امروز:
پنجشنبه - 13 ارديبهشت - 1403
ساعت :

اهواز/ حبیب خبر- دکتر لفته منصوری:

"بخش های دوم، سوم، چهارم و پایانی"

دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در ملاثانی؛ میزبان بیش از ۶۰۰ نفر از دانشمندان، متخصصان و صاحب‌نظران علوم خاک ایران بود؛ این دانشگاه یکی از مهم‌ترین رویدادهای علمی و پژوهشی خود را در پاسخ به چالش‌های محیطی؛ رقم زد. این دانشگاه کوچک و زیبا در جنوب غربی ایران، در آستانه۷۰ سالگی خود، در حالِ زایشی نو یا انتقالی جدید به نسل چهارم دانشگاهی است.

دکتر جمال فیاضی رییس دانشگاه در سخنان گشایش آیین هجدهمین کنگره علوم خاک ایران گفت: «رویدادهای اخیر علمی و عملی که در دانشگاه رخ داده به‌طور ملموس تکامل دانشگاه از نسل سوم به نسل چهارم را نشان می‌دهد.»

دکتر جمال فیاضی و کادر مدیریت علمی، جهان‌دیده، عمل‌گرا، متخصص و متعهد دانشگاه؛ عزم خود را برای عبور از دانشگاه نسل اول و دوم مبتنی بر آموزش و پژوهش و نیز نسل سوم مبتنی بر پارادایم «کارآفرینی» جزم کرده‌اند تا امروز این ادعای خود را در پاسخ به چالش‌های محیطی اثبات کنند.

 دانشگاه نسل چهارم، یک دانشگاه «بوم‌شناختی» یا «دانشگاهی برای دیگران» است. دانشگاهی که نمی‌خواهد صرفاً یک بنگاه اقتصادی آموزشی باشد! نمی‌خواهد منفعلانه به دنبال پاسخ به نیاز بازار باشد! تحولات اخیر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان ماهیتی کارآفرین، فرصت‌ساز، خلاق و پیشرو و ذیل گفتمان اجتماعی توسعه تعریف می‌شود.

 تمایل این دانشگاه بر تأثیر قابل‌توجه بر محیط و توسعه محلی و منطقه‌ای و نیز ایجاد قابلیت‌هایی در درون خود برای رویارویی با چالش‌ها و بحران‌های کشاورزی و منابع طبیعی ایران؛ گواه روشنی بر این نوزایی در این دانشگاه است.

دکتر کامبیز بازرگان رئیس انجمن علوم خاک ایران در سخنرانی خود، خوزستان را «پرظرفیت‌ترین و پر چالش‌ترین استان کشور در حوزه منابع خاک» عنوان کرد.

این گفته‌ی بازرگان، منِ خوزستانی را تکان داد. با صدای بلند آفرین گفتم. خوزستان مملو از فرصت‌ها، استعدادها و امیدها و درعین‌حال پر از چالش‌ها و بحران‌ها است. یکی از مهم‌ترین چالش‌های خوزستان «حکمرانی» است. خوزستان بد اداره می‌شود. این را ما خوزستانی‌ها خوب می‌فهمیم! اما کسی صدای ما را نمی‌شنود! حتی خوزستانی‌هایی که به نام و نانی در پایتخت رسیده‌اند؛ خوزستان را فراموش کرده‌اند!

دکتر خیام نکویی معاون وزیر جهاد کشاورزی و رئیس سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی در سخنرانی خود، این آمار تکان‌دهنده را داد: «هفت استان کشور ۵۰ درصد از تولید محصولات کشاورزی را به عهده دارند. در رأس این هفت استان، خوزستان با ۱۶.۲ درصد بیشترین نقش را در امنیت غذایی کشور ایفا می‌کند.

 ۳۲ درصد بقیه تولید محصولات زراعی توسط ۱۰ استان دیگر انجام می‌شود یعنی درمجموع ۱۷ استان، ۸۲ درصد تولیدات کشاورزی را به عمل می‌آورند و ۱۸ درصد باقی‌مانده تولیدات کشاورزی، سهم دیگر استان‌های کشور است.»

معاون اصفهانی وزیر جهاد کشاورزی ادامه داد: «اگر ما روی هفت استان کشور بیشترین توان مان را متمرکز کنیم و از ابعاد مختلف به‌ویژه منابع پایه [که آب‌وخاک از مهم‌ترین آن‌ها هستند] ما می‌توانیم اتفاقات خوبی هم در حفظ منابع و هم از بُعد بهره‌وری و افزایش تولید، رقم بزنیم.»

سخنان این مقام مسوول مرا به فکر واداشت؛ پس مشکل کجاست؟ من نمی‌خواهم در دام تئوری «توطئه» بیفتم! اما این سهل‌انگاری‌ها، سنگ‌اندازی‌ها، تحقیرها و انزوای خوزستان و جلوگیری از نقش‌آفرینی آن در توسعه خود و کشور برای چیست؟

مگر شما در صفحه ۱۷ سند ملی و راهبردی تحول امنیت غذایی[۱]، نگفتید که: «امنیت غذایی به‌عنوان مهم‌ترین مؤلفه تأمین استقلال، اقتدار، عزت ملی، سلامت جسمی و روحی و پیشران و زیربنای امنیت و توسعه ملی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی کشور» هست؟! مگر شما در همین سند اعتراف نکردید که: «بی‌توجهی به توان اکولوژیکی کشور و آمایش سرزمین در برنامه‌های توسعه‌ای» (صفحه ۲۳) از چالش‌های اساسی در ثبات و پایداری کشور محسوب می‌شود؟!

بسم‌الله! بیایید و به قول این مقام مسوول در وزارت جهاد کشاورزی جامه عمل بپوشانید و بر استانی که به‌تنهایی ۱۶.۲ درصد امنیت غذایی کشور را تأمین کرده؛ تمرکز بکنید!

روحت شاد جلال آل احمد چه زیبا نوشتی: «و خوزستان نه‌تنها مدام در آسمان این ذهن بوده است، بلکه پنداری که بر آسمان سیاست و اقتصاد سراسر مملکت سایه انداخته است. حتی اگر جسارت کنم بایدم گفت که در تمام گوشه‌های مملکت، ما همه به برکت خوزستان زندگی می‌کنیم و در زیر سایه‌ی آن آسمان بزرگ که شصت سالی است که بلعنده‌ی مشعل‌های نفت است ... و این داستان سربسته‌ای نیست.»[۲]

ای خوزستان عزیزم!

خاک من زنده به تأثیر هوای لب توست / سازگاری نکند آب‌ و هوای دگرم

چه کنم دست ندارم به گریبان اجل/ تا به تن در ز غمت پیرهن جان بدرم[۳]

۱۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۲

از سیاست سکوت بیزارم!

"بخش سوم"

من به آمار زمین مشکوکم تو چطور؟ اگر این سطح پر از آدم‌هاست / پس چرا این‌همه دل‌ها تنهاست / بی خودی می‌گویند هیچ‌کس تنها نیست / چه کسی تنها نیست؟ همه از هم دورند / همه در جمع، ولی تنهایند / من که در تردیدم، تو چطور؟ نکند هیچ‌کس اینجا نیست![۴]

اما من برخلاف سهراب سپهری از آمار زمین می‌ترسم! از راست و دروغش! از محرمانه و آشکارش! همان‌طور که از صنعت اغراق واهمه دارم از سیاست سکوت بیزارم!

دکتر احمد لندی رئیس انجمن علوم خاک خوزستان می‌گوید: «بر اساس برآوردی که وزارت کشاورزی آمریکا داشته است. ارزش هر تن خاکی که از دست می‌رود ۲۸ دلار است. اگر ما میانگین کشور را که حداقل دو میلیارد تن هست، البته آمارها می‌گوید چهار میلیارد صحیح‌تر است؛ سالانه ۵۰ میلیارد دلار هزینه خاک ازدست‌رفته ما است.»

نکند هیچ‌کس اینجا نیست!؟/ از سیاست سکوت بیزارم!

از سوی دیگر دکتر خیام نکویی معاون وزیر جهاد کشاورزی می‌گوید: «هر ساعت یک هکتار از اراضی ما از چرخه انتفاع بخش کشاورزی خارج می‌شود.» این وحشتناک نیست؟! این عزای عمومی نمی‌خواهد؟!

نکویی اعتراف می‌کند: «در این ۴۴ سال شرایط مان در خاک بهبود پیدا نکرده است.» تأکید می‌کند: «هرچقدر به جلو برویم، قابلیت‌هایمان برای امنیت غذایی محدودتر می‌شود.» می‌گوید: «مروری بر ۵۰ سال گذشته نشان می‌دهد، ایران دو درجه گرم‌تر شده است. میانگین بارندگی در کشور از ۲۵۰ میلی‌متر به ۲۲۰ میلی‌متر کاهش پیداکرده است؛ یعنی ۳۰ میلی‌متر کاهش بارندگی و دو درجه سانتی‌گراد افزایش دما داشتیم.»

او تصریح می‌کند: «در مقالات علمی که من دیدم به ازای هر یک درجه افزایش دما، حداقل ۳% و حداکثر ۱۰% کاهش تولید کشاورزی خواهیم داشت.» نکویی با زبلی و زرنگی خاص کرسی‌نشینان، قصورها و تقصیرها را به گردن دانشمندان علوم خاک انداخت: «بررسی کنیم این ۱۷ کنگره [علوم خاک] چقدر تأثیرگذاری معناداری داشته است؟!

ما در حوزه علوم خاک دانشمندان کمی نداریم؛ هم از بعد علمی و هم اجرایی؛ ولی چرا آن دستاوردهای علمی، تأثیرات خودش را در اجرا نمی‌تواند آن‌طور که بایدوشاید بگذارد؟!»

خیام نکویی در تعریضی به صاحب‌نظران علوم خاک گفت: «ما ۱۲۰۰۰ نفر هیات‌علمی در بخش کشاورزی در کشور داریم؛ حداقل ۱۰% آن‌ها در حوزه علوم خاک هستند، این تأثیرگذاری را در عمل چگونه باید ببینیم؟!»

او راه‌حلی شبیه اینکه دانشمندان علوم خاک را دنبال نخود سیاه بفرستد؛ پیشنهاد داد: «بعد به ذهنم رسید که ما وقتی این همایش‌های علمی را برگزار کنیم. بعد یک کمیته اجرایی داشته باشیم که نتایج این نشست‌ها را پیگیری کنند برای اجرا! و دستگاه‌های مرتبط با این مسئولیت و نتایج، لباس عملیاتی بپوشانند!»

 این یعنی اینکه دانشمندان، صاحب‌نظران و اعضای هیات‌علمی علوم خاک به عجزولابه و التماس راه بیفتند تا مدیران را راضی بکنند که دستاوردهای علمی را اجرایی کنند! شما را به خدا، کجای دنیای توسعه‌یافته این رابطه واژگون را پیشنهاد می‌کنند؟!

 جناب آقای دکتر خیام نکویی اجازه بدهید داستانی را خدمت شما بگویم:

روزی شاه‌عباس صفوی از کنار مدرسه‌ای می‌گذشت. ملا عبدالله تونی[۵] را دید که چند طلبه‌ای به دورش گرد آمدند. پرسید چه‌کاری می‌تواند برای رونق مدرسه انجام بدهد؟ ملا جواب داد فردا ظهر که از مدرسه به خانه می‌روم، شاه بیاید و افسار خر مرا بگیرد و مرا به منزل برساند. شاه‌عباس چنین کرد. بار دیگر که به همان مدرسه رفت، دید که پر از طلبه است.

جناب آقای دکتر، شما و همکاران تان در دولت، باید همین کار را بکنید. دیگر آزمون‌وخطا بس است. دانشمندان و صاحب‌نظران برای چالش‌ها راه‌حل دارند. کافیست کمی از جلسه‌های بی‌حاصل خودتان بکاهید و گوش‌هایتان را برای شنیدن نظریه‌های علمی بازکنید. وقت نیست خودتان گفتید:

«هر ساعت یک هکتار از اراضی ما از چرخه انتفاع بخش کشاورزی خارج می‌شود.»

