نظرات (1)
-
Hamzeh
سه شنبه 12 ارديبهشت 1402 - سه شنبه, می 2 2023 8:14:27pmببخشید بیشتر شبیه چرت و پرته آخه بنده خدا من هم والله فارس زبان م دهان را مگه میشه در آغوش کشید چه مینویسی اسم خودتون را هم شاعر گذاشتید
شاعر شقیقه ها چکه میکند
و کلمات از تهران پوست ات تبخیر میشود
دست به تاخیر می افتد
شعر ها دهان یکدیگر را در آغوش میگیرند
و زمین مکالمه با انگشت های تو می شود
هرمز علیپور شما شدم وقتی از گلویم ریواس رویید
در ماه غسل کردم تا حنجره ام
نقره ای شود
غروبِ پشت پایم، از من تقاص میگیرد
که ستاره ها در صدایم تکان میخورند و خواب نمی بینند
شب پره ای چشم هایم را به اقیانوسی شست
که کور به دنیا نیایم
خورشید را انداخته ام روی بند رخت
و گریه گریه از او طلا چکه میکند.
* وحید مدحتی از کتاب کنار بوسه سایه می گیرم
ببخشید بیشتر شبیه چرت و پرته آخه بنده خدا من هم والله فارس زبان م دهان را مگه میشه در آغوش کشید چه مینویسی اسم خودتون را هم شاعر گذاشتید
ارسال نظر به عنوان مهمان