امروز:
پنجشنبه - 6 ارديبهشت - 1403
ساعت :

مردم ایذه در آرزوی یک چرخ و فلک!

وقتي در يكي از خبرگزاري ها خواندم: "نبود پارک شهربازی در شهرستان ایذه باعث گلایه شهروندان و درخواست آنها از شورای شهر و شهرداری برای راه‌اندازی آن شده است"؛ زبان ام قفل شد و فكر نكنم كه هيچ كليدي- حتا كليد رييس جمهوري هم- بتواند آن را بگشايد!

شايد به خاطر ژست هايي كه نماينده مردم ايذه و باغملك براي رييس جمهوري گرفته تا نشان دهد كه خيلي اصولگرا و كاركشته و دنبال پيگيري حق و حقوق مردم است مورد غضب(!) رييس قوه مجريه و زير دستان شان قرار گرفته كه گويا در طول دوران نمايندگي اش تا كنون در ايذه و باغملك آب از آب نكان نخورده و همچنان مردم اين ذو شهرستان از داشتن كمترين امكانات تفريحي و رفاهي محروم اند.

به راستي در طول چهل سال گذشته نمايندگان مردم ايذه و باغملك با كمك فرمانداران و شهرداران و نيز اعضاي شوراهاي شهر چه گلي بر سر اين مناطق سرسبز و خوش آب و هوا زده اند كه امروزه حتا يك پارك شهربازي در ايذه راه اندازي نشده است؟! مگر خود اين عزيزان مسوول در كودكي و نوجواني و حتا جواني اهل بازي و تفريح نبودند يا اين كه از همان بچگي ژست رياست و مديريتي به خود گرفته بودند و كسر شان شان مي شد كه حتا به فكر تفريح و بازي باشند؛ چه رسد به اين كه بخواهند در اين باره براي ارايه خدمات به مردم تلاش كنند!

نگارنده پيشنهاد مي كند: از آنجا كه مسوولان شهرستان ايذه در طول چهل سال گذشته نشان دادند كه نه خود و حوزه هاي مسووليت شان اهل سرمايه گذاري در زمينه ساخت پارك شهربازي هستند و نه كاري براي ورود سرمايه گذاران و تسهيل سرمايه گذاري براي ايجاد مكان هاي تفريحي مي كنند؛ اين غزل حضرت حافظ را لاقل يك بار بخوانند تا به شهروندان بدهكار نباشند!!

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد

کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی

حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست

تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند

کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد

صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست

عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت

کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد

حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش

از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید