امروز:
شنبه - 8 ارديبهشت - 1403
ساعت :

محسن رضایی

کاندیدای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در بخشی از سخنان خود در برنامه تلویزیونی «دستخط» خاطره ای را از دوران کودکی خود ذکر کرد

به گزارش حبیب خبر به نقل از همشهری آنلاین، محسن رضایی در قسمتی از سخنان خود در پاسخ به این سوال مجری که آیا در خانواده خود بیکار هم دارید؟ گفت: الان دو دختر من بیکار هستند ضمن این که من در نوجوانی و جوانی بیکاری و سختی را با تمام وجودم حس کردم.

من تابستان ها کار می کردم. در تعطیلات دبستان و دبیرستان کار می کردم. بعد به تهران آمدم و دانشجوی دانشکده علم و صنعت- که الان دانشگاه شده- مهندسی مکانیک شدم و در کارخانه ارج در اتوبان کرج کار می کردم. نقشه فنی کار می کردم. کارگری بود.

خاطره ای هم بیان کنم که تنوعی در جلسه باشد.

من پنج سالگی با پدر برای کار چوپانی می رفتم. یک روز گوسفندان را به صحرا بردیم، آن جا رودخانه ای (جویی) بود که اطراف آن درخت و علفزار بود. پدر کاری داشتند و تا خانه رفتند تا برگردند، به من گفتند حواس شما به گوسفندها باشد.

من وقتی آنجا بودم صدای بلبل ها در درخت ها می آمد. سنگ برمی داشتم و دنبال بلبل ها می رفتم. یک باره دیدم صدای وحشتناکی بلند شد. بلند شدم و دیدم گوسفندها در مزرعه رفتند و صاحب مزرعه به سرعت می آمد که اینها را بیرون کند.

این بنده خدا فریاد می زد چه کسی این گوسفندها را آورده است، تا من را دید.

به من که رسید یک سیلی محکمی زد که یک دور دور خودم چرخیدم و شروع به گریه کردم و سمت خانه رفتم.

من با سختی زندگی کردم و امروز وقتی مساله نان قرضی و زباله گردی و کوله بری را می شنوم، با همه وجود احساس می کنم خودم هستم.

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید