نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
حبیب خبر- رجبعلی کاوسی قافی:
برای بررسی "عاشورا در آینه شعر معاصر" ابتدا به واکاوی زمان پیدایش مرثیه سرایی در ادب فارسی و آغاز سرایش شعر آیینی می پردازیم.
مرثیه در اوان پیدایش و گسترش شعر فارسی پابه پای مضمون های دیگر ادبی به تقلید از شعر عربی به وجود آمد و در گذر زمان انواع گوناگونی به خود گرفت.
بررسی سیر تطور مرثیه بیانگر این مطلب است که مرثیه از نوع رسمی به نوع مذهبی متحول شده است؛ به گونه ای که در چند قرن اخیر معنای خاص خود یعنی سوگ بر سید الشهدا به کار برده شده است.
از ابتدای پیدایش شعر فارسی تا قرن هشتم هجری مرثیه ی غالب، مرثیه ی رسمی است که در قالب قصیده سروده می شد.
در یک صد سال اخیر به علت خیزش های مردمی، شاعران مضامین مذهبی را با مضامین اجتماعی و سیاسی تلفیق کردند و نوعی مرثیه وطنی اجتماعی به وجود آوردند که نقش مرثیه را از حد سوگ به مرتبه ی تحریک و بیداری مردم به عنوان یک وظیفة اجتماعی و سیاسی برتری بخشید.
با توجه به این تعریف می توان چنین استنباط کرد: در جامعه ی ادبی ایران مرثیه دارای دو معناست:
معنای عام و معنای خاص؛ در معنای عام، مرثیه شعری است که شاعر به واسطة آن غم نبود و محاسن شخص متوفا را برمی شمرد و در معنای خاص، شعری است که شاعر در سوگ و شهادت حضرت امام حسین و وقایع مربوط به کربلا و ائمه ی معصوم سروده باشد.
ادبیات عاشورایی در قرنهای گذشته و این سالها به یکی از غنیترین و حماسیترین سبکهای شعری در ادبیات ما مبدل شده تا جایی که برخی از شاعران عمده یا حتی تمام شهرت شان را مدیون سرودههای عاشورایی خود هستند.
درباره دورههای مختلف شعر عاشورایی در زبان فارسی نیز میتوان گفت: زمانبندی سرایش این اشعار در زبان فارسی به ۴ دوره مختلف تقسیم میشوند.
دورهی نخست از قرون اولیهی شعر فارسی است که تا قبل از شکلگیری حکومت صفوی ادامه پیدا میکند.
دوره ی دوم نیز طبعا عصر صفوی را شامل میشود.
دوره سوم شعر فارسی عاشورایی نیز دوران حکومتهای افشاریه، زندیه و قاجاریه است.
دورهی چهارم به سرودههای شاعران معاصر میرسیم.
تمرکز شعرهای دورهی نخست اشعار عاشورایی بیشتر بر جنبههای حماسی واقعه کربلا قرار داشت که احتمالا هم دلیل این اتفاق شرایط سیاسی حاکم بر جامعه آن زمان ایران و سرکوب مذهب شیعه و شیعیان بود و اساسا در فاصلهی قرنهای سوم تا ششم هجری شعر عاشورایی چندانی را شاهد نیستیم که این اشعار هم بیشتر بر شخصیت امام علی (ع) و شهادت ایشان و در نهایت اشاره استعارهای یا تلمیحی به شعر عاشورا تمرکز داشتهاند.
در این ایام شاعران به خاطر وجود حکومتهای ظالم و عموما دشمن اهل بیت بیشتر از ترس جان در حالت تقیه بودند یا با تمام ارادت شان به ساحت حضرت حسین ابدا شعری نسرودند یا بر سنت تقیه اشارات مستقیمی بر حضرت یا حادثه ابدا ندارند.
"کساییمروزی" جزو نخستین شاعرانی است که در رثای امام حسین و واقعهی کربلا شعر سروده و درواقع نخستین سوگنامه کربلا در شعر فارسی توسط او سروده شد.
بعد از کسایی، ناصر خسرو نیز به عنوان یکی از پیروان او در اشعار خود به واقعه کربلا پرداخته است.
با روی کار آمدن سلجوقیان و خوارزمشاهیان و با توجه به گرایش مغولها به مذهب شیعه، شاهد رونق گرفتن شعر عاشورایی و آیینی بودیم.
خواجویکرمانی و ابن حسام از شناختهشدهترین و مهم ترین شاعران این دوره هستند.
