نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
چهار روز از تخریب خانه پدری احمد محمود نویسنده شهیر ادبیات داستانی ایران میگذرد. این خبر را نخستین بار به وسیله «میراثخبر» منتشر کردم تا عوامل تخریب معرفی و از تخربب جلوگیری شود. باانتشار خبر در بسیاری از رسانهها بحثهای مختلفی درباره دلایل تخریب مطرح و گمانهزنیهایی هم انجام شد.
برخی اظهار کردند که این بنا ارزش معماری نداشت و باید خراب میشد، این در حالی است که بر اساس قوانین بینالمللی یونسکو و همچنین قوانین و ضوابط میراٍثفرهنگی ایران این بنا دارای «شأن» است. شأن بنا به این معنی است که خانههای مشاهیر ایران هر چند ممکن است از لحاظ معماری ارزش نداشته باشند اما چون محل زادگاه و زندگی یا محل رشد یک نویسنده بودهاند، از نظر معنوی دارای ارزش هستند و باید حفاظت شوند.
متهم ردیف نخست
حدود سال ۱۳۹۵ با محمود اعطا دیدار و گفتوگویی کردم که بسیار پربازدید شد. فیلم این دیدار در حیاط خانه پدری احمد محمود ضبط شد. در یکی از پرسشهایم از محمود اعطا پرسیدم که آیا کمک میکنید که خانه ثبت ملی شود و آیا این خانه را به نهادهای فرهنگی میفروشید؟ او با صراحت پاسخ داد: «خانه را به قیمت روز میفروشیم.» در این میان به دلیل آشنایی با برخی از اعضای خاندان اعطا حداقل در یک دهه اخیر بارها بر اهمیت حفظ این خانه تاکید و یادآوری کردم. اما بیمیلی و نارضایی برای ثبت ملی خانه و اقدام به فروش آن از سوی کلیه ورثه و بازماندگان موجب شد تا بارها به مدیران وقت و فعلی در میراثفرهنگی، فرهنگ و ارشاد خوزستان، سازمان شهرسازی شهرداری و شورای شهر اهواز، ضرورت تملک و جلوگیری از تخریب بنا را یادآور شوم. موضوعی که مدام وعده دادند ولی هیچگاه عملی نشد. اما متهم ردیف اول برای نبود همکاری در ثبت ملی بنا در همه سالهای گذشته خانواده اعطا هستند. آنها با این نوع از بیتفاوتی خود به این فکر نکردند که افکار عمومی بعدها قضاوتشان خواهد کرد.
فروش خانه
فروش خانه پدری احمد محمود در امرداد ۱۳۹۹ کلید خورد و در شهریور همین امسال به قطعیت رسید. با آگاهی از فروش خانه پدری و محل تولد زنده یاد احمد محمود در نخستین زمان با رسانهها مصاحبه کرده و هشدار دادم که هیچ تضمینی برای حفاظت از این خانه توسط مالک جدید وجود ندارد چرا که با نگاه تخریب و ساخت و ساز خریداری کرده. با این حال از همان ابتدا با خریدار تماس گرفتیم، پیام دادیم، اهمیت فرهنگی بنا را یادآور شدیم و به ایشان راهکار دادیم که اگر میخواهد از بنا درآمد کسب کند با حفظ اصالت بنا و نام شاخص بنا دهها شغل در حوزه گردشگری وجود دارد که اشتغال ایجاد و گردشگر جذب میکند و نام بهرهبردار (مالک بنا) را هم مطرح میکند.
خانه پدری چه وقت و چقدر فروخته شد؟
خانه پلاک ۱۰۵ خیابان کافی (گشتاسب) در تاریخ ۱۷ امرداد ۱۳۹۹ در یک بنگاه معاملاتی به قیمت سه میلیارد تومان معامله و قولنامه به نام دو خانم با یک نام خانوادگی مشخص فروخته شد. این خریداران از اعضای خانوادهای هستند که دو روز پس از تخریب با آنها دیدار و گفتوگو کردم و با ارائه مستندات مشخص شد تخریب ملک عمدی و بدون مجوز نهایی از شهرداری بوده است.
نامه میراثفرهنگی
در شهریور ۱۳۹۹ پس از مصاحبه اینجانب درباره درخطر بودن خانه پدری احمد محمود در جلسهای با حضور تنی چند از کارشناسان میراثفرهنگی اهواز که خبر آن در «میراثخبر» نیز منتشر و بسیاری دیگر از رسانهها به آن پرداختند؛ قرار شد اقدامات قانونی برای نجات این خانه انجام شود. مدیران اداره میراثفرهنگی اهواز در ۱۹ مهرماه نامهای به شهردار منطقه یک ارسال کرده و با ذکر نشانی دقیق خانه مورد نظر یادآور شد: خانه احمد محمود در بافت تاریخی اهواز قرار داشته و واجد ارزشهای فرهنگی اجتماعی است، لذا هرگونه دخل و تصرف در پلاک مذکور غیرمجاز میباشد و انجام هر فعالیتی اعم از انجام عملیات اجرایی، نقل و انتقال، تغییر و یا تخصیص کاربری منوط به اخذ استعلام از اداره میراث فرهنگی میباشد.
چرا شهرداری برای تخریب استعلام نکرد؟
در مکاتباتی موجود شهرداری منطقه یک اهواز با دریافت پول از جمله یک فقره سی میلیون تومان و یک فقره دو میلیون و پانصدهزار تومان از مالک جدید نامههایی برای استعلام از شرکت گاز، آب و برق، نظام مهندسی صادر میکند. اما در این میان با وجود مکاتبات متعدد از میراثفرهنگی و حتی تاکید در جلسات حضوری و آگاهی از اینکه با تخریب خانه مخالفت میشود، استعلامی از میراث فرهنگی انجام نمیشود. شهرداری حتی برای تخریب خانههای شالباف و کیانوش عیاری هم از میراثفرهنگی استعلام نگرفت.
تناقضگوییهای معاون فرهنگی شهردار
در چهارروز گذشته تناقض گوییهای برخی مدیران شهرداری تمامی ندارد. علی جزایری معاون فرهنگی شهرداری اهواز درباره چرایی صدور مجوز تخریب چنین ملکی میگوید: «این معاونت نقش قانونی برای مخالفت نداشت. متولی بافت فرسوده معاونت فرهنگی نیست. ولی نمیدانم چرا از ما نام برده میشود. واقعیتش من از موضوع خبردار نیستم، چون در حوزه کاری ما نگهداری از میراثفرهنگی تعریف نشده است. دوستان میراثفرهنگی هم همکاری مناسب را با شهرداری ندارند. برای حفظ همین محله عامری ما ماهها منتظر دوستان بودیم که همکاری لازم را انجام دهند.»
حال از آقای معاون که ماههاست منتظر میراثفرهنگی است تا درباره بافت تاریخی عامری نظر بدهد و پاسخگوی پیگیری است، باید پرسید اگر توجه و رسیدگی به موضوع خانه احمد محمود در حوزه کاری جنابعالی نیست چرا به خانه ثبت ملی هتل قو و بافت تاریخی عامری رفت و آمد میکنید؟ آیا شما به عنوان معاون فرهنگی نباید کار کارشناسی کنید که کدام محلات خانه فرهنگ و سرای محله میخواهد؟
خانه بر خلاف خواست وراث فروخته شد
سه روز پس از تخریب خانه پدری، وقتی پا بر خرابههای خانهای گذاشته شد که درخت مقدس کُنار درون حیاط، عمرش هنوز به حدود یک قرن میرسید، متوجه شدم، بی شک این خانه بر خلاف چیزی که این روزها گفته میشود «وراث» نداشت، بلکه یک مالک داشت چون ورثه سهمشان را واگذار کرده بودند. بنابراین خانه بر خلاف نظر وراث سابق به فروش رفت. البته نیک میدانیم که این خانه پیشتر حصر وراثت شده بود و برخی از ذینفعان سهم خود را دریافت و برخی دیگر قول گرفته بودند که خانه حفظ شود و نگران تخریب احتمالی نباشند. آنهایی که پیشتر سهمی از بابت فروش خانه نگرفتند، قطعا امروز از مخالفان فروش و حتی تخریب آن بنای با پیشینه فرهنگی مشخص هستند.
چرایی سکوت خانواده اعطا
نام اصلی و خانوادگی احمد محمود در شناسنامه احمد اعطا است. در میان افراد این خانواده محمد اعطا در دوران جنگ به شهادت نائل و احمد محمود دیگر عضو این خانواده به چهرهای مطرح در ادبیات داستانی ایران بدل میشود. محمود اعطا همچون دیگر خواهر خود یعنی حمیده اعطا از معلمان مطرح دبیرستانهای اهواز بود. سیامک اعطا پسر زنده یاد احمد محمود است که دستی در نوشتن و تالیف کتاب دارد. علی اعطا دیگر برادرزاده احمد محمود هم عضو شورای شهر تهران است. با این حال پس از تخریب خانه پدری احمد محمود این پرسش مطرح شد که چرا بازماندگان خانهای چنین شاخص از آن حفاظت نکردند و آن را با هدف فعالیت فرهنگی و اقتصادی به موزه، نمایشگاه، اقامتگاه سنتی، خانه فرهنگ، کافه موزه و یا حتی کافه گالری و . . . تبدیل نکردند؟
چرا در مقابل همه بیتوجهیهای مسئولان شهری و میراث فرهنگی هیچگاه مصاحبه و اعتراضی نکردند. گرچه گفته میشود خانواده اعطا بارها به میراثفرهنگی مراجعه و خواهان خرید بنا بودند؛ اینک که تمام معاونان میراثفرهنگی خوزستان زنده هستند، خانواده اعطا بفرمایند به کدام معاون میراثفرهنگی مراجعه کرده و خواستار حفاظت از بنای مورد نظر شدند تا ما به نمایندگی از فعالان میراثفرهنگی و به عنوان اهل رسانه آن شخص را مورد پرسش قرار دهیم. بر اساس اطلاعات دریافتی و گفتوگوهای انجام شده، تنها یک بار جلسهای بین اداره کل میراثفرهنگی خوزستان، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان و سازمان راه و شهرسازی برگزار و مقرر شد که اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی این خانه را خریداری کند که این وعده هم به سرانجامی نرسید.
قابل توجه آنکه خواهرزاده زنده یاد احمد محمود در مصاحبهای نکات خلاف واقع بسیاری بیان داشته در حالیکه در همه این سالها در هیچ رسانهای عضوی از این خاندان مصاحبهای نکرده و لب به گلایه نگشوده تا خواهان حفاظت از خانهای به این اهمیت شود. اگر مکاتبهای با مقامی مسئول وجود دارند لطفا منتشر کنند. گرچه نوش دارو بعد مرگ سهراب بیفایده است اما گفتگو درباره این خانه میتواند ابعاد این جنایت فرهنگی را بر همه روشن کند.
گزارش از: مجتبی گهستونی/ فعال میراث فرهنگی
ارسال نظر به عنوان مهمان