نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
اهواز- شیخ "عباس بسی خاسته":
این عکس مربوط به نماز عید فطر دو سال قبل است.
معمولا نماز عید را در مسجد رسول اعظم یا همان مسجد دکتر مطوری می خواندم.
حال و هوای قشنگی داشت. بعد از پایان نماز به همراه سید جعفر، امام جماعت و دکتر مطوری و آقای ساعدی و دو سه نفر دیگر برای صرف نخستین صبحانه بعد از ماه رمضان به منزل یکی از نمازگزاران مسجد دعوت می شدیم.
صاحب منزل با کرامت خاص خودش، کره و عسل می آورد و حاج خانمش نان کنجدی می پخت و روی سفره قرار می داد.
محسن، پسرم عاشق این صبحانه بود.
ماه رمضان را که روزه می گرفت، مرتب منتظر روز عید و آن صبحانه به یاد ماندنی بود.
سال گذشته که کسالت اش اوج گرفته بود، نتوانست همراه من به نماز بیاید و من تنهائی رفتم و آن قدر دلم پیش محسن بود که در صف نماز، دستم را روی سرم گذاشتم، دیدم که عمامهام را فراموش کرده و با عرقچین آمدهام.
این از سال گذشته، اما امسال که محسن نبود تا همراهیام کند، نه فقط عمامهام که تمام وجودم، هستیام، دلخوشیام و امیدم را جا گذاشتم.
امسال نه فقط نماز مسجد آقای دکتر مطوری نرفتم، بلکه خودم را برداشتم، از اهواز بیرون آمدم و نماز عید را در شهر دیگری، غریبانه خواندم و تازه بعد از نماز، بارانی بارید تا کمکی باشد که باز هم مادرش به چشمان تر و پر اشکم شک نکند.
ارسال نظر به عنوان مهمان