امروز:
چهارشنبه - 13 تير - 1403
ساعت :

تو را از

 اهواز/ حبیب خبر- محمد بقالان: "بداهه" نوعی شعر است که شاعر به مناسبتی یا برای رخدادی در لحظه می سراید و نظر مخاطب و شنونده یا خواننده شعر را جلب می کند. بسیاری از شاعران متقدم و معاصر بداهه سروده و بعضا هم زبانزد خاص و عام هستند.

 ولی تاکنون در میان شاعران زن بداهه ای نشنیده و نخوانده ام بجز دو سه مورد که معروف ترین آن ها شعر ناصرالدین شاه در پاسخ همسرش بوده و شعری که خانم سیمین بهبهانی در پاسخ صهبا گفته که  متاسفانه هر دو شعر قبیح و به اصطلاح خارج از نزاکت هستند!

 اگرچه در دنیای مجازی بسیاری از بانوان شاعر بداهه سرا ظهور کرده اند و کم و بیش با اشعار بداهه  پیام و پاسخ داده اند ولی کمتر روی زبان ها افتاده و معرفی نشده اند که از میان آن ها بانو "معصومه خرم پور" در این گردونه واقعا استثنا است.

  روز عید او در باغات شیراز و بنده درجاده شوشتر بودیم که برایش پیامک دادم:

 (ناگفته نماند که این شعرها در لحظه سروده شده اند)

 دلم از دیده می گیرد بهانه

 که گُم شد؛ در بسیط غم کرانه

 ز بسکه زلفِ اقبالم، پَریش است

 شَوَد پَرپَر، چو مُو درچنگِ شانه

 *

معصومه خرم پور:

سلام ای اوستاد مهربانم

زبان شوخ تان بسته دهانم

ببخشا گر ندادم پاسخت را

که جای میهمان، من میزبانم

*

 م. بقالان:

تو را شیرین چو رطب آفریدند

برایت غنچه ی لب آفریدند

ولی با این همه زیبایی ای زن

تو را از "دنده چپ" آفریدند

*

معصومه خرم پور:

تو را با باد غبعب آفریدند

بد اندام و شترلب آفریدند

نداری در شکم یک روده ی راست!

تورا مانند عقرب آفریدند

*

م. بقالان:

اگرکه میزبانی انجمن را...

بگستر سفره ی سبز سخن را

چرا مثل لیاخوف توپ بستی

زدی آن پاسخِ دندان شکن را

*

معصومه خرم پور:

گلم من، گندمِ باغ بهارم

خدای خنده های سبزه زارم

نشستم درمیان لاله و دشت

سر و کاری به "بقالان" ندارم

*

م. بقالان:

توی این سبزه های نو رسیده

چو تو جانوری، جنگل ندیده

 شنیدی مادرت حوا، چه می گفت؟

بیا بیرون زجنگل، ورپریده

*

معصومه خرم پور:

به روی برگ گل ها شبنمی نیست

مرا گر جانور خواندی غمی نیست

ولی از بخت بد در بیشه ی ما...

وجودت هست و این درد کمی نیست

*

م. بقالان

 وجود شیر در هر بیشه خوب است

خصوصاً شیری کز دشتِ جنوب است

صدایش توی هر نیزارِ جاری ست...

شمیم اش روح بخشِ هر غروب است

*

معصومه خرم پور:

غروب ‌است و صدای موج، جاری

نشسته روی برگ گل، قناری

تو از خمر نگاهم، مستِ مستی

من از دستِ زبان تو،  فراری!

*

با درود به بانو معصومه خرم پور شاعرگرامی معاصر...

و اما بداهه

 ما هر شعری که می گوییم یا می سراییم همه و همه بدون استثنا بداهه هستند. چه اشعاری که در خلوت خود سروده باشیم چه اشعاری که در پیام و پاسخ به شاعران گفته باشیم یا به استقبال از شعرشان رفته باشیم؛ همه و همه بداهه هستند!

من معتقدم: شاعر بلاتشبیه مثل آدمی می ماند که بدون مقدمه طبعش به جوش آمده و مثل آب از سرِچشمه ذهن فوران می زند و شاعر سرعِ سرودن می گیرد و شعر از جویبار اندیشه و خیال جاری می‌شود و اگرشاعر کوتاهی و غفلت کند شعر را ننویسد فراموش می شود و از دست می‌رود. پس کلاً هرشعری که می سراییم بداهه است و بس!

اگرچه آن دسته از اشعاری که پیام و پاسخ بوده اند یا بیانگر یک رخدادی بوده اند شهرت بداهه یافته اند ولی بقیه اشعار از این شهرت برخوردار نشده اند؛ اگرچه کلاً بداهه محسوب می شوند؛ چرا که اگر شاعری را ملزم کنیم که در مورد خاصی شعری بسراید و شاعر بنشیند و  فکر کند و پیرامون مطلبی که به او دیکته شده بخواهد شعر بگوید، یا ازسرودن شعر عاجز می ماند یا اگر هم شعری بسراید، آن شعر از نوع کوششی خواهد بود و کمتراتفاق افتاده که شعرکوششی از نوع عالی ازکار درآید و از کیفیت شعر بداهه یعنی شعر جوششی برخوردار باشد.

شما همان اشعاری را که در خلوت خود می سرایید در حقیقت اقدام به سرودن نکرده‌ اید بلکه شعر در نهاد شما فوران زده و جوشیده و شما فقط آن را یادداشت کرده اید و بعداز سرایش که ازحالت خاص بیرون آمدید اگر هرچه تلاش بکنید نمی توانید چیزی به آن اضافه نمایید و حتی یک مصرع ناقص آن را هم نمی توانید درلحظه ای که از حالت سرایش خارج شده اید اصلاح کنید.

 به گفته مولانا:

تو مپندار که من، شعربه خود می گویم

 تا که بیدارم و هشیار، یکی دَم نزنم

  رخداد هایی که احساس شاعر راتحریک می کنند و طبع شاعررا برمی انگیزند بیشتر در درون شاعر شکل می گیرند و حس شاعرانه را بیدار می کنند و باعث جوشش و سرایش شعر می شوند حتا بیشتر اشعاری که پیام و پاسخ  هستند.

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

کاربرانی که در این گفتگو شرکت کرده اند

نظرات (1)

  • مرضیه نیکویی

    یکشنبه 21 خرداد 1402 - یکشنبه, جون 11 2023 12:54:02pm

    بسیار زیبا و لذتبخش