 اما من می‌ترسم: نکند هیچ‌کس اینجا نیست!

۱۵ بهمن‌ماه ۱۴۰۲

کسب رتبه دوم در فرسایش خاک!

"بخش چهارم"

* دکتر خیام نکویی معاون وزیر جهاد کشاورزی در سخنان خود می گوید: «[وقتی] روی نام‌گذاری فائو برای حوزه خاک نگاه می‌کنم. می‌بینم که فائو یک دهه را برای یک موضوع اختصاص داده است. ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۴ دهه‌ی خاک نامیده شده است.»

او در ادامه می‌افزاید: «این نشان می‌دهد که شرایط ما در دنیا خاص نیست!» گرچه این نتیجه‌گیری معاون وزیر با این کنایه دکتر جهانگرد محمدی عضو هیات‌علمی گروه مهندسی علوم خاک دانشگاه شهرکرد مواجه شد؛ که گفت: «خدا را شکر، امروز شنیدم که رتبه نخست در فرسایش خاک نیستیم؛ رتبه دوم هستیم. نمی‌دانم حالا به کی جایزه بدهیم؟ به رتبه اولی یا رتبه دومی!»

نکند هیچ‌کس اینجا نیست!؟/ از سیاست سکوت بیزارم!

من هم بعد از سخنرانی دکتر نکویی نزد او رفتم و نقشه جهانی عملکرد فرسایش خاک کشورها را نشان دادم که متأسفانه کشور ما جزو کشورهای قرمز تیره مشخص شده است؛ که نشانگر وضعیت بسیار نامناسب ایران در افزایش نرخ فرسایش جهانی خاک دارد.

اما من بر این باورم که نظام حکمرانی زنجیره‌ای به‌هم‌پیوسته از اضلاع گوناگونی است که بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند و کارکردهای هر ضلع آن به عملکردِ فعالیت‌های فرابخشی بستگی دارد؛ بنابراین ایجاد توازن و تعادل در نظام سیاستی ازجمله ملزومات حکمرانی اجتماعی است؛ زیرا رویکرد صرفاً بخشی نمی‌تواند سرریز ناکارآمدی حوزه‌های دیگر را پوشش دهد.

آن‌گونه که به‌درستی در سخنرانی خوبِ دکتر سید حمیدرضا صادقی استاد دانشگاه تربیت مدرس، رئیس انجمن آبخیزداری ایران و نایب‌رئیس انجمن جهانی خاک و آب بیان شد و حکمرانان را از نگاه انتزاعی بر حذر داشت و تصریح کرد: «شیوه تفکر همبستی، پیوندی، مجموعه‌ای و چند جانبه‌ای را درباره آب، خاک، انرژی و غذا موردتوجه قرار دهند.» او تصریح کرد: «ما با هر قیمتی نباید تولیدات کشاورزی داشته باشیم با هر وضعیتی آب را مصرف کنیم و با هر قیمتی غذا تولید کنیم!»

و من به‌عنوان یک جست و جوگر مسایل اجتماعی این نکته را بر سخنان ارزشمند پروفسور صادقی اضافه می‌کنم که حتی پارادایم تفکر همبستی یا (نکسوز Nexus) اگر در چارچوب سیاست اجتماعی تعریف نشود، عقیم و ناکارآمد خواهد ماند.

سیاست اجتماعی در پی کنترل تضادهای ذاتی میان ذی‌مدخلان است. هر تصمیم یا سیاستی، عده‌ای را متضرر و عده‌ای را منتفع می‌کند. تصمیمات باید به نحوی اتخاذ شوند که برندگان احتمالی آن اعم از نسل حاضر و نسل‌های آینده و منابع پایه کشاورزی، بیشتر از بازندگان باشند.

