته شده از سوی محافل تخصصی به پیشکسوتی در علوم قرآنی، مانند آموزش قرائت قرآن مجید، آموزش تجوید، داوری مسابقات قرآنی استان و کشور با بیش از ۱۰ کتاب در زمینه علوم قرآن و حدیث (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران/ایرنا، ۵ اسفند ۱۳۹۲؛ خبرگزاری قرآنی ایکنا، ۴ اسفند ۱۳۹۲؛ سایت عروج، ۵ اسفند ۱۳۹۲).
محتویات صفحه شخصی دکتر بستانی در سامانه الکترونیکی دانشکده الهیات و علوم اسلامی دانشگاه شهید چمران اهواز نشان میدهد که ایشان تاکنون حدود ۷۰ مقاله مستقل و مشترک (با همکاران و یا دانشجویان تحصیلات تکمیلی) منتشر ساخته و تقریبا به همان تعداد نیز مقالاتی در همایشهای تخصصی علوم قرآن و حدیث ارایه دادهاند (https://theo.scu.ac.ir). من در سالهای گذشته توفیق آن را داشتهام تا برخی مقالات علمی ـ پژوهشی استاد بستانی در زمینههای علوم قرآن و حدیث در نشریات تخصصی حوزوی یا دانشگاهی را مطالعه کنم و لذت ببرم.
آنچه در این باب دستگیرم شده این است که ایشان بدون ورود به مباحث و روش تحقیق چالشبرانگیز علم «کلام جدید» (Modern/NewTheology) و عمدتا در همان چارچوب کلام سنتی اسلامی ـ شیعی اما با محور قراردادن «حجیت عقل و خرد» به بررسی نکاتی در حوزه علوم قرآن و حدیث میپردازند؛ نکاتی که پرداختن و نقد آنها، نیاز به شجاعت علمی ـ اخلاقی خاصی دارد و کار هر کسی نیست.
اما دکتر بستانی با اتکای به دانش عمیق و گسترده خود در این زمینهها (که نتیجهاش عضویت در هیات تحریریه دانشنامه تخصصی علوم قرآن و حدیث میباشد) در آن ابواب قلم زده است. نمونههای این گونه مقالات بستانی، با مشخصات کامل در سایت «پرتال جامع علوم انسانی» (http://ensani.ir) قابل مشاهده و مطالعه است و من در زیر به عنوان نمونه فقط به چند مورد آنها اشاره میکنم:
۱. غلو و اهل غلو در فرهنگ شیعی (نشریه شیعهشناسی، ۱۳۸۴، ش ۱۲)
۲. شیعه و آغازگران جعل حدیث (نشریه شیعهشناسی، ۱۳۸۶، ش ۱۷)
۳. شیوههای جعل حدیث (نشریه علوم حدیث، ۱۳۸۴، شش ۳۷-۳۸)
۴. معیارهای نقد حدیث و حدیث الغدیر (نشریه شیعهشناسی، ۱۳۸۵، ش ۱۳)
۵. جایگاه عقل و مقتضیات آن در اعتباربخشی گفتارهای دینی (نشریه علوم حدیث ، ۱۳۸۳، ش ۳۴)
۶. فاطمه (س) و دفاع از ولایت (نشریه بانوان شیعه، ۱۳۸۹، ش ۲۴)
۷. تغییر معنایی در واژگان قرآن (پژوهشهای زبانشناختی قرآن، ۱۳۹۴، ش ۲)
۸. ابن ابی العوجا: شناخت و ارزیابی ادعاهای منسوب به او (نشریه پژوهشهای قرآن و حدیث، ۱۳۹۶، ش ۱)
۹. بررسی احادیث مربوط به نهی از مشورت با زنان در منابع حدیثی شیعی و سنی (نشریه مباحث بانوان شیعه، صص ۱۸۶- ۲۰۶)
۱۰. واکاوی مستندات حدیثی شیعی درباره محل و نحوه ولادت امام علی (ع) (نشریه مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، ۱۳۹۸، ش ۵)
۱۱. واکاوی مفهوم بدعت و مصادیق آن؛ راهکاری برای دوری از افراطیگری (همایش ملی واکاوی قرایتهای افراطی از دین، ۱۳۹۶، تبریز)
۱۲. آسیبشناسی میراث حدیثی مسلمانان و افراطیگری (همایش ملی واکاوی قرائتهای افراطی از دین، تبریز، ۱۳۹۶)
۱۳. آسیبشناسی شیوههای تبلیغ قرآن و ویژگیهای قاری و معلم آن، بیست و ششمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم، ۱۳۸۸، تهران)
اما، نکته اینجاست که دکتر بستانی با این همه دغدغههای دینی و کلامی و با وجود فشار تدریس و مسایل خاص زندگی پرفشار امروز، ادای وظایف اجتماعی خویش را نیز فراموش نکرده است. وی که میتواند هر یک از این وظایف اداری ـ آکادمیک خود را بهانهای برای عدم پرداختن به امور اجتماعی کند، چنین نکرده و سالها است که میبینم در پیگیری احقاق حقوق مادی ـ معنوی اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز و نیز کلیت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از تمام توش و توان خود استفاده میکند.
در جلسات خاص پیگیری مطالبات صنفی استادان فعالانه شرکت، مسئولانه موضعگیری کرده و راه حل ارایه میدهند. در شبکههای اجتماعی نیز حضوری فعال دارند و در زمینه چالشهای صنفی استادان، مشکلات استان و کشور بیپرده سخن میگویند. این ویژگی استاد بستانی با دیگر همسانان در رشته تحصیلی خود که نوعا با منشی خاص خویش با همگان به راحتی دمخور نمیشوند سجیه مثبتی است که باعث میشود ما همکاران با ایشان راحتتر ارتباط برقرار کنیم و با تصور رایج از سجایای اخلاقی متکلمان مسلمان با حالتی محافظهکارانه و تحفظ به ایشان نزدیک نشویم چراکه احساس میکنیم وی نیز انسانی مانند یکایک ماست.
این دینپژوه پرکار به ورزش و به خصوص فوتبال هم علاقه دارد و اخبار فوتبالی را پیگیری میکند و اگر اشتباه نکنم «قرمز» است و طرفدار تیم پرسپولیس، هرچند همیشه خود را طرفدار فوتبال جنوب میداند. هیچ گاه از استاد بستانی مخالفتی با موسیقی ندیده و نشنیدهام و وی را دوستدار گونههایی از موسیقی اصیل ایرانی یافتهام.
با این سجایای اخلاقی استاد، خدای را سپاسگزاریم که این متکلم متاله از سنخ آنانی نیست که حضرت سعدی علیهالرحمه را برآشفتند تا بارها و بارها چنین مضمونی را به نظم کشد که «برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی» و یا جناب لسانالغیب حضرت حافظ را چنان رنجاندند که به طعنه به آنان گفت «عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت / که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت».
از درگاه خداوند، تندرستی و سربلندی این دو همکار گرامی را خواستارم و امیدوارم به ما توفیق پیروی از سلوک این دو عزیز را عطا فرماید.
ارسال نظر به عنوان مهمان