امروز:
سه شنبه - 18 ارديبهشت - 1403
ساعت :

تاکنون ما فکر می کنیم که نقش بختیاری ها در تاریخ معاصر و انقلاب مشروطه،تنها به دوران فتح تهران و عزل محمدعلیشاه، خلاصه می شود. حال آنکه کار سترگ بختیاری ها به عنوان تنها نیروی منسجم و قدرتمند در داستان انقلاب مشروطه، بیشتر به تحولات پس از فتح تهران و استقرار مشروطه و مشروطه خواهی بر می گردد.

به معنای دیگر، این نیروی قدرتمند آن دوران بود که رسالت پاسداری از ارزش های مشروطه و مبارزه با سودای محمدعلیشاه و طرفدارانش را برای بازگشت دوباره به قدرت و استبداد بر دوش گرفت.

پس از صدور فرمان مشروطه در۱۴مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی توسط مظفرالدین شاه و مرگ او تا به قدرت رسیدن محمدعلیشاه، تحولات به سرعت پیش رفت. یعنی از انحلال مجلس دوم تا تاجگذاری احمدشاه. ابتدا با فتح تهران در صبح روز۲۴ جمادی الثانی ۱۳۲۷ هجری قمری توسط آزادیخواهان بختیاری،گیلان و تبریز، محمدعلی شاه در ۲۷همان ماه(۲۵تیر۱۲۸۸) متواری و به سفارت روسیه،پناهنده شد و در جلسه ای از بزرگان کشور که  سردار اسعد بختیاری و محمدولی خان تنکابنی نیز جزو آنها بودند. شاه مستبد از قدرت خلع شد و پسرش احمدمیرزای۱۲ساله را به قدرت رساندند.

سپهدار اعظم به وزارت جنگ و سردار اسعد به وزارت داخله رسیدند. اولتیماتوم روسیه مبنی بر اخراج مستشاران آمریکایی از وزارت مالیه تا تحریک و طغیان داراب میرزا در آذربایجان، طغیان رحیم خان چلیپانلو رییس ایل شاهسون در اردبیل، اختلافات میان خود نیروه های مشروطه خواه و اقدامات علنی محمدعلیشاه برای سامان دادن به نیروهایش در کشور و عزم دوباره برای بازپس گیری قدرت، کشور را دچار بحران هایی عمیق کرد.

محمدعلیشاه همراه با۳ شاهزاده قجر، ظل السلطان، سالار الدوله و شعاع السلطنه، با محوریت روسیه، متحد شدند. آن ها برای پیشبرد اهداف خود، ایل شاهسون و حتی محمدولی خان تنکابنی را- که از وزارت و صدارت استعفا داد و در املاک خود واقع در شمال سکونت داشت- همراه اهداف خود کرده بودند.

در آن شرایط بحرانی، نجفقلی خان صمصام السلطنه ی بختیاری دوباره به نخست وزیری رسید تا بتواند کشور را از این همه بحران، نجات دهد. صمصام سردار بهادر، فرزند ارشد سردار اسعد را برای گردآوری سپاه به میان ایل بختیاری فرستاد. وحشت از بازگشت محمدعلیشاه که وارد گمش تپه شده بود مردم را فرا گرفت و تمام چشم و امیدها، متوجه نخست وزیر برای مقابله با خطرات پیش رو بود.

صمصام ابتدا به قلع و قمع طرفداران محمدعلیشاه در تهران پرداخت و از طرفی نیروه های دولتی را برای سرکوب محمدعلیشاه بسیج و وزرای او را برکنار کرد.

سردار اسعد بختیاری- که در این زمان برای معالجه در پاریس بود- وقتی خبر همسویی سپهدار اعظم با شاه مخلوع را شنید با تلگرافی متضمن این بیت شعر، او را خجل و منصرف کرد:

"پس از پیری و داد مردی که داد/چگونه دهد نام خود را به باد"

در اصلاح اختلافات نیروهای سیاسی تهران، نقش مهمی ایفا کرد. نگرانی و دلخوری های صمصام و یپرم خان ارمنی را رفع کرد. وی در ادامه تلاش های خود، با ارسال تلگرف هایی برای سران ایل بختیاری، آنها را به مبارزه در راه آزادی و پاسداری از آرمان آزادیخواهان کشور و جلوگیری از بازگشت استبداد تشویق کرد:

" به خدا اگر به حکم قطعی اطباء، محتاج چهل روز معالجه نبودم فورا حرکت می کردم ... چشم تمام فرنگستان به راه است تا ببیند بختیاری از خانه ای که خود ساخته، چه قسم محافظت خواهد نمود. موقع مردانگی و حفظ شرف تاریخی خانواده است. با تمام قوای خودتان مشغول خدمت باشید. روز مردانگی و غیرت است..."

در این هنگامه ی سخت، بار دیگر بختیاری ها نقش برجسته ای بر عهده گرفتند. سپاه محمدعلیشاه که از سه جبهه شمال شرقی تا غرب ایران را در بر می گرفت. هواداران داخلی او، نیروی جنگی او از ایلات شاهسون، ترکمن، کرد و لرهای لرستان و کرمانشاهان را شامل می شدند‌.

فرماندهی نیروهای او در غرب، با سالار الدوله بود که چهار هزار تن را شامل می شدند. نیروهایی از شاهرود به فرماندهی ارشدالدوله و نیروه های مازندران به فرماندهی شعاع السلطنه، رهسپار فتح تهران شدند.

در این میان، سپاهیان و سواران بختیاری به فرماندهی یوسف خان امیرمجاهد در کرج با ارشدالدوله درگیر شدند. سردار محتشم و سردار بهادر برای مقابله با محمدعلیشاه و خسرو خان سردار ظفر، نصیرخان سردار جنگ و مرتضی قلی خان صمصام برای مبارزه با سالارالدوله و محمدرضاخان سردار فاتح و علی مراد خان سالار بهادر برای مقابله با بخشی دیگر از نیروه های محمدعلیشاه به فرماندهی رشیدسلطان، رهسپار جنگ با محمدعلیشاه و نیروهای استبداد شدند.

سپاهیان بختیاری در تمام جبهه ها، شکست های سنگینی به دشمن وارد و آن ها را تارومار کردند و تهران را از تصرف حتمی و بازگشت دوباره استبداد، نجات دادند. پیروزی های سپاه و سواران بختیاری موجی از امید و شادی و قدردانی را در میان مردم و رجال سیاسی کشور، پدید آورد.

برای نمونه جمعی از رجال سیاسی و نمایندگان مجلس در نامه ای در ۱۹ شعبان۱۳۲۹ هجری قمری خطاب به نجفقلی خان صمصام السلطنه، نخست وزیر، از مجاهدت های بختیاری ها سپاس گزاری کردند.

در بخشی از این نامه آمده است:

"... همیشه ظاهر است که برادران، عموما نظر قدردانی و حق شناسی خاصی به برادران بختیاری خود داشته و دارند و همواره مزید سعادت و سربلندی ایشان را طالب و خواهانند و البته در این موقع که غیرتمندان آن ایل قابل تجلیل را تنها قهرمان حافظ آزادی و استقلال وطن می بینند، بیش تر چشم امید خویش را به نتایج اقدامات ایشان دوخته اند."

آنچه گفته شد بیانگر آن بود که حضور و رشادت بختیاری ها در فتح تهران، دوشادوش دیگر آزادیخواهان ایران، اگر چه فصلی شکوهمند و مهم بوده است اما از آنجایی که در برابر عزم دوباره محمدعلیشاه و یک صدهزار نیروی او با همکاری و حمایت روس ها، برای تصرف تهران و بازگشت استبداد، تنها نیروی میدان بوده است قابل تامل و پژوهش بسیار بیشتری خواهد بود.

ماشاالله براتی/ تیرماه۱۳۹۹/اهواز

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید