نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
استاد محمدعلی وندادیان شاعر و داستان نویس صاحب نام گیلانی درگذشت.
به گزارش پایگاه خبری- تحلیلی حبیب خبر، سعید فلاحی شاعر و منتقد کشورمان و از شاگردان استاد وندادیان به خبرنگار ما گفت: استاد وندادیان مشهور به بهروز و از شاعران صاحب نام کشورمان در هفتم آبان ماه ۱۴۰۰ بعد از دوره ی بیماری کرونا بر اثر کهولت سن در بیمارستان رازی رشت درگذشت.
او افزود: زنده یاد بهروز وندادیان، شاعر و داستاننویس گیلانی در سال ۱۳۱۸ خورشیدی، از پدر و مادری اصالتأ آذری(باکو جمهوری آذربایجان) زاده شد.
استاد وندادیان درباره نخستین مرتبه ای که شعر سرودند، چنین گفته است: "زمستان سال ۱۳۳۴ خورشیدی در مسیر برگشت از مدرسه به مغازه پدرم، ناگهان شعری (در دفتر لغت فرانسهام) نوشتم. چند روز بعد در دفتر انشاء مدرسه یک بیت شعر نوشتم. به خاطر دارم همکلاسی نابغهای به نام "کامران فیلسوفی" داشتیم که بعدها استاندار شیراز شد.
او مرا به "منوچهر کلاهگر" که آتش تخلص میکرد و کلاس آخر دبیرستان بود معرفی نمود. منوچهر در چهار یا پنج جلسه زنگ تفریح مدرسه مرا به موازین شعر کلاسیک آشنا کرد.
در سال ۱۳۳۶ خورشیدی، اولین غزلم در مجلهای بنام در پایتخت که "دکتر صبور" عهدهدار صفحه شعر آن مجله بود، چاپ شد. از سن ۱۸ یا ۲۰ سالگی به شعر نیمایی روی آوردم. نیما یک تحول بزرگ بود، شعر نیما آغاز راه تحولات بعدی شد".
شادروان وندادیان درباره سبک شعری خود میگوید: "من با هر روند زیبایی که پیش بیاید به آن طرف میغلتم، ایده من فرق نمیکند ولی اسلوب و روش ممکن است فرق کند. من یک نجاری هستم که یک میز را گرد نمیسازم!. طوری میسازم که شما وقتی میبینید بخرید، یک چیز جدید که باعث میشود از عادتتان بیرون بیایید، شعر من عادتی نیست!. دوست دارم مخاطبم عادتهای ذهنش را کنار بگذارد و به طرف یک چیز نوتری برود".
او، در طول ۶۰ سال شعر و شاعری، فقط مصرفکننده نبوده است. همان طور که نیما شعر نو را به وجود آورد و شاملو شعر سپید را، او [هاشور] و [یکشاخهچندجوانه] و [غزل از نوع سوم] را به وجود آوردند و این فقط مختص ایشان است و در ایران و هیچ جای دیگر چنین شعری وجود ندارد.
جناب وندادیان، در بیشتر جشنوارهها و همایشهایی که تشکیل میشد شرکت کرده و جوایز مختلفی هم گرفتهاند. از جمله در چندین دوره کنگره سراسری شعر کویر در اَبَرکوه (بهار ۱۳۸۶) - همایش دانشگاه آزاد تهران(آبان ماه ۱۳۸۶) - همایش شعر و موسیقی جوان(۲۰ آذر ماه ۱۳۸۱) - اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تهران، اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان ورامین و انجمن شعر و ادب ورامین (شهریور ۱۳۸۵) و...
از زنده یاد وندادیان چند اثر به چاپ رسیده است که می توان به: "خاكسترهاي گيج ماه" - "قاصدكهايي كه خواب ندارند" و... اشاره کرد.
پنج شعر از زنده یاد بهروز وندادیان:
۱
يك نفر خورشيد
يك نفر بايد بيايد، يك نفر خورشيد
تا بباراند طلوع بيشتر، خورشيد
میدمد از زمهريرى سخت، شعر من
با ظهور مهربانیهاى در خورشيد
از ضريح جمعه موعود میآيد
با دخيل واژههاى شعلهور، خورشید
حس باران بر زمين نسلهاى چاك
التيام ريشههاى محتضر، خورشید
ناگهانِ سهم بودن در افون شك
میزند جرثومهها را با تبر، خورشيد
تيغ سوگ گردن دژخيم در كابوس
بسته بر توصيف ادراك كمر، خورشيد
میوزد تصوير ماه از دامن ميخك
میرسد با قاصدكها همسفر، خورشيد
میشناسم شيهه اسب سفيدش را
يك نفر بايد بيايد، يك نفر خورشيد
۲
هاشور
دیگر چه طور می توانم از باران بگذرم
همه ی دفتر را پر کرده ام
از نفس خیس خودم
و نام تو
دیگر چه طوری می توانم از باران بگذرم؟
۳
غزل
تو، دریا و – دریا، تو و- صبح زمزم
فراروی آیینه، متنی منظم
حدیثی که خورشید را تا زمین راند
به دنبال یک خیزش از روح شبنم
گره خورده خلخال پا با علف، در
گذرگاهی از رد باران نم نم
افق خم شد و روی گلدان فرو ریخت
تو را ساقه ی شال با خاک در هم
من ز ازدحام سکوتی که میسوخت
گرفتم خطی تیشه از نسل آدم
تو را آفریدم به تندیسی از شعر
من و سومنات و ... و قاری مجسم
هبوطی پدید آمد از طیف اکلیل
چنین شد که حالا تو را می پرستم
۴
هاشور
از آن بالا
صدای غازهای وحشی می آید
آسمان
رها کرده
بادبادک هایش را
۵
عشق تو
عشق تو، در بیان نمیگنجد
شوق من در جهان نمیگنجد
سینه من، فراخنای غمت
در کسی این توان نمیگنجد
در مقام تو ای حدیث بلیغ
رأی پیر و جوان نمیگنجد
قصه عاشقانه من و یاران
در این داستان نمیگنجد
به هوای تو آرزومندیم
جان در این آستان نمیگنجد.
ارسال نظر به عنوان مهمان