امروز:
شنبه - 8 ارديبهشت - 1403
ساعت :

ضربه چماقداران بر تختهای آهنی نوزادان بیمارستان شاهرضا

 

گروهی از لات و لوت‌های مشهدی فارغ از روحیه بامرامی و عیاری چماق به دست به زور وارد بخش نوزادان و اطفال شدند و بر تخت‌های آهنی آنان کوبیدند و وحشت آنان و مادران مضطرب‌شان را هم اصلا ندیدند.

 

به گزارش حبیب خبر از ایسنا، امروز ۲۳ آذر ماه چهل و سومین سالگرد حمله جمعی از چماقداران و قداره‌کشان حامی رژیم پهلوی به بیمارستان شاهرضا مشهد در سال ۱۳۵۷ است.

 

این واقعه تاریخی از آن جهت اهمیت یافت که اراذل و اوباش، لات و لوت‌ها و قداره‌کشان محله‌هایِ سرشناس مشهد که روزگاری در خاطره‌ها و داستان‌ها به عیار و بامرام معروف بودند، برای ایجاد رعب و وحشت در دل زنان و کودکان و زهر چشم گرفتن از پزشکان، پرستاران و پرسنل با شعار «جاوید شاه» و با در دست داشتن چوب، سنگ، آجر، گاز اشک‌آور و مسلسل به بیمارستان شاهرضا حمله‌ور شدند.

 

آنان با حمایت ماموران امنیتی ساواک و ارتش، زدند و شکستند و کشتند و وحشت اطفال و کودکان بیمار و مادران مضطرب‌شان را هم اصلا ندیدند.

 

قداره‌کشان گردن‌کشِ بی‌معرفت شیشه ماشین کارکنان بیمارستان را شکستند و عنان از کف داده به هر طرف حمله‌ور شدند و با حمله به بخش اطفال و کودکان بیمارستان هجوم بردند و با داد و فریاد، لوازم و تجهیزات پزشکی بخش را از بین بردند و با حمله به بخش اطفال و کودکان بیمار، آرامش مادران و کودکان وحشت‌زده را به کلی از بین بردند.

 

ضربه چماقداران بر تختهای آهنی نوزادان بیمارستان شاهرضا

 

ماجرا چه بود؟

پزشکان، پرستاران و کارکنان بیمارستان شاهرضا بعد از واقعه حمله چماقداران به بیمارستان تا مدتها مشاهدات‌شان از آن روز را برای دوستان، اقوام و مقامات سیاسی کشور تعریف کردند.

 

دکتر محمود فرهودی از پزشکان بیمارستان شاهرضا در خاطره‌ای از حمله چماقداران به بیمارستان به تشریح دلایل حساسیت رژیم پهلوی به کادر درمان بیمارستان پرداخت و افزود: حوادث پی‌درپی مشهد در سال ۱۳۵۷ سبب شد بیمارستان شاهرضا به پایگاهی برای دانشگاهیان تبدیل شود. پیوستن پزشکان و کادر بیمارستانها به جنبش مبارزاتی بیمارستان و تبدیل بیمارستان به پایگاه نهضت، خشم ساواک را برانگیخت.

در آن مقطع بیمارستان مورد توجه دو گروه مأموران امنیتی و انقلابیون بود. انقلابیون می کوشیدند نقش مبارزاتی پزشکان و کادر درمان را تداوم دهند.

از این رو برخی تظاهرات به مرکزیت بیمارستان انجام می‌شد نمونه آن ۱۲ آذر مصادف با دوم محرم ۱۳۵۷ بود که ۱۵۰۰ نفر از استادان، دانشجویان و کارمندان دانشکده‌های دانشگاه فردوسی در محوطه دانشکده علوم تجمع کردند و به طرف حرم مطهر شاهرضا تظاهرات کردند که در مسیر حرکت با حمله مأموران و شلیک گاز اشک‌آور و دستگیری راهپیمایان مواجه شدند.

 

وی با یادآوری ماجرای حمله چماقداران به بخش اطفال و کودکان بیمارستان گفت: با همبستگی پزشکان و کارکنان بیمارستان مجسمه داخل محوطه بیمارستان تخریب شد و گروهی از مهاجمان طرفدار دولت و رژیم با شعار «جاوید شاه» از درِ جنوبی وارد بیمارستان شدند.

وقتی از بخش داخلی، خارج شدم عده‌ای چماق‌دار را دیدم که با سنگ و آجر به سمت بخش اطفال و داخلی و کارکنانی که بیرون آمده بودند، حمله کردند در همین حال از مجروح شدن برخی همکاران در بخش اطفال با خبر شدم.

 

فرهودی ادامه داد: همه می خواستیم بدانیم حمله کنندگان چه کسانی هستند و از کجا آمده‌اند، اما منطقی برای پاسخ به این سوال در حمله کنندگان وجود ندارد. آنان با چماق و وحشی‌گری عجیبی به سر و صورت هر کس که نزدیک‌شان می‌شد، می‌زدند.

 

ضربه چماقداران بر تختهای آهنی نوزادان بیمارستان شاهرضا

 

وی با اشاره به آمار تلفات این حمله، گفت: طبق آمار آن روز ۱۴ نفر از پزشکان و کارکنان بیمارستان از جمله دکتر توکلی مجروح شدند و یکی از انقلابیون به نام محمد منفرد که برای حمایت از بیماران به بیمارستان آمده بود به شهادت رسید. مهاجمان سپس به بخش کودکان حمله کردند و در این بخش هم نوزاد ۹ ماهه ای را کشتند.

 

دکتر علی شمسا دیگر شاهد حادثه در خاطره‌ای، تعریف کرد: ساعت ۱۰:۳۰ صبح گروهی که عکس محمدرضا پهلوی را در دست داشتند، از درِ جنوبی وارد بیمارستان شدند و بخش اطفال، داخلی و مهد کودک را مورد تهاجم قرار دادند و شیشه خودروهای پارک شده را خرد کردند.

تهاجم این گروه به بخش های دیگر بیمارستان با مقاومت پزشکان، دانشجویان پزشکی و پرستاران روبرو شد.

 

او افزود: دقایقی بعد مهاجمان از بیمارستان خارج شدند اما شلیک گلوله‌ها متوقف نشد. مجروحان حمله به چهار اتاق عمل بیمارستان منتقل شدند و مداوای آنان آغاز شد.

 

دکتر شمسا گفت: در حمله آن روز خرابکاران حداقل دو نفر شهید شدند.

 

سید حسین فتاحی معصوم دیگر شاهد غائله بیمارستان شاهرضا که در آن زمان اَنترن و دانشجوی سال آخر رشته پزشکی بود نیز در خاطره‌ای از این ماجرا، گفت: آن روز حول و حوش ساعت ۱۰ صبح عده‌ای چماق به دست با حمایت ماموران ساواک و نیروهای ارتش از درِ جنوبی وارد محوطه باغ مانند بیمارستان شاهرضا شدند و شروع به شکستن شیشه‌ها و پرتاب چوب و سنگ به ماشین پزشکان و پرسنل بیمارستان کردند.

 

او افزود: سپس به بخش اطفال و کودکان بیمارستان حمله کردند و با شکستن تجهیزات داخل بخش شروع به تیراندازی بی‌هدف کردند که در این بین یک یک کودک بر اثر شدت جراحات وارده به شهادت رسید. هر چند که نگهبانان، پزشکان و پرستاران بخش اطفال تلاش کردند تا مانع ورود آنان شوند، اما چماق‌داران با شلیک گاز اشک‌آور و تیر هوایی به زور وارد بخش شدند. مقاومت نگهبانان و کادر درمانی موجب آسیب و مجروح شدن تعداد زیادی از آنان شد.

 

فتاحی اظهار کرد: این تهاجم مدت زیادی دوام نیاورد چون خیل عظیمی از مردم به محض اطلاع از ماجرا برای کمک، به‌سمت بیمارستان آمدند و حرکت موج خروشان مردم سبب شد چماق‌داران به‌سرعت بیمارستان را ترک کنند.

 

وی واقعه ۲۳ آذر در جوامع بین المللی نیز بازتاب گسترده‌ای داشت؛ چرا که برخی از خبرنگاران از کشورهای خارجی برای انعکاس این واقعه به مشهد عازم شده بودند.

 

 

تحصن در حمایت

سیزدهم محرم ۱۳۵۷ مصادف با ۲۳ آذر ۱۳۵۷ در منزل یکی از پیرغلامان امام حسین(ع) مراسم دهه دوم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) برپا بود. ناگهان فردی وارد مجلس عزا شد و خبرِ حمله ماموران ارتش به بیمارستان و گرفتار شدن شماری از دانشجویان دانشکده پزشکی مشهد را داد و از محاصره آنان صحبت کرد.

 

آیت الله سیدعلی خامنه ای که در این مجلس حضور داشت همراه فرد از مجلس عزا خارج شد و در جریان جزییات بیشتری از ماجرا قرار گرفت.

فرد گفت که فرستاده دانشجویان است و برای انتقال مشکل به شخص آیت الله سیدعلی خامنه ای و اطلاع صادر شدن فرمان بازداشت دانشجویان به ایشان به آنجا رفته است.

 

آیت الله خامنه ای مشکل را با آیت‌الله واعظ طبسی در میان گذاشت و ایشان نیز پیشنهاد مشورت با علمای حاضر در جلسه را داد.

آیت الله سیدعلی خامنه ای، واعظی طبسی، میرزا جواد تهرانی، شیخ ابوالحسن شیرازی، سیدکاظم مرعشی، شیخ حسنعلی مروارید مشغول صحبت و هم فکری شدند و در همین اثنی بر تعداد خبرهای نگران کننده از بیمارستان و تهدید جان دانشجویان افزوده شد.

 

حضرت آیت الله  خامنه‌ای در خاطره ای از این نشست گفت: بحث را بریدم و گفتم من و آقای طبسی به بیمارستان می رویم چه شما بزرگان بیایید و چه نیایید آنان که بعضاً کهنسال هم بودند، راهی شدند.

 

۷ – ۸ روحانی از خانه صاحب اعزا خارج شدند و یک ساعت بعد از راه خیابان ها و کوچه های فرعی خود را به سرعت به نزدیکی بیمارستان شاهرضا رساندند و البته جمعیت بزرگی از مردم هم از میانه راه به آنان ملحق شدند.

صف اول جمعیت، روحانیان بودند که آیت الله خامنه‌ای سیدعلی خامنه‌ای ، طبسی  و هاشمی نژاد در کنار یکدیگر در وسط روحانیون در حرکت بودند.

 

به محض اطلاع مهاجمان از حضور پر تعداد مردم و روحانیون به سرعت از بیمارستان خارج شدند اما صدای شلیک گلوله بلند بود.

صدای شلیک گلوله بار دیگر ساعت سه بعدازظهر شروع شد و این بار روحانیون حاضر در محل به پیشنهاد آیت الله خامنه ای تصمیم به تحصن گرفتند.

 

ایشان در خاطراتش از آن روز بیان کرد: به ذهنم خطور کرد تحصن کنیم. نشستم و اعلامیه ای نوشتم. نوشتم که روحانیان امضا کنند تا تغییر فرمانده نظامی استان در بیمارستان تحصن خواهند کرد.

 

ضربه چماقداران بر تختهای آهنی نوزادان بیمارستان شاهرضا

 

بخشی از متن اعلامیه به این شرح بود: روز پنج شنبه، سیزدهم محرم یورش جنایتکارانه مأموران و مزدوران در محوطه بیمارستان شاهرضا به شکلی فجیع و شرم انگیز انجام یافت.

مزدوران درب جنوبی بیمارستان را شکستند و به اتومبیلهای داخل بیمارستان خسارت وارد آوردند و در آن هنگام ابتدا با پرتاب سنگ، سپس با شلیک گلوله و رگبار به داخل بیمارستان و حتی داخل بخشهای اطفال و داخلی حمله کردند.

یک کودک از بیمارستان، چهار نفر از پزشکان و عابران مجروح گردیدند که هم اکنون در بخش جراحی بستری می باشند ...

 

با جدی تر شدن تحصن شخصیت های مذهبی و علمی مشهد اعتراضات دانشجویی وارد فاز جدیدی شد. دانشجویان علاوه بر عزل سرتیپ عبدالرحیم جعفری، فرماندار نظامی مشهد خواستار عذرخواهی نخست وزیر وقت شدند.

 

در طی حدود ۱۴ روز تحصن بیمارستان شاهرضا اعلامیه آقایان سید عبدالله شیرازی و سیدحسن قمی و اعتصاب اعضای سازمان نظام پزشکی مشهد، جامعه پزشکان مشهد، شورای دانشگاه فردوسی، اعتصاب کارکنان دانشگاه فردوسی و درخواست همبستگی مجمع عمومی سازمان ملی پزشکان ایران و جامعه پزشکان شهرهای مختلف به تحصن کنندگان رسید.

 

از سوی دیگر تحصن کنندگان با مدیریت  آیت الله خامنه ای اعلامیه های متعدد دیگری نوشتند و از طریق سه رابط خود و با چند ساعتی تاخیر به صورت گسترده در شهر مشهد توزیع می کردند.

 

۲۶ آذر بیمارستان به محاصره ارتش درآمد و ارتباط متحصنان با بیرون بیمارستان قطع شد.

 

۲۷ آذر جسد محمد منفرد یکی از شهدای بیمارستان شاهرضا تا بهشت رضا تشییع شد. براساس آمار ساواک ۱۴۰ هزار نفر از مردم مشهد در این تشییع جنازه حضور داشتند. همان روز هیاتی از مجلس شورای ملی برای رسیدگی به ابعاد حادثه و عذرخواهی از مردم مشهد راهی مشهد شدند.

 

این هیات با برخورد سرد مسوولان و پزشکان بیمارستان شاهرضا و یکی از بزرگان روحانی شهر مشهد روبرو شد. پزشکان بیمارستان شاهرضا طی بیانیه ای بیان کردند: «ما کاری نداریم جز رفتن ۶۶ ( شاه) از کشور».

 

بیمارستان شاهرضا در طول شبها و روزهای تحصن علاوه بر نماز جماعت شاهد سخنرانیهای پی در پی، اجتماعات کوچک و بزرگ، مصاحبه با روزنامه نگاران داخلی و خارجی و ورود هیات هایی از سایر شهرها برای اعلام همبستگی بود.

 

ضربه چماقداران بر تختهای آهنی نوزادان بیمارستان شاهرضا

 

دوم دی ۱۳۵۷ نظامیان ارتش به تجمع مردم شهر مشهد حمله کردند و با شلیک گلوله جمعی از مردم را به خاک و خون کشیدند.

 

پنجم دی تظاهرات گسترده تری در مشهد برپا شد. خبرنگاران خارجی برای گزارش این راهپیمایی در مشهد بودند. شهر تعطیل بود و تظاهر کنندگان در تجلیل از شهدای دوم دی و نفی دیکتاتوری پهلوی شعار دادند.

 

خبرگزاری فرانسه شمار تظاهرکنندگان را ۶۰۰ هزار نفر تخمین زد. پایان تحصن روحانیون و مردم در بیمارستان شهررضا، سخنرانی آیت الله خامنه ای و قرائت بیانیه ای شش بندی بود.

 

به گفته آیت الله خامنه‌ای از تجربه تحصن بیمارستان شاهرضای مشهد در تحصن مسجد دانشگاه تهران هم زمان با بسته شدن فرودگاه به دست بختیار و استقرار ارتش در داخل و اطراف فرودگاه در دی و بهمن ۱۳۵۷ استفاده شد.

 

واکنش امام(ره)

امام خمینی در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۵۷ در دیدار دانشجویان و ایرانیان خارج از کشور که به روستای نوفل لوشاتو فرانسه سفر کرده بودند، با اشاره به چندین واقعه حمله عوامل رژیم پهلوی به مردم در قم، مشهد، یزد و تبریز، گفتند: حرف ما این است که این آدم خودش و پدرش،‏‎ ‎‏این سلسله به ما خیانت کرده است، جنایت کرده است، هر روز دارد جنایت می کند.

الآن‏‎ ‎‏که ما اینجا نشستیم اینها مشغول جنایت هستند، همین الآن، همین الآن مشغولند، همین‏‎ ‎‏دیشب و دیروز قم را به آتش کشیدند، همین دو روز، خراسان را، تبریز را، یزد را ـ هر‏‎ ‎‏شهری را که شما اسم ببرید ـ اینها یک دسته ای آوردند خرابکاری کردند، این آدمی که‏‎ ‎‏این طوری هست، این آدمی که می آید توبه می کند و توبه اش این است، آدمی که می آید‏‎ ‎‏به مردم می گوید که نه، کار نداشته باشید، من دیگر اشتباه کردم، اشتباه هایم را‏‎ ‎‏برمی گردانم، همچو اشتباهی نمی کنم، این کارش این است که دارید می بینید.

ایشان‏‎ ‎‏نمی داند، آقای کارتر نمی داند کارهای اینها را یا می داند و خودش را به نادانی می زند؟!‏

 

منابع:

صحیفه امام، جلد پنجم، ص ۲۴۶

خاطره دکتر علی شمسا از کادر درمان بیمارستان شاهرضا و شاهدان ماجرا

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بازخوانی جنایت رژیم پهلوی در بیمارستان شاهرضای مشهد در آذر ۱۳۵۷

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید