امروز:
شنبه - 8 ارديبهشت - 1403
ساعت :

آب هندونه با دم پایی!/ محسن بهداروند مرداسی

 حبیب خبر- محسن بهداروند مرداسی:

 پارسال تابستون که دسته جمعی حوصله مان سر رفته بود، پا شدیم رفتیم خونه یکی از فامیلای دور. بعد از کمی خوش بش کردن در سالن پذیرایی که نشستیم با هندونه از ما پذیرای کردن.

 طبق رسوم، دسته جمعی شروع کردیم به خوردن قاچ های بریده شده ی هندونه ها. قاچ قرمز هندونه ها که داخل بشقاب ها تمام شد؛ فامیل مون به خاطر اینکه جلو ما کم نیاره، با قاشق استیلش افتاد به جون پوست هندونه ها.

 پس از پاسی از نشستن که- انگار با "ژیلت" پوست هندونه ها را تمیز کرده باشی- با لب بشقاب ها درحال خوردن آب هندونه ها بودیم‌ که ناگهان یکی از بچه ها با برداشت گام، آب هندونه داخل یکی از بشقاب ها رو روی فرش ریخت.

از یه طرف به خاطر اینکه همسرش متوجه نشه، از طرف دیگه با اون سبیل‌های حنایی رنگ بلندش می خاست «ژست دمکراسی» بودنش را پیش ما حفظ کنه، با اخم تخم رو به بچه اش کرد و گفت: می خای جلو مهمونا بهت فحش بدم، می خای بت بگم الدنگ پفیوز، می خای جلوی مهمونا بت بگم احمق، می خای بت بگم بی‌شعور، می خای بت بگم احمق پا چلفتی...؟

 بنده خدا اصلن جلوی ما توهین نمی‌کرد؛ فقط جلوی ما به بچه اش حق انتخاب داده بود!

 در همین گیر دار زنش وارد اتاق شد و متوجه خرابکاری یعنی ریخته شدن آب هندونه ی روی فرش شد.

یه دفه رو کرد به شوهرش و گفت: ببین! فقط نیم ساعت رهات کردم؛ من نبودم ‌چه گندی به فرش ها زدی؟! بعد با اخم گفت: وای اگر من نباشم تو چی کار می کنی؟

 شوهرش به خاطر اینکه کمی تنش رو کم کنه گفت: معلومه، تو نباشی دیونه می شم.

 زن گفت: یعنی دیگه بعد از من زن نمی گیری؟ مرد هم در جوابش گفت: عشقم نمی دونم؛ از آدم دیونه هر کاری بگی بر میاد.

حرف مرد هنوز تمام نشده بود که رگبار دم پایی رو سر و گردنش باریدن گرفت! چشم تون روز بد نبینه. اگه می خواین فیلم سینمایی بزن بزن هندی تولید نکنین دور آب هندونه و از این جور چیزا خط بکشین و جلوی زبون سرخ تون بگیرین که سر سبزتون بر باد نره!

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید