نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
حبیب خبر- مهناز بهروزیان:
سی و هفمین نشست انجمن شعر سپید اهواز در سال جاری در کتابخانه شهیدرجایی برگزار شد.
در بخش نخست این نشست تخصصی چهار شعر به نقد کشیده شد.
استاد "علیرضا شکرریز" با خوانش شعری از کتاب "دومینو" اثر "ابوذر پاکروان" رسمیت نشست را نشان داد. سپس "قدرتالله حسینی برآفتابی" شعر خود را چنین خواند:
"پلی زدم/که راه تو را ببندم/من از پا افتادم/تو از من/از این پرنده/انتظاری است به قدر آسمان"
"شکرریز" در نقد این اثر گفت:" شعر به فاصله گذاری نیاز دارد اما ارتباط سطرها خاص و از نظر زبانی رویکرد خوب و منطقی دارد. "
"علی محمدی" در نقد این اثر باور داشت: درست است که شاعر در دو خط نخست ایجاد تضاد کرده اما در پیشبرد شعر به لحاظ خط فکری موفق نبوده و شعر به لحاظ سطر بندی نواقصی دارد و پایان بندی شعر روایتی ساده و عادی است.
ولی استاد "فردین کوراوند" در نقد شعر حسینی برآفتابی با اشاره به سلامت شعر گفت: البته تنها سالم بودن شعر مد نظر نیست بلکه در شعر انتظار اتفاق تازه داریم. شعر سپید از مرز مستقیم گویی عبور کرده و باید به موازات مفاهیم به جهان شعر وارد شویم.
پس از او "اسفندیار زیلایی" شعر خود را پس از خوانش به نقد منتقدان سپرد.
"شکرریز" با اشاره به زیبایی بعضی ترکیبات که سبب رویداد تازه شده افزود: تکرار واژه ها وقتی معنا و کارکرد جدیدی بوجود نمیآورد به شعر آسیب میزند.
او افزود: در شماری بندها شعر روایت و گزارش میشود و چون رخدادی در این روایت ها نمیافتد ترازینه میان سطرهای پیش به هم میخورد.
او گفت: شعر امروز از کلی گویی فاصله گرفته و به جزییات و چند تأویلی و فراوانی معنا میپردازد.
"کوراوند" نیز در نقد شعر زیلایی گفت: این شعر از مرز گفتن گذشته و تصاویر حرف میزنند. در این نقطه است که مرزهای شعر شکل میگیرد. اینکه تصاویر در خدمت مضمون و محتواست آن را یک پله بالا میبرد.
او افزود: در شعر وقتی به یک مضمون میپردازیم همه عناصر شعر باید در بدنه شعر مشهود باشد اما گاهی از حسی به حس دیگر میشود تغییر کرد ولی جنس و بنمایه باید به هم نزدیک باشند.
شعر بعد از آن "سمیه کردی" بود.
نخست "شکرریز" در نقد این اثر گفت: تضاد جمله "قاتلم با همدستی رویا" در شعر رویکرد خوبی پیدا کرده اما روان نبودن شعر در بخشی از آن و استفاده از حروف اضافه- که منجر به توضیح شده- از نقاط ضعف شعر است.
او افزود: آوردن حرف ربط در شعر- که منجر به رخداد و معنای جدید شود- اهمیت زیادی در کارکرد شعر دارد. همانگونه که در شعر حجم- که فرم حرف اصلی را میزند- استفاده از حرف ربط حتا در ابتدای شعر، در ایجاد فرم و معنا نقش بسیاری دارد ولی در بخش پایانی به نقطه قوتی از شعر میرسیم که بدون اشاره به واژه عشق مفهوم را به تصویر میکشد.
"علی محمدی" در نقد این اثر گفت : موضوع شعر را دوست دارم ولی شعر افزون بر اینکه با سکته آغاز و بدون آهنگ و موسیقی ادامه پیدا می کند؛ دچار ایراد تالیف است.
او افزود: زمانی که به یک موضوع پرداخته میشود، باید به اطراف هم نگریست ولی این شعر، از نخست بدون هیچ گریزی به کنایه و استعاره های شگفتانه روی یک خط و موضوع مستقیم جلو میرود.
او در پایان جابه جایی واژگان و بندها را برای گستردگی معنا پیشنهاد کرد.
"مهدی احمدپوری" هم در نقد این شعر گفت: شاعر باید بتواند رخدادهای ریز و درشت جهان را شاعرانه ببیند و به تصویر بکشد. اگر دلتنگی را همانگونه که هست بنویسیم؛ تنها یگ گزارش خبری ارایه داده ایم ولی شعر زمانی شکفته می شود و خود را نشان می دهد که از جهان واژگان نگاره ها و رخشاره هایی بسازیم که شنونده از آن به ژرفا و سختی دلتنگی برسد.
"حسین فرجی" نیز در نقد شعر "سمیه کردی" گفت : در هر سه شعر خبر شنیدم؛ زمانی که شاعر به مضامین تکراری میپردازد، انتظار دیدن رخداد تازه و بزرگی نداریم. اگرچه لایه های زیرینی را که مورد توجه من است ندیدم.
"زینب جلیلیان" هم با اشاره به ناموفق بودن پایان بندی، جابهجایی و حذف بعضی واژگان را برای بهتر شدن شعر پیشنهاد کرد.
"فردین کوراوند" در نقد این اثر گفت: در شعر باید افزون بر لذت کشف و بُهت، به رخداد جدید رسید. در این شعر، شاعر با جابه جایی واژه ها و جمله ها به تصاویر بهتری خواهد رسید.
"سارا شجاعی" گفت: با شعری روبرو هستیم که با یک گذاره خبری آغاز می شود و علت آن را در بندهای بعد با افعال گذشته بیان میکند. این همه فعل گذشته، شعر را به سستی میکشاند. با تغییر و جابه جایی در جمله ها و تغییر فعل، می توان زمان را به دست گرفت تا شنونده از بی حوصلگی نجات یابد.
واپسین شعر از آن "مهدی احمد پوری "بود که خواند:
"عشق نام دیگرِ اعجاز است/آنگاه که می شود یک ریسمان،/میانِ رسواییِ زمین و تَقَدُسِ آسمان..."
نخست "شکرریز" با اشاره به ذهن شاعرانه شاعر گفت: شعر به سمت کلی گویی پیش رفته و حتا در برخی بندها قابل دیدن نیست در حالی که شعر امروز به جزنگری میپردازد.
"علی محمدی" در نقد این شعر گفت: با توجه به نقاط ضعف و قوت آن، بیشتر در وادی نثر به سر می برد تا شعر!
سپس در بخش دوم "نصرالله بنّازاده" افزون بر خوانش شعر خود شعر شمع شبانه از معینی کرمانشاهی را اجرا کرد و پس از او "ساراشجاعی (سارگل)، امل کعبی، حسین فرجی، یاس سیلاوی، علی محمدی، شهاب کریمی، علیرضا مهربانی، منوچهر برون و در پایان "علیرضا شکرریز" شعر خوانی کردند.
در پایان نگاره ای به یادگار گرفته شد تا در آلبوم خاطره های انجمن باقی بماند
باشندگان این نشست شاعرانه: علیرضا شکرریز، ساراشجاعی (سارگل)، آرزو شمسایی، مهناز بهروزیان، مهدی احمدپوری، اسفندیار زیلایی، قدرتالله حسینی برآفتابی، نصرالله بنّازاده، علیرضا ترابی زاده، زینب جلیلیان، فردین کوراوند، امل کعبی، حسین فرجی، یاس سیلاوی، سمیه کردی، علی محمدی، شهاب کریمی، علیرضا مهربانی و منوچهر برون بودند.
حبیب خبر: به باور نگارنده، شعر "مهدی احمد پوری" متفکرانه و جانفزا است. عشق و اعجاز و رسوایی زمین و تقدس آسمان آنچنان شاعرانه به تصویر کشیده شده که ذهن شنونده یا خواننده را تا ساعت ها درگیر رخدادهای جهان می کند.
شعر اگرچه نیاز به دیدن دارد ولی نیاز به شرح و توضیح شاعر ندارد؛ باید بتوان آن را با پوست، گوشت و خون مان حس کنیم. به این شاعر دنیا دیده شادباش می گویم.
ارسال نظر به عنوان مهمان