امروز:
پنجشنبه - 6 ارديبهشت - 1403
ساعت :

سال هاست كه از ستارگان فوتبال خوزستان در تيم ملي و باشگاه هاي بزرگ فوتبال كشور خبري نيست.

روزگاري نه چندان دور صفر ايرانپاك- عليرضا عزيزي- رضا قفلساز- غلامحسين مظلومي- پرويز دهداري- محراب شاهرخي- محمد صادقي- حسين كازراني- حسن نظري- كريم بوستاني- منصور رشيدي- حسين كعبي- ابراهيم قاسمپور- مجید بشکار- احمدرضا عابدزاده- سیدابراهیم تهامی- نعیم سعداوی- بهنام سراج- سيامك رحيم پور- اكبر افتخاري- ايمان مبعلي- سهراب و كورش بختياري زاده- صبيح ساران- عادل حرداني-  بهزاد شهني غلامپور و ... خوزستاني هايي بود كه در تيم هاي بزرگ پايتخت حرف نخست و آخر را مي زدند و حتي بعضي از آن ها بازوبند كاپيتاني تيم ملي را بر بازو بسته اند.

حال در دو دهه اخير به دليل و بهانه حرفه اي شدن فوتبال، چه بر سر فوتبال خوزستان آمده كه ديگر قدرت توليد ستاره را ندارد و از ذات خود دور افتاده است؟!

این که افسار دوتیم رنگی را به هیچ قیمتی به بخش خصوصی حتی وزارتخانه های دولتی هم نمی دهند، معنا و مفهوم خود را دارد. کارکرد فوتبال و برون داد آن در جامعه با گذشت زمان بیشتر تحت سیطره و دستکاری مسوولان قرار می گیرد.

نگاه سطحی به تاریخ فوتبال کشور گویای قهرمانی سایر تیم ها در مقاطعی است که کمترین دستکاری در جریان مسابقات به واسطه ضعف و نوپایی فدراسيون ها اتفاق افتاده است.

قهرمانی پاس تهران در سال های پنجاه و پنج و پنجاه و شش اتفاق افتاد و قهرمانی هما در سال پنجاه و نه.

اولین دوره برگزاری مسابقات بعد انقلاب، قهرماني شاهين اهواز بود در اولين روزهاي پايان جنگ تحميلي. حضور جنوب اهواز تيم بي بضاعت اما مردمي در اولين سال هاي جام آزادگان به عنوان نماينده ايران در باشگاه هاي آسيا. دو قهرماني سايپا در جام آزادگان. قهرماني فولاد در سومين دوره ليگ برتر و قهرماني استقلال خوزستان درجام پانزدهم و درست سال پس از قهرماني هر كدام از تيم ها، مشكل ها آغاز شد و فصل بعد يا به ليگ پايين تر سقوط كرده اند يا كلا منحل و از گردونه فوتبال كشور خارج شده اند. چرا؟!

البته بعد از آن همیشه شاهد قهرمانی دوتیم رنگی بودیم. مگر اینکه به لحاظ دستکاری هایی لازم بوده است که تیم سومی در راس قرار گیرد.

درک دیگری که در این باره به وجود آمد این است که قهرمانی زیاد مطرح نیست، در جدول بالاتر بودن از رنگ دیگر مهم تر است. یا به قول خودشان دربی مهم تر از قهرمانی است.

در مقطع کنونی تيم فولاد خوزستان با بازي هاي خوب مدعي نخست كسب نايب قهرماني و كسب سهميه در جدول لیگ قرار دارد؛ اما سیاست های فوتبالی این را نمی پسندد.

روزگاری در همین شرایط تیم برق شیراز در راس جدول بود. با هزینه ای معادل یک بیستم دو تیم رنگی. اهل فنی در آن مقطع گفت: اگر قرار باشد یک تیم با این مبلغ قهرمان لیگ شود چه توجیهی برای هزینه های دو تیم رنگی قابل پذیرش است؟! پس این گونه نمی ماند؛ برق شیراز آن سال به لیگ یک سقوط کرد. کار سختی نبود شریان اقتصاد کوچک آن تیم را قطع کردند و یک ریالی به حساب تیم برق واریز نشد و نسخه تیم پیچیده شد!

در مقطعی استقلال خوزستان را حمایتی نه چندان چشمگیر کردند. سیاست ها درباره کاهش هزینه های فوتبالی بود، پس آن ها قهرمان شدند و سال بعد بودجه تیم ها کلی کاهش یافت. سال بعد همان تیم به چه روزی افتاد؛ خدا می داند. سياستي كه اين روزها در قبال تيم هاي نفتي و فوتبال خوزستان در حال اجراست.

در دو دهه گذشته سیاست بر این بود که تیم های خوزستان ضعيف شوند و هیچ تیم خوزستاني از دسته های پایین تر به لیگ های بالاتر صعود نکند. این سیاست کماکان ادامه دارد.

اما آنچه باعث تعجب است این واقعیت است که تهران هم اکنون قطب آموزش فوتبال است و تمامی بازیکنان تیم های ملی نونهالان، نوجوانان، جوانان که جملگی شهرستانی هستند در تهران حضور دارند و در باشگاه های پیکان، سایپا، استقلال و... عضویت دارند و در سطح امید که به بلوغ نسبی فوتبالی می رسند دوباره به تیم های شهرستانی می روند و در لیگ یک بازی می کنند و بعد پروسه شهرستان گردی را شروع می کنند.

شهرستان ها بخش آموزش را تعطیل کرده اند و اگر هم کار می کنند در سطوح ابتدایی است و به کیفیت فوتبال تهران نمی رسد. منهاي فولاد خوزستان كه متاسفانه خروجي آنچناني ندارد و هنوز هم شاهد بازيكنان سي و چند ساله غير بومي در اين تيم هستيم.

در نتیجه محدود کردن فضاها و دستکاری از طریق قبض و بسط بودجه دولتی فوتبال را به چیز غریبی تبدیل کرده است که پیش بینی فردایش امکان پذیر نیست.

ای کاش می شد دو سه سالی فوتبال را به حال خود می گذاشتند. امکانات را عادلانه توزیع می کردند و برای بازیکنان بومی تیم ها مزیتی قایل می شدند. بازیکنان به شهر های خود کوچ می کردند. آخر این چه بلبشویی است. یک تیم یکدست همشهری نداریم. تاگله می کنیم می گویند: فوتبال حرفه ای شده است و مرز نمی شناسد.

کدام حرفه ای؟! فوتبال ما سیر طبیعی رشد خود را طی نمی کند. دست از سر فوتبال بردارید . فوتبال رشد خواهد کرد. به شهرستانی های بومی پول نمی دهند و مرغ همسایه را که در حد بازیکن خودشان نیست روی تخم چشم می گذارند.

 هوادار باید وجه مشترکی با بازیکن درون زمین تیم مورد علاقه اش داشته باشد. هواداران و صاحبان واقعي فوتبال يعني خوزستاني ها به عشق كدام بازيكنان بومي به ورزشگاه ها بروند. تماشاچی اصفهانی برای دیدن تیم سپاهان که بازیکنانش اصفهانی نیستند نمی آید. ذوب آهن چند بازیکن اصفهانی دارد؟

قبول داریم فوتبال حرفه ای شده است؛ اما پرسش این است: آیا اصفهان نصف جهان پنجاه بازیکن در سطح لیگ برتر و دیگر تیم های لیگ برتر دارد؟ پرسش ديگر اين است: خوزستان مهد فوتبال ايران با داشتن سه تيم در ليگ برتر چند بازيكن بومي در تيم هاي خود دارد؟ اگر دارد می توان گفت فوتبال حرفه ای شده است یا تبریز با دوتا تیمش پنجاه بازیکن در سطح لیگ برتر و شاغل در لیگ برتر دارد ؟

این متن، دل نوشته ای است مربوط به بعد از بازي فولاد و نساجي و اشتباهات عجيب داوري؛ تا بيش تر متوجه شويم چرا ديگر فرصت در اختيار فوتباليست هاي خوزستان نيست و چه فكرهايي پشت اين فوتبال است كه تيم هاي خوزستان نبايد نتيجه بگیرند؟!

به راستی! چرا در سه تيم خوزستاني، سي بازيكن حتا در حد ذخيره هم نداريم.

سياوش بختياري زاده

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید