امروز:
سه شنبه - 28 فروردين - 1403
ساعت :

زن و مرد دعوا

 

من از روز اوّل خرت بوده ام/ ولی ظاهراً همسرت بوده ام

به میخانه ی خانه زادان لُرد/ چو لِرد ته ساغرت بوده ام

به دیزی اگر گوشت نه دنبه نه/اقلّ کمش اُلورت بوده ام

به هر جا تنوری برافروختی/نه هیزم که خاکسترت بوده ام

تو راننده ی کامیون حیات/و من طایر پنچرت بوده ام

تو شمع شبستان احساس و من/چو پروانه دور سرت بوده ام

جفاکار چون گرگ و کفتار نه/وفادار چون کفترت بوده ام

گه رزم مانند سرباز صفر/گه بزم خنیاگرت بوده ام

به پشت هرآنکس که دشمن توراست/اگر تیغ نه خنجرت بوده ام

به افسونگری شهره ی خاص و عام/زمانی که جادوگرت بوده ام

به بستان اگر نخل نابارور/ولیکن گل باورت بوده ام

خداوند مکری اگر، بنده نیز/مددکار پیغمبرت بوده ام

شب و روز از بهر تحمیق خلق/به محراب و بر منبرت بوده ام

مدیدی است در باغ وحش جهان/تو لوطی و من عنترت بوده ام

برابر به خاک رهم کرده ای/اگر روی سر افسرت بوده ام

اگر یار شاطر نبودم کجا/گر انبار بر خاطرت بوده ام؟

به اوج جنون هم اگر رفته ای/همانا که بال و پرت بوده ام

گشودم به رویش در دوستی/کجا دشمن مادرت بوده ام؟

خدا را سپاس آبرومندتر/هم از شوهر خواهرت بوده ام

همان باجناقی که فامیل نیست/و می گفت من نوکرت بوده ام

لب تشنه محروم از آبم مکن/که من مرد نان آورت بوده ام

اگر هیچ اگر پوچ اگر حذف و محو/در این سال ها شوهرت بوده ام

تو گاه اینور و گاه آنور شدی/ولی صاف پشت درت بوده ام

به هرجا که فرماندهی کرده ای/مسلّم که فرمانبرت بوده ام

پس ای زن ببخشا، طلاقم مده/خبرهای تلخ فراقم مده!

شاعر : عباس خوش عمل کاشانی

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید