امروز:
جمعه - 10 فروردين - 1403
ساعت :

از عاشقی در کویت تا ادعای دخترعمو و دوری از فوتبال!
خلف عموری ملی پوش سابق تیم‌ملی جوانان در ردیف بالا

ملی پوش سابق تیم های ملی پایه معقتد است: ادعادی نادرست دخترعمویش و پذیرش آن از سوی مدیرعامل وقت فولاد خوزستان باعث شد راهی را برود که مجاهد خذیراوی رفت.

 

۱۰ ساله بود که مثل خیلی از نوجوانان خوزستانی پا به توپ شد با رویای فراوان دیده شدن در فوتبال؛ از فولاد خوزستان راهی تیم های ملی پایه شد و رویاهایش بزرگتر و حتی می توانست مثل سردار آزمون همبازی اش در تیم ملی جوانان، اکنون سرنوشت متفاوتی در فوتبال داشته باشد و سری در سرها، اما سرنوشتش با ادعای دخترعمویش تغییر کرد.

"خلف عموری" راهی را رفت که به قول خودش عده ای برای مجاهد خذیراوی پیش رویش قرار دادند؛ از فوتبال دور شد اما می گوید علی رغم اشک هایی که در تنهایی ریخته، هیچ گاه شکست را نپذیرفته و حالا مجددا در حال بازگشت به مستطیل سبز است؛ شاید به زودی و این بار در اصفهان.

 

گفت و گوی ایسنا را با خلف عموری ملی پوش سابق تیم های ملی پایه در ادامه می خوانید:

"ده یازده سال سن داشتم که فوتبالم را از رامشیر آغاز کردم و ۱۳ ساله بودم که وارد پایه های باشگاه فولاد شدم و بعد نیز برای مدت یک سال با برادرم برای بازی در تیم القادسیه به کویت رفتم.

در این زمان در پایه های تیم ملی هم بازی می کردم که بعد از مدتی از کویت مجددا به ایران برگشتم تا فوتبالم را در کشور خودم و تیم فولاد خوزستان دنبال کنم.

من در تیم ملی نونهالان با علیدوستی، در تیم ملی جوانان با اکبر محمدی و با تیم ملی امید با علیرضا منصوریان کار کردم. در مقطعی که در تیم ملی جوانان بودم با سردار آزمون، روزبه چشمی، احسان پهلوان و حیدریه نیز همبازی بودیم.

 

فولاد لگد مال و خانه‌نشینمان کرد

در سال ۱۳۹۵ وارد تیم فولاد نوین شدم؛ در آن تیم با بیت سعید، زهیوی، زبیدی و جانفزا به لیگ برتر صعود کردیم اما باشگاه ما را لگد مال و خانه نشین کرد.

من در آن مقطع وضع مالی ام خوب بود و به قول معروف دستم به دهانم می رسید اما آن جوانانی که دلخوشی شان تیم فولادنوین بود، سرنوشت شان چه شد.

ما در سرما و گرما جنگیدیم و تیم ر ا بالا آوردیم اما می خواهم بدانم چرا نگذاشتند در لیگ برتر حضور پیدا کنیم و سهمیه را فروختند.

متاسفانه بعدها در باشگاه فولاد، افراد فوتبالی مثل آقای سویلمی را هم از فوتبال کنار گذاشتند.

 

یک برداشت اشتباه

در همین سال ها سرنوشت من نیز با یک برداشت اشتباه تغییر کرد؛ من با سردار آزمون در بازی های ملی رقابت می کردم اما او به اروپا رفتم و سرنوشت من این شد.

همیشه در تنهایی اشک می ریزیم اما شکست را نمی پذیریم. هر چند در جریاناتی که در سال ۱۳۹۵ برای من پیش آمد، مشکل را خودی برایم ایجاد کرد.

من همیشه سکوت کرده ام زیرا معتقدم سکوت جواب تمام سوالت را می دهد. خیلی از رسانه ها نیز آن زمان مواردی را انعکاس دادند که حقیقت نداشت.

به هر حال گاهی اوقات نمی شود که نمی شود. سردار آزمون هم حقش بود که الان این جا باشد و مطمئنا من هم در ادامه به حقم در این فوتبال می رسم. مثل همین الان که با باشگاه ذوب آهن قرارداد داخلی امضا کرده ام.

 

ادعای دخترعمو

ماجرای من به سال ۹۵ و زمانی که با فولاد نوین بودم و به لیگ برتر صعود کرده بودیم برمی گردد؛ دختر عموی من به باشگاه فولاد آمد و صحبت هایی در مورد من با آقای دهکردی مدیرعامل وقت باشگاه داشت که حق من نبود اما از آن جا که آقای دهکردی نسبت به من تعصب داشت و انتظار آن حرف ها را نداشت من کنار گذاشته شدم.

در آن مقطع همان اتفاقی برای من رخ داد که آن عده با مجاهد خذیراوی کردند. اگر من ضربه ای در فوتبال خوردم به خاطر آن حرف های دختر عمویم بود.

هر چند آه، آدم ها را می گیرد زیرا هیچ کدام از حرف های دخترعموی من درست نبود.

من  بعد از آن اتفاقات که باعث شد از فوتبال دور شوم، حتی مدتی تحت نظر روانشناس بودم تا شرایط بهبود پیدا کرد.

دهکردی پدر فوتبال خوزستان است اما انتظار نداشتم آن حرف ها را درباره من قبول کند و یک جوان ۲۲ ساله از فوتبال کنار گذاشته شود.

 

راهی که مجاهد رفت...

حواشی همیشه در فوتبال بوده است؛ سال ۱۳۹۳ که همراه تیم ملی جوانان در مسابقات آسیایی از کره جنوبی در امارات چهار گل خوردیم، من بازی نکردم و می گفتند من شب قبل از بازی، پول وسوسه کننده ای دریافت و اردو را ترک کردم، در حالی که من اردو را ترک نکردم و هیچ بازیکنی حق این کار را ندارد.

به هر حال یکسری عوامل پشت پرده همان طور که باعث شدند مجاهد خذیراوی از فوتبال کنار گذاشته شود، باعث شدند که سرنوشت خوبی برای من هم رقم نخورد.

من حتی این عده را به خدا هم واگذار نمی کنم، بلکه برایشان دعا می کنم که به خودشان بیایند. در هر صورت اگر حرف هایشان حقیقت داشت می توانستند مستندات ارائه دهند که نداشتند.

 

عاشقی در کویت

من به فوتبال علاقه داشتم و حتی در سن ۱۸ سالگی در مقطعی برای ارزیابی پیشنهادی که به دستم رسیده بود به کویت رفتم. در آن مقطع عاشق شدم و قصد داشتم در آن جا ازدواج کنم و می توانستم آن جا هم بمانم و حتی به واسطه بازی در این کشور وضعیت مالی ام بهتر شود اما وطنم ایران برایم مهم بود و نماندم و برگشتم.

 

به هر حال تمام آن سال های سخت گذشت و اکنون هم با خیلی از بازیکنان مثل احسان پهلوان و کنعانی زادگان در تماس هستم و حتی من تلاش کردم و کنعانی زادگان را به فوتبال آوردم و خوشحالم که الان در فوتبال موفق است.

 

نگرانی برای استخوان خردکرده‌های فوتبال

در حال حاضر نکته ای برایم قابل تامل است که در این فوتبال جایگاه افراد فوتبالی کجا است؟

چرا پیشکسوت ما در مدرسه زندگی می کند و چقدر در فوتبال ایران به پیشکسیوتان احترام گذاشته ایم و شرایط زندگی را برایشان فراهم کردیم؟

همین ها اصالت و شناسنانه فوتبال خوزستان هستند اما برای آن ها چه کردیم؟ در گذشته پایه های فولاد قوی بود اما اکنون شرایط گذشته را ندارد و حتی معدود بازیکنان بومی را در تیم بزرگسالان فولاد می بینیم و دلیل چیست؟

 این فولاد حیف است و چرا نام فولاد و اهواز را یدک می کشد اما بازیکنی از پایه های آن در تیم بزرگسالان نیست؟

 

آینده را می سازم

برایم خودم خوش حالم که همزمان که درس خواندم، الان مجددا در حال بازگشت به فوتبال هستم.

من آینده ام را می سازم و راه زندگی ام را خودم انتخاب کرده ام و می دانم سرنوشت خوبی در انتظارم است."

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید