امروز:
چهارشنبه - 19 ارديبهشت - 1403
ساعت :

دکتر

 عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز بر کتاب «دانش خطرناک؛ شرق‌شناسی و مصایب آن» اثر رابرت اروین- که سال ۱۳۹۹ با ترجمه محمد دهقانی در نشر ماهی چاپ و منتشر شد- یادداشتی نوشت.

 دکتر "عباس امام" در این یادداشت با بررسی دیدگاه‌هایی درمورد شرق‌شناسی به بررسی کتاب «دانش خطرناک؛ شرق‌شناسی و مصایب آن» پرداخته و برای انتشار در اختیار ایسنا گذاشت که در حبیب خبر درج می شود.

 «برای من که خود پیش از این ۲ کتاب در زمینه شرق‌شناسی (Orientalism) منتشر کرده‌ام (انیرانی در خدمت فرهنگ و تمدن ایران، ۱۳۹۶؛ در نقد غرب ستیزی، ۱۴۰۲)، عنوان کتاب «دانش خطرناک؛ شرق‌شناسی و مصائب آن» عنوان جالب توجهی به نظر آمد.

 آنچه مرا بیشتر به خواندن کتاب ترغیب کرد، این بود که هم با  نویسنده کتاب و هم با مترجم آن نوعی خاطره داشتم؛ از یک سو، حدود  ۲۳ سال قبل، مقاله‌ای از رابرت اروین با عنوان «توین بی و ابن خلدون» ترجمه و منتشر کرده بودم (فصلنامه نقد و نظر؛ تابستان و پاییز ۱۳۷۹ ).

 از سوی دیگر، دقیقا ۴۰ سال پیش با مترجم کتاب محمد دهقانی در دهه ۱۳۶۰ در دانشکده ادبیات دانشگاه شهید چمران اهواز در تحصیلات دوره کارشناسی هم‌دانشکده بودم؛ من، دانشجوی رشته آموزش زبان انگلیسی و محمد دهقانی دانشجوی زبان و ادبیات فارسی.

باری، می‌دانیم که در فضای گفتمانی ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی، اصطلاح شرق‌شناسی (خاورشناسی/ایران‌شناسی) در مجموع طنین خوش‌آوایی نداشته است؛ خواه نزد سنت‌گرایان مذهبی، خواه طیف رنگارنگ چپگرایان و خواه جریانات ملی‌گرا(ی افراطی).

 «دانش خطرناک؛ شرق‌شناسی و مصائب آن» کتابی است در رد ذهنیت چنین جریاناتی، آن هم به قلم اندیشمندی پژوهشگر، صاحب اثر، صاحب نظر و آشنا به زوایای گوناگون موضوع.

می‌دانیم که دشمنان و منتقدان شرق‌شناسی، چه در ایران و چه در سایر کشورها و حتی قاره‌ها، با عناوین و برچسب‌هایی مانند این‌ها از شرق‌شناسی و شرق‌شناسان نام برده‌اند: ابزار استعمار، عرب‌ستیز/ایرانی‌ستیز، مخالف اسلام، گرفتار در تاروپود ذهنیت قرون وسطایی و استعماری، کارگزار سرویس‌های جاسوسی غرب، مورخان دروغین، دارای اندیشه‌های اروپامحور متفرعن، بیگانه با ارزش‌های والای شرقی، دارای خطاهای فاحش و امثال این گونه توصیفات.

آنچه اروین با مطالعه‌ای گسترده و عمیق در این اثر به ما نشان می‌دهد این است که نه مدافع مطلق و بی‌چون و چرای این توصیفات است و نه منکر بی‌چون و چرا و مطلق آن‌ها.

اروین، با بررسی چگونگی پیدایش تاریخی حوزه مطالعاتی شرق‌شناسی، ریشه‌های نگرش‌های شرق‌شناسی را تا دوران باستان و روایتگری جنگ‌های ایران و یونان و ایران و روم، قرون وسطی، جنگ‌های صلیبی، جنگ‌های جهانی اول و دوم، نهضت‌های مارکسیستی، اسلامی، تعارضات مسیحیان با یهود و کشاکش‌های موردی مسلمانان با این ۲ گروه و... نیز ردیابی کرده است.

 به باور اروین، با چنین گسترده‌ای تاریخی و با چنین تنوعی در بازیگران این عرصه فکری و غیرفکری، انتساب شرق‌شناس فقط به یک جمع و گروه مشخص کاری است عبث و بی‌معنا چراکه در این حوزه تحیقاتی هم فیلسوف و روحانی آگاه و غیرمغرض دست‌اندرکار بوده و هم جاسوس و دانشمند آگاه؛ هم عاشقان واقعی ارزش‌های شرقی/ایرانی/عربی/اسلامی قلم زده‌اند و هم دشمنان و مخالفان اسلام، ایران و شرق و اعراب و تشیع؛ هم مخالفان استعمارگران اروپایی و صهیونیسم و یهودیان داده‌پردازی کرده‌اند و هم مدافعان این رویکردها.

 در واقع، اروین با نگاهی دقیق و تیزبین به ما نشان می‌دهد که در قضاوت فرآورده‌های این رشته و آفرینندگان آثار در این حوزه باید از برچسب‌های کلیشه‌ای دوری کرد و اثر و صاحب اثر را عالمانه و منصفانه مورد نقد و بررسی قرار داد تا دچار خودفریبی نشویم.

بخش عمده‌ای از «دانش خطرناک؛ شرق‌شناسی و مصائب آن» در انتقاد از دیدگاه‌های انتقادی فیلسوف فلسطینی‌ـ‌آمریکایی ادوارد سعید است که در مخالفت آشکار و تندوتیز با شرق‌شناسی و شرق‌شناسان در سطح جهان شناخته شده است؛ به‌ویژه پس از چاپ و نشر کتاب پربازتاب وی با عنوان «شرق‌شناسی» در سال  ۱۹۷۸ و نیز چند کتاب و مقاله و سخنرانی دیگر.

 اروین، سعید را در مواردی به مغالطه‌گری، اشتباه تحلیلی و داشتن انگیزه‌های نادرست سیاسی متهم می‌کند و یک فصل کامل کتاب ( فصل ۹) را به بررسی انتقادی دیدگاه‌های سعید اختصاص داده است.

 در عین حال، اروین دشمنان شرق‌شناسی و شرق‌شناسان را منحصر به سعید و جمعی دیگر از جهان‌سوم‌گرایان نمی‌داند؛ نومسلمانان منتقد شرق‌شناسی، اعراب سکولار، متشرعین مسلمان عرب، ایرانی، ترک، اندونزیایی، مارکسیست‌ها، مخالفان دوآتشه مدرنیته، مخالفان ماشینیسم و دیگر بازیگران نیز در این میان نقش‌آفرینی کرده و می‌کنند.

از سوی دیگر، بخش دیگری از کتاب اروین به معرفی شرق‌شناسان ادوار مختلف می‌پردازد که عموما مورد اقبال جوامع اسلامی و عرب قرار گرفته‌اند؛ ادوارد براون، رینولد نیکلسون، ماکسیم رودنسون، گوستاو لوبون، ادوارد لین و معدودی دیگر.

اما ناگفته نباید گذاشت که اروین کارنامه این افراد را از جنبه‌هایی نیز مورد انتقاد قرار داده است؛ چه از لحاظ روش تحقیق آن‌ها و چه از لحاظ قوت و استحکام صحت گزاره‌های ایشان. در مجموع، اما می‌توان گفت که اروین خواننده را مستندا و با استدلال متقاعد می‌کند تا در ارزیابی آثار شرق‌شناختی و شرق‌شناسان خود را گرفتار برچسب‌های مثبت و منفی و ستایش‌ها و نکوهش‌ها نکنند بلکه بکوشند تا خود با مطالعه دقیق و بررسی همه جانبه آثار به ارزیابی و نقدی متوازن و متعادل دست یابند چراکه جمع پرشمار شرق‌شناسان درست همچون ما انسان هستند و تابع ویژگی‌های مثبت و منفی هر انسانی.

 اما، یک نکته قطعی است و آن اینکه تقریبا در همه جای جهان امروز، شرق‌شناسی/خاورشناسی (در قالب ایران‌شناسی، عرب‌شناسی، هندشناسی، چین‌شناسی، ترک‌شناسی و غیره) جایگاه علمی جا افتاده‌ای دارد و کمتر کسی می‌تواند گستره و عمق تاثیرگذاری آن را نادیده بگیرد.

ترجمه فارسی دکتر محمد دهقانی از این اثر ارزشمند بسیار دقیق، روان و خوشخوان است و به‌ویژه مقدمه عالمانه و مستند و مستدل مترجم (در کنار پاره‌ای افزوده‌ها و اشارات تصحیحی و ویرایشی در پانوشت‌ها) به وزانت نسخه فارسی اثر افزوده است».

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید