نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
اهواز/حبیب خبر- زینب جلیلیان: نشست نقد و بررسی کتاب "بر مدار فهم نا ایستا" به همت دیدارگاه ادبی "دکتر قیصر امین پور" در کتابخانه مرکزی و با حضور نویسنده کتاب و سخنرانی "قدرت الله ضرونی" برگزار شد.
به گزارش خبرنگار حبیب خبر، یکم بهمن ماه ۱۴۰۳ دوستداران شعر و ادبیات فارسی در تالار کتابخانه مرکزی- گرد هم آمدند تا بر تأملات بیدل دهلوی اندیشه کنند.
دبیرنشست در آغاز گفت: "در محتوای تأملات بیدل دهلوی عنوان ثانویه ای است که دکتر عبداللهی برای کتاب خود انتخاب کرده اند"
"فردین کوراوند" ادامه داد: «میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی" از شاعران و شاید بشود گفت عارفان نامدار روزگار خود، در هندوستان به دنیا آمد ولی یکی از بزرگترین گنجینههای ادب و فرهنگ ایران است و البته در سبکی به نام سبک هندی جزء دشوارگوهاست که برای فهم شعر او و بنمایه نگاه و زبان و مفهوم هایش حتما باید کتاب ها بر نظر و شعر ایشان نوشت.
او افزود: خوشبختانه کتابی که امروز قرار است از سوی بزرگواران بررسی شود، تلاش کرده بخش، سهم و پرده ای از ناگفته ها و نظرهای پنهانِ بیدل دهلوی را بیان کند. از این دید خوشحال هستیم که امروز با این کتاب مواجه هستیم و امیدواریم دستاورد گپ و گفتهای امروز، ما را با جهان تازهتری از نگاه و زبان شعر بیدل دهلوی آشنا کند."
در ادامه مدیرکل کتابخانههای خوزستان فراخوانده شد تا به عنوان میزبان خوشآمد بگوید.
دکتر "عباس حسین زاده" آمد و با سپاسگزاری از دکتر عبداللهی برای تلاش او در بخش ادبیات و سایر بخش های اجتماعی و همچنین قبول دعوت برای حضور در جلسه کتاب تماشای مشا و در کنارِ کتابخانه بودن، تلاش های استاد "فردین کوراوند" را به عنوان دبیر محافل ادبی درخوزستان ارج نهاد و گفت: «این گونه رخدادها در کنار سایر خدماتی که در ۱۷۱ کتابخانههای عمومی ما در سراسر استان در حال انجام است برای مردم ضروری است."
او افزود: "نشستها و رویدادهای ادبی و فرهنگی نیاز جامعه است و محفل ادبی "قیصر امین پور" خیلی خوب دارد هدایت می کند. این کتابخانه 6 دیدارگاه را تحت پوشش داشت که اکنون ۲۰ محفل دارد و به سایر شهرستانها هم رسیده است."
مدیر کل نهاد کتابخانههای خوزستان یادآور شد: «این رویداد اختصاص دارد به بیدل دهلوی. اینکه ما چقدر با شاعران بزرگ ایران زمین مان آشنا هستیم یک بحث جداگانه ای می طلبد. این شناخت از شخصیتها و شاعران بزرگِ ما- که گاهی برخی در جایگاه عارفان هم قرار می گیرند، همچون بیدل دهلوی برای جامعه متوسط ما شاید ناشناخته باشد. این گونه رویدادها و آثار می توانند کمک کننده باشند.
آثاری که شاید نیاز به کنکاش و این گونه برنامهها دارند که بیشتر اجرا شوند. نهاد کتابخانهها ملزم به حمایت از این رویدادهاست. به عنوان یک علاقه مند در جمع حضور یافتم و به آقای کوراوند هم گفتم من یک شنونده ام ولی خب ایشان لطف کردند و این زمان و فضا را در اختیار ما گذاشتند."
* سخن گفتن درباره بیدل خیلی مشکل است
ادامه رویداد ادبی با سخنان دکتر "بابک عبداللهی"(نگارنده کتاب) ادامه یافت.
او این گونه آغاز کرد: « سخن گفتن درباره بیدل خیلی مشکل است. در مقدمه هم گفتم خیلی ارزش مطالعه ندارد اگر اثری درباره بیدل نوشته شود. اگرچه من سه سال وقت گذاشته ام روی این کتاب. آن قدر این مرد و درونمایه فکری اش بزرگ است که به قول و نقل از آقای شفیعی، "دیکُد کردن" است.
امکان دیکُد کردنِ ظرایف ذهنی بیدل مشکل است. همان چیزی که شاید برخی زبان شناسان در تعریفِ نوع زبان شناسی- به لحاظ فلسفیاش عرض می کنم نه آن زبان شناسی تاریخی- می گویند که حرف هایی برای نگفتن یا زبان وسیله ای برای انتقال ندادن معناست، نه انتقال معنا.
او گفت: احساس می کنم بیدل را در چنین چارچوبهایی میبایست تحلیل کرد و حتا فهم در اندیشهی بیدل با فهم در اندیشهی شاعران و سخن شناسان و سخن سراهای دیگر ناهمسان است.
یقیناً سعدی به دنبال فهم است-اگر وارد مباحث فکری شویم، حافظ به دنبال فهم است- جدا از مسایل عرفانیاش- مولانا به دنبال فهمیدن است ولی بیدل مشخص نیست واقعاً به دنبال چه میگردد! وقتی شما فرض بفرمایید دانستنِ ما همان ندانستن بود، می فهمیدیم اگر نمی فهمیدیم!
اگر بپردازیم به محتوایی که در این بیت پنهان است باید خیلی فکر کنید و در نهایت هم میفهمیدیم اگر نمیفهمیدیم؛ یعنی اصلاً نمیشود آن را تحلیل کرد. شاید بتوانیم استناد کنیم به کلام عین القضات که مثل آینه است شما وقتی که چهرهای در آن نیست اما شما وقتی نگاه میکنید خودتان را میبینید."
نویسنده کتاب "بر مدار فهم نا ایستا" در باره دلیل پرداختن اش به بیدل گفت: « یکی از دلایل پرداختن به بیدل این بود که ما ایرانیان خیلی زود از میراثِ کهن مان عبور کردیم؛ این را از منظر سیاست نمیخواهم به آن بپردازم، صرفاً از منظر فرهنگ عرض می کنم.
او یادآور شد: ما ایرانیان خیلی زود غربزده شدیم! یعنی پیش از شناختِ کامل و برداشتِ لطایف و ظرایف آنچه خودمان داریم رفتیم دنبال تمنا کردن چیزی از بیگانه به قول حضرت حافظ.
این پوشیده نیست، دلیلش ژست است و دنیای مدرن؛ روشنفکری و تقلیدهای روشنفکری است.
نمیدانم دلیلش چیست! دلیلش شیک بودنِ در واقع یا فانتزی بودنِ نوع تفکر در دنیای مدرن!؟
دلیلش هر چه هست؛ معتقدم به این، هر چه هم فکر میکنم نمیتوانم مانند نقض پیدا کنم، ما خیلی زود گذر کردیم از حافظ، ما نرسیده به حافظ رد کردیم حافظ را، نرسیده به سعدی رد کردیم سعدی را. چرا که معتقدم به لحاظ بنمایه دیگر آن سوی حافظ، آن سوی سعدی نداریم.
او افزود: یک جمله خیلی قشنگ اریک فروم دارد که می گوید: "برخی انسان ها پیش از آنکه کاملاً به دنیا بیایند میمیرند. همین است واقعاً. ما نمی خواهیم بگوییم حافظ مُرده یا سعدی مُرده که اینها واقعاً نامیرایند. ولی از این جمله می خواهم این استفاده را داشته باشم و عرض کنم که پیش از اینکه کاملاً دریابیم بیدل دهلوی چه کسی بوده، کلیم کاشانی چه کسی بوده، یا حافظ و سعدی- که هر کدام از اینها هم قرن ها زمان می خواهد- یکی از دلایل باز کردن این باب بود که در واقع ما بتوانیم بازگشتی ادبی داشته باشیم برای پرداخت مجددی به میراثِ کهنِ ادبیاتِ ایران.
هایدیگر درباره نیچه می گوید: هنوز قدرت مواجهه عموم اندیشوران با اندیشهی نیچه مهیا نشده است.
احساس میکنم ما درباره حافظ باید این مطلب را بگوییم. ما هنوز جامعهمان، جامعه اندیشورمان حتا، قدرت مواجه شدن با اندیشه حافظ را ندارد و بعد از آن عبور کردیم. فکر میکنیم این گذشتهی تاریخی ماست، اصلا این گونه نیست. حقیقت نه زمان دارد نه ساعت، این را بیدل میگوید و بحثهای خاصِ ساختاری به لحاظ زبانی و محتوایی که چه در نثر بیدل و چه در نظم بیدل مطرح است."
* پرداختِ سرشار از آرایه و متناقض نمایی در اشعار بیدل
"دکتر عبداللهی" در بخشی دیگر از سخنانش با اشاره به پرداختِ سرشار از آرایه و متناقض نمایی در اشعار بیدل گفت: «نشانه ها و بندهای فهم اندیشهی انسانی بر یک سری قراردادها استوار است که بیدل همه اینها را به هم میریزد.
آن چیزی که نیچه میخواهد در فلسفه غرب ایجاد کند، یک بنایی را بریزد و دوباره ایجاد کند. سبک صفوی یا سبک اصفهانی در بحث متناقض نمایی سرآمد است. ببینید! من یک مثال خدمت شما میزنم. برای نمونه: یک بیت، "به پستی نیز معراجیست اگر آزادهای/ صدای آب شو ساز ترقی کن"
* بیدل از فهم کلامت عالمی دیوانه شد
او در ادامه ی نشست ابیات دیگری از بیدل خواند. یکی از این ابیات این بود: «بیدل از فهم کلامت عالمی دیوانه شد/ ای جنون انشا دیگر چه فکر مضمون میکنی"
او با استناد به این بیت به گونه گسترده به ناخواسته بودن دشوار گویی زبان بیدل پرداخت و در ادامه به این نکته که فارسی زبان مادری بیدل نبوده است اشاره کرد و افزود: « دیشب داشتم با خود فکر میکردم که با وجود حافظ امروز چه برای گفتن دارم. واقعاً خیلی وقتها میگویم چرا با وجود حافظ رفتم سراغ بیدل. این قصهای است که من همواره دارم.
ببینید! پرداخت این گونهی بیدل به زبان فارسی که اغلبِ منابع میگویند که زبان مادریاش هم نبوده، در میان شاعران خودمان هم کم پیشینه است. حالا حافظ را چیزی بر نمیآید که زبان مادریاش بود. او در ادامه به کمبود منابع به هنگام نوشتن این کتاب گفت و مطابق با دریافت شخصی خود این مورد را ناشی از تعصبات ایرانیان دانست و افزود: «اندیشه مرز ندارد؛ با اینکه او زبانِ ما را انتخاب کرد برای بیانِ افکار و عقایدش و مهم تر آن که افکار و عقاید پیچیده ای هم داشته."
* خدمات دولت گورکانی
در ادامهی نشست "قدرت الله ضرونی" غزل:" کهام من شخصِ نومید سرشتی از بیدل، این غزل را به نوعی نمایندهی طرز تفکر و توان و اندیشههای بیدل شمرد.
او در بخشی از سخنان خود گفت: «با توجه به خدماتی که دولت گورکانی به زبان و فرهنگ ایرانی داشتند، کمترین جایزهای که باید به آنها بدهیم این است که بخشی از این شاعران را هندی بنامیم. ما میتوانیم تقسیمبندی داشته باشیم، بخشی از این شاعران را متعلق به سبک اصفهانی بدانیم، کسانی مثل صائب تبریزی و آنهایی که هم در اقلیم ایران بودند و هم در هندوستان. بنابراین هیچ اشکالی ندارد ما بخشی از این سبک را سبک هندی بنامیم."
این عضو هیات علمی دانشگاه چمران در ادامه از سبک نوشتاری کتاب گفت و ادامه داد: «جناب عبداللهی برداشتهای خوبی از شعر بیدل داشتند و با توجه به اطلاعاتی که مشخص است در بخش های گوناگون و بخش جامعهشناسی داشتند، این دریافت ها را در میان گذاشتند اما زبان شان گاهی مبهم و پیچیده شده است؛ شاید تحت تأثیر بیدل بوده، جمله ها خیلی طولانی بود.
مطلب بعدی این است که مقدمه کتاب خیلی زیاد شده است. شاید نویسنده با خودش این رویکرد را داشته که ضروریست مخاطب با سبکهای شعر فارسی آشنا شود ولی به طور طبیعی مخاطبِ شما دیگر اهل فن است. بحثِ دیگر این است که در واقع حس کردم منابع، منابعِ دست اولی نیست و ارجاع به برخی منابع برای نمونه: تارنماهایی مانند ویکی پدیا برای مخاطبان عام خوب است و خطاهایی در کار وارد میکند."
او در بخش دیگری بحث جغرافیا در سبک را مطرح کرد و گفت: «اتفاقاً جغرافیا خیلی مهم است. گاهی انسان اصلاً زاییده ی جغرافیا است. در بحث بومگرا، محیط را در آفرینشِ آثارِ ادبی بسیار تأثیر گذار می دانند.
برای نمونه: اگر از اثر "احمد محمود" اقلیم را حذف کنید به آن لطمه وارد می شود و در شعرِ سبک هندی و سبک اصفهانی هم همین مطلب مطرح است. بعضی زمان ها حس کردم به خاطر علاقه بیش از حد به بیدل او را تافته جدا بافته در کتاب معرفی میکنید؛ در حالی که وقتی شما اندیشه میان متنی بیدل را با دیگر شاعران بررسی کنید، بیدل در دلِ منظومهی شعر فارسی ست. تخلص اش را شما در کتاب آوردید که از سعدی گرفته است. یا حتا از خیام هم بسیار تأثیر پذیرفته است. آن دم غنیمت شماریها و قدر لحظهها را دانستن؛ در واقع بیدل به شدت متأثر از خیام و حافظ است:
" من نمیگویم زیان کن یا به فکر سود باش- ای ز فرصت بی خبر در هر چه باشی زود باش"
این عضو هیات علمی دانشگاه دربارهی تعمدی بودن دشوارگویی بیدل ابراز کرد: "استاد "شفیعی کدکنی" معتقد است: خیلی وقتها بیدل در بیان اندیشههای دشوار تعمد داشته و به نظرم تعمد داشته و اصلاً خیلی وقت ها خودش گفته کارِ من انشای تحیر است. چون بیدل جاهایی نشان داده که وقتی میخواهد شعر ساده بگوید خیلی ساده میگوید یعنی خیلی روان می گوید."
او در بخش دیگری از سخنانش به هم دوره ایهای بیدل چون نظامی و خاقانی اشاره کرد و دشوار نویسی را ایجاب دورهای که این شعرا می زیستند برشمرد و این موضوع را مطرح کرد که نه دشوارگویی به خودی خود خوب است نه ساده گویی؛ بلکه موفقیت شاعر در القای بوتیقای فکری خودش مهم است.
دکتر ضرونی در ادامه طرح متناقضنمایی در کتاب و بحثهای مطرح شده در این زمینه را از نکته های خوب و برجستهی کتاب شمرد و در پایان گریزی به دیباچهی کتاب زد و گفت: "دیباچه در واقع حرف و درد دلهای نویسنده با مخاطب کتاب است و بهتر است از خود نویسنده باشد و کمتر نقل قول بیاید، شما جملهی اول را با نقل قول شروع کردید."
این عضو هیات علمی دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش گفت: "واقعاً شاعران هندی شاعران اندیشمند و متفکری بودند. منظومه فکری بیدل خودش مجال چندین کتاب را میشود داشته باشد."
او در ادامه با ذکر نقل قولی از استاد "امیری فیروزکوهی" به گستره منظومه فکری بیدل اشاره کرد و سپس گسترده به بررسی های سبک شناسی و ارتباط اش با زیست بوم شاعر پرداخت و از هندوستان به عنوان سرزمین خیال های شگفت انگیز نام برد و افزود: "شاعر متعادل سبک هندی صائب است.
او نه خیالهای خیلی دورپردازانه و زبان غیر قابل فهم دارد نه خیلی پیش پا افتاده و معمول است.
او بزرگترین شاعر سبک هندی است و بیدل در مرتبهی بعدی صائب قرار می گیرد."
او در ادامه دیگر شاعران مطرح این سبک را برشمرد و از بیدل به عنوان دارنده ی یک منظومهی بسیار منسجم در زمینههای مختلف یاد کرد و افزود: "اینها متفکران فرهنگی جامعهی ما هستند. درباره سیاست، اجتماع، عشق و عرفان در واقع منظومه فکری آنها را دانه دانه میشود استخراج کرد."
"ضرونی" در ادامه با اشاره به این بیت صائب "مرا به روز قیامت غمی که هست این است/ که روی مردم عالم دو بار باید دید" و همچنین بیتی دیگر: "در کارخانهای که ندانند قدر کار/ از کار هر که دست کشد کاردانتر است" به طنز تلخ اجتماعی مطرح شده در منظومه فکری این شاعر اشاره کرد.
در ادامهی این نشست، گپ و گفت و تبادل نظری میان نویسنده کتاب و منتقد شکل گرفت.
سپس پرسشهایی از سوی باشندگان نشست بیان شد که دکتر ضرونی و نگارنده کتاب پاسخ گفتند.
***
شوربختانه با وجود گلچین کردن مباحث مطرح شده در این نشست؛ باز هم تعداد واژه بر ثانیه در این گزارش به بسیار و بی حد تمایل دارد. از سوی دیگر، کارهای جا مانده و عقب افتادهام که سرعت گرفته و اکنون به من رسیدهاند نیز در حال نهیب هستند: "چه نشستهای که غمِ نان در راه است»!
با پوزش بابت هر گونه کم و کاستی در ثبت این نشستِ پُر بار، از دست اندرکاران سپاسگزارم.
بیش و بیشتر باد چنین نشستهایی.
*زینب جلیلیان- اهواز/ بهمن ماه ۱۴۰۳
نگارهها: امیر عکاشه
ارسال نظر به عنوان مهمان