در دوره حاکمیت شیعهی صفوی، واقعه عاشورا به عنوان بزرگ ترین اتفاق تاریخ تشیع بیش از هر زمانی جدی گرفته شد و در همین دوران بود که مرثیهسرایی و منقبت خوانی رشد چشمگیری پیدا کرد.
طبیعی بود که با رونق گرفتن مراسمهای عزاداری امام حسین، نیاز به شعر عاشورایی را بیشتر از پیش کرد.
محتشم کاشانی از مشهورترین شاعران این عصر است که او را "پدر مرثیهسرایی ایران" نیز نامیدهاند.
ترکیببند معروف او با نام "باز این چه شورش است" هنوز هم در عزاداریهای ابا عبدالله خوانده میشود و الهامبخش سرایش اشعار عاشورایی زیادی شده است:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
همچنین مقبل اصفهانی از شعرای معروف هم عصر محتشم کاشانی که ابتدا شاعری هجوسرا بود اما بعد از ابتلا به بیماری جذام از مردم گوشه گرفت و در آتشگاه حمام زندگی کرد، اشعاری در رثای امام حسین و کربلا دارد که روایتهای جالبی درباره چگونگی سرایش آنها در تاریخ آمده است.
دورهی سوم نیز همچون دورهی صفویه، به پاسداشت شعایر دینی و اسلامی، به ویژه واقعهی کربلا و شهادت امام حسین (ع) مورد تاکید حامیت قرار داشت.
اشعار این دوره در سبک هندی سروده میشدند و با وجود افراط در دخیل کردن مضمونهای عجیب و غریب به نوعی به سبک اشعار قرن ششم بازگشته بودند.
"نیاز جوشقانی"، "حجتالاسلام نیر تبریزی" و "عمان سامانی" از سرآمدان شعر عاشورایی دوران قاجار بودند.
عمان سامانی در منظومه عرفانی به نام "گنجینه الاسرار" دارد. روایتی از قتلگاه کربلا و واقعه عاشورا را به نظم کرده که صحنهی آمدن حضرت زینب به رزمگاه از تاثیرگذارترین بخشهای آن است:
پس ز جان بر خواهر استقبال کرد
تا رخش بوسد الف را دال کرد
همچو جان خود در آغوشش کشید
این سخن آهسته در گوشش کشید
کای عنانگیر من آیا زینبی؟
یا که آه دردمندان در شبی؟
پیش پای شوق زنجیری مکن
راه عشق است این عنان گیری مکن
با تو هستم جان خواهر همسفر
تو به پا این راه کوبی من به سر
خانه سوزان را تو صاحبخانه باش
با زنان در همرهی مردانه باش
جان خواهر در غمم زاری مکن
با صدا بهرم عزاداری مکن
معجر از سر پرده از رخ وا مکن
آفتاب و ماه را رسوا مکن
هست بر من ناگوار و ناپسند
از تو زینب گر صدا گردد بلند
سرانجام دورهی چهارم دوران معاصر است که از اشعار آغاز مشروطیت تاکنون را شامل میشود.
در این دوره نیز میتوان در اشعار پیش از انقلاب اسلامی و پس از پیروزی انقلاب تفاوتهایی دید.
در پیش از انقلاب عمده توجه شاعر در اشعار عاشورایی تنها بر جنبههای تاریخی یا نهایت روحی و عاطفی واقعه کربلا تاکید داشت اما با پیروزی انقلاب اسلامی معارف عاشورا و پیام و هدف قیام امام حسین (ع) به مضامین اشعار عاشورایی راه پیدا کردند.
شهریار از مهم ترین شاعران عاشورایی معاصر است که اشعار زیادی در مورد اهل بیت سروده است:
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
حسن فرح بخشیان نیشابوری یا همان ژولیده نیشابوری که تخلص اش را از آیتالله طالقانی(ره) وام گرفته بود
در ابیاتی سروده است:
عالم همه مست از گل رخسار حسین است
ذرات جهان در عجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه حق گشته سیهپوش؟
زیرا که خدای تو عزادار حسین است
هر کس به جهان گشته گرفتار نگاری
عمری است که ژولیده گرفتار حسین است
حبیبالله چایچیان متخلص به «حسان" نیز در کنار شاعرانی همچون علیرضا قزوه، عبدالجبار کاکایی، قیصر امین پور، محمدعلی بهمنی، سید حسن حسینی، ساعد باقری و چند تن دیگر، از جمله علی معلم دامغانی و حبیب اله معلمی از شاعران عاشورایی معاصر هستند.
حبیب الله معلمی فرزند نصیر سال ۱۳۰۵ شمسی در شهرستان رامهرمز دیده به جهان گشود.
دروس ابتدایی را در مکتبخانه گذراند و ادامه آن را تا سیکل قدیم پیگرفت و پدرش که معلم قرآن بود او را با این کتاب آسمانی آشنا کرد.
اشعار عاشورایی مرحوم حبیب الله معلمی با محوریت عاشورا، امام حسین (ع)، حر، حضرت زینب (س)، حضرت ابوالفضل (ع)، و... هستند.
معلمی شاعر نامآشنای جبهههای جنگ بود. سرودههای او در طول جنگ ایران و عراق و پس از آن توسط صادق آهنگران خوانده میشد و شور و اشتیاق رزمندگان را دوچندان میکرد.
از دیگرشاعران عاشورایی معاصر: "علی معلم دامغانی" است.
مرثیهای را برای حلول ماه محرم سروده و برای انتشار در اختیار رسانهها قرار داده است.
او در این شعر علاوه بر اشاراتش به واقعه عاشورا با انتخاب ردیف "زمین" اهل زمین و زمانه را مخاطب قرار میدهد تا عاشورا در تكرار آن به آنِ خویش بر قلبهای مخاطبانِ همیشگی حضرت خون خدا تاثیر بگذارد.
زبان فخیم علی معلم دامغانی كه برای اهل ادب آشناست، در این شعر هم از سوگ عاشورا میگوید هم از وجدی كه جهان و جهانیان به حضرت سیدالشهدا دارند، هم از ارادت ارض و سما میگوید و هم از تكلیف و رسالت بشری در قبال حركت حقطلبانه امام حسین(ع)؛ به نحوی كه هر چه شعر پیش میرود، بیشتر انسان را به تامل درباره واقعه تاریخساز كربلا وامیدارد.
مرثیه علی معلم در نهایت با این بیت حماسی خاتمه مییابد كه "همهی روزهاست عاشورا/ كربلای است هر كجای زمین" و این همان "كل یوم عاشورا و كل ارض كربلاست" آنچه بیش از هر مضمون دیگری از عاشورا امروز باید محل تامل و توجه عاشوراییان قرار گیرد.
كربلای است هر كجای زمین
از تو فریاد ای خدای زمین
چشمه و چشم و شبنم و باران
گریه كردیم ما برای زمین
خاك میریخت باد بر سر خود
میدوید آب پا به پای زمین
سینه میزد به دست غم دریا
خسته میسوخت تب به جای زمین
با شباهنگ غصه شب هنگام
قصه میگفت از صفای زمین
بلبل بینوای عاشق گل
نغمه میخواند در وفای زمین
آسمان كریم بخشنده
حرفها داشت در عطای زمین
رعد میگفت لذتی دارد
وای توفان و هایهای زمین
طاب علیك علی الصبوح سحر
شام شد طال علی البلای زمین
آتش انگیخت برق و بادیه سوخت
سبز پوشید بیشههای زمین
ماه و مهری برون شدند از ابر
خانه عشق شد سرای زمین
مهر میگفت من فدای فضا
ماه میگفت تن فدای زمین
من و تن ناگهان شدند عشقه
بلعجب رست گندنای زمین
در شَمَر ریخت بوی سیر و پیاز
دردسر گشت كوچههای زمین
من به تن زد سری ز تن افتاد
غرق خون گشت روستای زمین
سال خونین كه قریه ابری شد
پدرم بود كدخدای زمین
سال نفرین مادرم تا حشر
گشته چون سایه در قفای زمین
پدرم مُرد و مادرم دق كرد
پسری گشت پیشوای زمین
خاك كرد آن دو كشته غم را
در زمین رسم شد عزای زمین
پسر پیر رفته شاعر بود
شعرها گفت در رثای زمین
آسمان سوگوار شد چون خواند
تنگدل گفت مرحبای زمین
با سلامش فرشته باران شد
آسمان صیحه زد صلای زمین
صبحدم آسمانیان بودند
میر مهمانی سرای زمین
چشم در راه آفتاب كمال
سید قوم مصطفای زمین
آدم و روح و نوح و ابراهیم
اسحق و اسم ایلیای زمین.
البته شاعران معاصر بسیار دیگری هم در باره عاشورا به شعر و شاعری پرداخته اند که یا گمنامی را انتخاب نموده اند یاهم فرصت ابراز وجود برای شان فراهم نشده است.
*رجبعلی کاوسی قافی
۱۲ مرداد ماه ۱۴۰۱/ اصفهان
ارسال نظر به عنوان مهمان