دولت‌ها و مراجع سیاست‌گذار در صحنه اتخاذ تصمیم نسبت به امر اجتماعی و فرهنگی کم‌توجه هستند و اخیراً حوزه اجتماعی و فرهنگی را به عنصر پیوست رسانه‌ای برای توجیه عملکرد خود تقلیل داده‌اند.

به‌عنوان‌مثال: سیاست دولت در بحث «خودکفایی محصولات راهبردی کشاورزی» اگرچه به «گندم» تقلیل یافته است؛ اما همین امر مهم، بی‌نیاز از مطالعات ارزیابی تأثیرات اجتماعی (اتا) نیست.

سیاست اجتماعی و ارزیابی تأثیرات اجتماعی (اتا) نباید در حد پیوست نگاری در برنامه‌ و بودجه خلاصه شود؛ و چون وصله‌هایی بر پیراهن برنامه‌ و بودجه دوخته شود. مخاطبِ همه این نظریه‌ها، سیاست‌ها و برنامه‌ها مردم هستند.

اگر همچنان دولت بر تمرکزگرایی در تصمیم‌سازی و توزیع منابع؛ توسعه‌ی آمرانه و از بالا به پایین و برنامه‌ریزی متمرکز اصرار می‌ورزد؛ درحالی‌که خود در مدیریتِ تعامل میان بخش‌های عمومی، خصوصی و مردمی ضعف سازوکاری دارد و از طرفی گرایش به اقدام‌های زودبازده خارج از چارچوب برنامه دارد؛ نباید انتظار داشت که وضعیت ما بهتر از این شود.

ای عشق ببخشای بر این خاک که دانی / کز خاک همان رست که در خاک دمیدی[۶]

۱۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۲

تدبیرها جمله خطاست!

«بخش پایانی»

ایران، به لحاظ جغرافیایى در منطقه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان که محل تلاقى و راه ارتباطى اروپا به جنوب و جنوب شرق آسیا (محل زندگى بیش از یک‌سوم جمعیت جهان) و پل ارتباطى میان سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد.

آری ایران در چهارراه پرحادثه‌ی جهان مسکن گزیده است. از منظر اطلس فاجعه‌ها و حوادث و سوانح، متأسفانه سطح حادثه‌خیزی ایران و آسیب‌دیدگی و آسیب‌پذیری آن بسیار بالا است.

طبق آمار، ایرانیان در حدود ۲۵۰۰ سال تاریخ خود (از هخامنشی تا جمهوری اسلامی)، مجموعاً ۴۴۴ تجربه جنگی داشته‌اند (به‌طور متوسط هر ۵/۵ سال یک جنگ). از این تعداد، ۲۳۲ حمله از بیرون به داخل فلات و ۲۱۲ حمله از داخل ایران به خارج صورت گرفته است.[۷]

در طول ۸۸ سال، ۹۲ زمین‌لرزه مهم در ایران روی‌داده که قدرت ۱۸ مورد آن بین ۷ تا ۸ ریشتر بوده است؛ یعنی به‌طور متوسط هر ۵ سال وقوع یک زمین‌لرزه شدید در ایران پیش‌بینی می‌شود.[۸] 

سیل ۲۰ درصد بلایای طبیعی در ایران را شامل می‌شود. در ظرف ۴۰ سال (۱۳۳۰ تا ۱۳۷۰) حداقل ۱۴۳۹ سیل مخرب در کشور اتفاق افتاده است[۹] که هر یک، سطح تخریب قابل‌توجهی داشته‌اند.

خشک‌سالی سومین بلای طبیعی در ایران است که بخش زیادی از مناطق ایران و به‌تقریب تمامی استان‌های کشور از خسارت‌های آن در امان نبودند؛ و «از نظر مجموع تخریب فرسایش خاک، کشور ایران در میان کشورهای دنیا رتبه‌ی نخست را دارد».[۱۰]

از حیث حوادث غیرطبیعی و انسان‌ساز مانند حوادث صنعتی و جاده‌ای، هوایی و ریلی و بیماری‌ها نیز کشور ما دارای وضعیت خاص و نگران‌کننده است.

به قول انوری:

اگر محول حال جهانیان نه قضاست / چرا مجاری احوال برخلاف رضاست

بلی قضاست به هر نیک و بد عنان‌کش خلق / بدان دلیل که تدبیرهای جمله خطاست

هزار نقش برآرد زمانه و نبود / یکی چنانکه در آیینه‌ی تصور ماست[۱۱]

و من هم چون اوحدالدین (ابن اسحاق) شاعر و دانشمند ایرانی قرن ششم هجری در کنگره علوم خاک ایران فهمیدم که تدبیرها جمله خطاست. دکتر احمد لندی رییس انجمن خاک خوزستان می‌گوید: شرکت نفت ۱۸۵۰۰۰۰ مترمکعب پساب در گچساران تولید می‌کند. آب همراه حفاری‌های نفت در این منطقه ۱۱ میلیون مترمکعب است.

او می‌گوید: اگر عمق حفاری ۳۵۰۰ متر باشد ۶۰۰۰ تن مواد از هر حفاری چاه در محیط تخلیه می‌شود. بخشی از این آمار خیلی بیشتر در اهواز و دیگر مناطق خوزستان هست. بعد زبانش را گاز می‌گیرد؛ مبادا گرفتار شود و ادامه می‌دهد که این آمار غیررسمی است! و البته شرکت نفت عمده‌ی این پساب آلوده‌کننده‌ی آب‌وخاک را دفن می‌کند!

نکند هیچ‌کس اینجا نیست!؟/ از سیاست سکوت بیزارم!

دکتر مهرداد نیکو رییس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و دبیر شورای برنامه‌ریزی و توسعه خوزستان از بایدهای «حکمرانی مطلوب خاک» می‌گوید؛ مانند یک خاک‌شناس؛ انتقاد می‌کند! رهنمود می‌دهد! و نسخه می‌پیچاند! و نمی‌دانم چه کسی قرار است اجرا کند؟

وقتی سخنرانی این نماینده «حکمرانی مطلوب خاک» تمام شد؛ ایستادم و به او گفتم: دولت متهم اصلی فرسایش و آلودگی خاک است. شما کافی است از ورود فاضلاب بیمارستان گلستان اهواز به رودخانه بی‌رمق کارون جلوگیری کنید؛ بقیه‌اش پیشکش! و بعد برای مردم بیچاره‌ای که «علی دین ملوکهم» هستند؛ نسخه بپیچانید!

در ادامه این ضرب‌المثل عربی را به او یادآور شدم: «إذا كان رَبُّ البيتِ بالدفِّ ضارباً/ فشيمةُ أهلِ البيت كلِّهِمُ الرَّقصُ» و این درد جانکاهی است که دنیای توسعه‌یافته، از پارادایم برنامه‌ریزی [برای] مردم و برنامه‌ریزی [با] مردم عبور کرده و امروز پارادایم برنامه‌ریزی [به‌وسیله‌ی] مردم را محقق کرده است و ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم!

جایی که در سخنرانی ارزشمند دکتر سید حمیدرضا صادقی استاد دانشگاه تربیت مدرس و نایب‌رییس انجمن جهانی خاک و آب؛ عکس‌ درختانی در هند را نشان داد که میوه‌های آن‌ها بیشتر از شاخ و برگ شان بود! و این مرهون پارادایم تفکر همبستی یا نکسوز (Nexus) است.

نکند هیچ‌کس اینجا نیست!؟/ از سیاست سکوت بیزارم!

رویکردی که آب‌وخاک و انرژی و غذا را به‌صورت یک مجموعه به‌هم‌پیوسته می‌بیند؛ نه چون کشور ما که تأمین غذا را به وزارتخانه‌ای و آب را به وزارتخانه دیگر و نهاده‌های کشاورزی را به وزارتخانه دیگری سپرده‌اند و بعد برای هماهنگی آن‌ها شورایی تشکیل می‌دهند و رئیسی و دبیری و دفترودستکی و این‌چنین اشتغال ایجاد می‌کند!

از دیگر سخنرانی‌های خوب هجدهمین کنگره علوم خاک ایران، سخنرانی دکتر عبدالعلی ناصری استاد گروه آبیاری و زهکشی دانشکده مهندسی آب و محیط‌زیست دانشگاه شهید چمران اهواز و مدیرعامل شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی، با عنوان «سیستم‌های آبیاری کم‌فشار، راهکاری برای ارتقای بهره‌وری مصرف آب در زراعت نیشکر» بود.

این استاد دانشگاه و مدیرعامل یکی از بزرگ‌ترین هلدینگ‌های کشت و صنعت خوزستان گفت: ما از لوله‌های انتقال آب هیدروفلوم با ضخامت کم از جنس پلی‌اتیلن مقاوم و به‌صورت رول متراژ‌های ۱۰۰ متری و ۲۰۰ متری و در قطرهای مختلف (برای استفاده در مزارع نیشکر قطرهای ۱۵ و ۱۸ اینچ) که خود تولید کرده در آبیاری استفاده می‌کنیم. دریچه‌ها از جنس پلی‌اتیلن مقاوم ساخته شده و در بدنه لوله هیدروفلوم در مقابل جویچه کارگزاری می‌شوند و مانند یک شیرفلکه عمل نموده و با توجه به مقدار آب موردنیاز در جویچه قابل تنظیم هستند.

 او گفت: میزان مصرف آب را با این سیستم آبیاری، به‌شدت کاهش دادیم به‌طوری‌که در هر هکتار ۲۶۴۰۰ مترمکعب استفاده می‌کنیم و توانستیم ۸ درصد راندمان را افزایش بدهیم. بهره‌وری ما در انتقال توزیع و کاربرد آب در نیشکر بالای ۵۰ درصد است درحالی‌که متوسط کشور ۳۰ درصد است.

جمعه ۲۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۲

پانوشت:

[۱] - شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت جهاد کشاورزی؛ دبیرخانه تدوین سند ملی و دانش‌بنیان کشاورزی و غذا (۱۴۰۰)، سند ملی و راهبردی تحول امنیت غذایی ۱۴۱۰-۱۴۰۱، تهران: نشر آموزش کشاورزی.

[۲] - آل احمد، جلال (۱۳۵۷). کارنامه‌ی سه‌ساله، گزارشی از خوزستان، تهران: انتشارات رواق، چاپ سوم، صص ۶۷-۶۶.

[۳] - سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره‌ی ۳۸۳، بیت سوم و ششم.

[4] - سهراب سپهری یا منسوب به او.

[5] - ملا عبدالله بن محمد تونی معروف به «فاضل تونی»، عالم ربانی و فقیه اصولی بزرگ شیعه در قرن یازدهم هجری است.

[۶] - مولانا، دیوان شمس، غزلیات، غزل شماره‌ی ۲۶۳۸، بیت نهم.

 [۷] - حافظ نیا، محمدرضا (۱۳۸۷)، جغرافیای سیاسی ایران، تهران: سمت، ص ۱۴۷.

[۸] - حسینی جناب، وحید (۱۳۸۱)، آتش‌سوزی‌های زمین‌لرزه کوبه و اداره بلایا در ژاپن، فرهنگ و ایمنی، سال اول، شماره ۲، صص ۶۹-۶۶.

[۹] - عنبری، موسی (۱۳۹۳). جامعه‌شناسی فاجعه، کندوکاوی علمی پیرامون حوادث و سوانح در ایران، تهران: موسسه انتشارات دانشگاه تهران، ص ۲۲۸.

[۱۰] - عنبری، موسی (۱۳۹۳)، به نقل از مهدوی، ۱۳۸۰، ص ۳.

[۱۱] - انوری، دیوان اشعار، قصاید، قصیده‌ی شماره‌ی ۱۸ - در مدح ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر، بیت اول تا سوم.

[۱۲]- اگر صاحب خانه اهل دف زدن باشد، سیره و روش تمام اهل خانه رقصیدن خواهد بود. اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی/ برآورند غلامان او درخت از بیخ (گلستان سعدی، باب اول در سیرت پادشاهان، حکایت شماره ۱۹)

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید