امروز:
شنبه - 29 ارديبهشت - 1403
ساعت :

یک قتل و چند متهم

یک فعال حقوق زنان معتقد است: پرونده قتل رومینا یک متهم ندارد و ساختارها و نگرش‌های غلطی که سبب این جنایت شد باید تغییر کنند.

این روزها ماجرای رومینا دختر ۱۴ ساله ای که به دست پدرش به قتل رسید، موضوع داغ رسانه ها و شبکه های اجتماعی است. همچنان تصاویری از آخرین خنده های دختر نوجوان در فضای مجازی دست به دست می چرخد و افشاگری ها پیرامون این حادثه هولناک ادامه دارد. از طرفی مخاطبانی که روحشان از شنیدن و خواندن این خبر جریحه دار شده، به دنبال دادخواهی از خون دختربچه ای هستند که به نظرشان به ناحق ریخته و حق حیات از وی گرفته شده است. نظر مشترک این افراد، اجرای عدالت برای متهم اصلی پرونده است تا جامعه دیگر شاهد چنین اتفاقات تلخی نباشد و هیچ مردی پشت نقاب ناموس و غیرت، حق حیات را از هیچ انسانی نگیرد.

به بهانه همین پرونده به سراغ زهرا افتخارزاده مدیرعامل موسسه ارتقای کیفیت زندگی زنان آتنا رفته ایم تا نظر وی را که سال ها است با زنان و دختران خشونت دیده کار می کند، در این‌باره جویا شویم.

به گفته افتخارزاده این پرونده یک متهم ندارد و زیرساخت‌ها و نگاه جامعه در خصوص نگرش های مردسالارانه که گاه منجر به این حوادث فجیع و تلخ می شود، باید تغییر کند.

ایرنا: از نظر شما وقوع حوادث ناموسی به چه دلایلی رخ می دهد؟

افتخارزاده: قتل های ناموسی دلایل مختلفی دارد اما مهم ترین دلیل آن وجود فرهنگ سنتی و نگرش مردسالارانه ای است که به گروهی از مردان این اجازه را می دهد که خود را مالک زنان زندگی شان تصور کنند. حال در این میان و از نظر این مردان اگر اتفاقی رخ دهد که حس کنند آبرویشان لکه دار شده، به خود اجازه می دهند هر بلایی را سر همسر، دختر، خواهر یا مادرشان بیاورند یا بدتر از آن جانش را بگیرند. چون فکر می کنند آبرویشان ریخته شده است.

ایرنا: چه چیزی در ایجاد این نگاه در یک جامعه نقش دارد؟

افتخارزاده: بدون شک داشتن نگاه ناموسی به زن و کالا پنداشتن زن در فرهنگ یک منطقه، روستا، شهر یا یک کشور که اکثریت این نگاه را پذیرفته باشند می تواند مشکلات جدی را ایجاد کند. در این میان اگر تغییری در این فرهنگ ایجاد نشود یا فرهنگ جایگزینی برای این نگرش در نظر گرفته نشود، وقوع این اتفاقات تلخ دور از انتظار نخواهد بود.

ایرنا: چه عوامل دیگری در ایجاد اینگونه نگرش های مردسالارانه وجود دارد؟

افتخارزاده: عوامل متعددی دخیل هستند. از نگرش شخصی گرفته تا نگرش گروهی، جامعه ای، قانون، عرف و... دست به دست هم می دهد تا شبکه پیچیده ای از روابط ایجاد و منجر به وقوع چنین اتفاقات تلخی در یک منطقه شود. در واقع این موضوع، مسئله ای نیست که بتوان آن را به صورت فردی بررسی کرد. در واقع غیر از متهم اصلی این پرونده که باید وی نیز از نظر شخصیتی و روانی مورد تحقیق و بررسی قرار بگیرند، باید این موضوع در بستر اجتماعی که حادثه در آن رخ داده، عرف و قانون نیز مورد بررسی قرار گیرد. نگرش مردسالارانه در جامعه، فقر فرهنگی، عدم آموزش و آگاهی خانواده ها همه اهمیت دارد. این درحالیست که اگر فردی تحصیلات خاصی نداشته باشد، آموزش هم ندیده باشد اما در جامعه ای زندگی کند که نگاه مردسالارانه به زن نداشته باشد و مرد خود را مالک زن نداند باز شاهد اتفاقات کمتری در این رابطه خواهیم بود.

ایرنا: یعنی از نظر شما مسائل اجتماعی حاکم در یک منطقه می تواند در وقوع یا عدم وقوع یک حادثه نقش مهمی داشته باشد؟

افتخارزاده: بله. این مسئله ای است که عوامل اجتماعی در آن موثر و پررنگ است. طعنه و کنایه های اطرافیان، پیش داوری ها و قضاوت های آنها برمی گردد به همین نگرش عمومی مردسالارانه و کالاانگاری زن و کنترل و مالکیت مرد نسبت به زن. همین باعث می شود اطرافیان موافق این جریان با تحریک کردن فرد به آتش این نگرش دامن بزنند. این درحالیست که در مواقعی قانون نیز نقش حمایتگر دارد و پدر را مالک فرزند و همسر و ناموسش می داند. در چنین مواردی که فرهنگ و قانون در حمایت از اینگونه نگرش مردسالارانه دست به دست هم داده اند چه انتظاری می توانیم داشته باشیم؟ آمار سالانه قتل های ناموسی نشان می دهد که ما درهمه این بخش ها چقدر دچار مشکل هستیم و نیاز به تغییر نگرش و اصلاح قوانین داریم.

ایرنا: برای بهبود شرایط و تغییر نگرش مردسالارانه در جامعه چه می توان کرد؟

افتخارزاده: برای تغییر این فرایند فرهنگ و قانون باید همزمان و در راستای هم اصلاح شود و تغییر کند. فرهنگ و قانون ارتباط دو سویه دارند. وقتی در سطح کلان مثل آموزش و پرورش، صدا و سیما که همه جامعه اغلب به آن دسترسی دارند آموزش داده شود و فرهنگ سازی درستی صورت بگیرد، همزمان باید در قانون نیز اصلاحاتی صورت بگیرد. شما توجه کنید حرف و تحریکات اطرافیان و قضاوت های آنها فقط یک حرف و کنایه ساده نیست بلکه ظهور فرهنگ اجتماعی و مردسالارانه آن جامعه است و نشان دهنده مالکیت مرد نسبت به زن. این گونه نگرش فقط مختص به روستا نیست و گاه در مناطق و شهرهایی که ردپای مدرنیته در آن دیده می شود نیز ما شاهد این اتفاقات تلخ هستیم. ضمن اینکه ما گاهی شاهد خشونت به اشکال دیگر و نرم تری در شهرهای دیگر هستیم. شاید نوع خشونت به اندازه پرونده رومینا فجیع نباشد اما خشونت به شیوه های دیگری اعمال می شود.

ایرنا: با توجه به اینکه شما در آتنا از زنان و دختران خشونت دیده حمایت می کنید، چه مسائلی منجر به بیرون آمدن آنها از محیط خانه و خانواده می شود؟

افتخارزاده: در پرونده هایی که ما شاهد فرار فرد از خانه بوده ایم، به ویژه در میان دختران نوجوان، متوجه شدیم که خانواده آگاهی و دانش کافی برای ارتباط با کودک و نوجوان خود و حل مشکلات و بحران های آنها را نداشته است. مشکلات این بچه ها از سوی خانواده ریشه یابی نشده زیرا در مواردی کودکان دچار اختلال های روانپزشکی هستند و باید تحت درمان قرار بگیرند اما دیگران به دلیل ناآگاهی از رفتار آن کودک تفسیر دیگری داشته اند. در کل می‌توان گفت خانواده های این کودکان آموزش و آگاهی کافی درباره فرزندپروری را ندیده و رفتارهای خشن و شدید با بچه دارند. شرایط گفت و گوی دوستانه با وی را فراهم نمی کنند و به راهکارهای خشونت آمیز متوسل می شوند و در بسیاری از موارد با کتک و آزار و اذیت کودک سعی در کنترل وی را دارند. خب طبیعی است که در چنین شرایطی کودک خانه را محل امنی برای خودش نمی داند و تحت فشار قرار گرفته و از خانه بیرون می زند.

ایرنا: درباره زنان بالغ نیز همین فرایند مطرح است؟

افتخارزاده: به شخصه درباره زنان اعتقادی به کلمه فرار ندارم. این افراد بالغ هستند و به هر دلیلی خانه را محل امنی برای خود نمی دانند و تصمیم می گیرند محل زندگی شان را ترک کنند. در واقع به اعتقاد من کلمه فرار برای سن بالای ۱۸ سال منطقی نیست و توجیهی ندارد زیرا اغلب این افراد به خاطر خشونت هایی که به آنها روا می شود، خشونت های شدید فیزیکی و روانی محل زندگی شان را ترک می کنند.

ایرنا: به نظر شما علت فرار رومینا از خانه و پناه بردنش به مردی بالغ چه بوده؟

افتخارزاده: در پرونده رومینا با توجه به شواهدی که وجود داشت رومینا احساس امنیت در خانه نمی کرد، در چنین شرایطی وقتی امکانات و شرایط خوب برای پاسخ به نیازهای کودکی در این سن وجود نداشته باشد، خانواده کامل گفت و گوی دوستانه با کودک را مهیا نکند و نیازهای کودکی در این سن به درستی پاسخ داده نشود طبیعی است که اولین نفری که بیرون از خانه به او محبت کند، جذب وی می شود. متاسف می شود که عده ای این موضوع را به نیاز کودک و ازدواج ارتباط می دهند. این سن، سن تجربه است و نه تصمیم گیری برای ازدواج. کودک زیر سن ۱۸ سال با بحران ها و فراز و فرودهای زیادی مواجه می شود و یک خانواده سالم این اجازه را می دهد تا کودک تاحدی که آسیب نبیند تجربه کند و دنیای اطرافش را بشناسد تا با گذر از این سن به خودشکوفایی برسد.

ایرنا: در این پرونده نقش پسر جوانی که با وجود اختلاف سنی زیاد با رومینا وارد رابطه شده، چقدر اهمیت داشته؟

افتخارزاده: به طور قطع آن پسر بزرگسال و بالای ۱۸ سال بوده و این ارتباط را برقرار می کند. این پسر علی رغم اختلاف سنی زیادش با رومینا این ارتباط را می گیرد و وی نیز خشونت روانی و عاطفی را نسبت به این کودک که در حال تجربه دنیای اطرافش بوده، روا می دارد. باز هم می بینیم که فرهنگی بازدارنده نیست که مانع از ایجاد این رابطه آسیب زا شود و فرد به خودش اجازه ندهد با کودکی ۲۰ سال کوچکتر از خودش وارد رابطه شود. رومینا در این جریان نیز قربانی می شود و آسیب می بیند و یک خشونت دیده در این رابطه به حساب می آید.

ایرنا: در این میان نقش نهادهای اجتماعی در حمایت از این زنان و دختران چیست؟

افتخارزاده: تصور کنید در پرونده رومینا، شاید اگر خانه امنی در نزدیکی محل زندگی این افراد وجود  و مادر از این خانه اطلاع داشت پس از تهدیدهای پدر، می توانست دست فرزندانش را بگیرد و برای حفظ جانشان به آنجا برود. آن وقت این اتفاق هرگز رخ نمی داد. چراکه پدر از چندی قبل رومینا را تهدید کرده بود که جان خودش را بگیرد و این موضوع را به اطلاع مادر نیز رسانده بود. واقعا اگر زیرساخت هایی برای حمایت از زنان خشونت دیده در سطح کلان تعریف و در خانه های امن به درستی از این افراد حمایت می شد و همچنین در این خصوص از طریق صدا و سیما و آموزش و پرورش در سطح کلان اطلاع رسانی صورت می گرفت، بدون شک شاهد کاهش چنین اتفاقاتی در جامعه می شدیم. خیلی از زنان می توانستند در شرایط بحرانی و وقتی جانشان در خطر است به همراه فرزندانشان به خانه امن بروند.  

 ایرنا: پس از نظر شما این پرونده یک متهم ندارد و خیلی از ارگان ها و نهادها می توانستند با اصلاح روش و ساختار مانع از وقوع این اتفاق و اتفاق های مشابه شود؟

افتخارزاده: بله متهم این پرونده به ظاهر فقط پدر است اما فرهنگ روستا و در کل جامعه، اطرافیانی که تحت تاثیر همین فرهنگ آتش این هیزم را داغ کردند، پسری که علی رغم فاصله سنی زیاد وارد رابطه با این کودک شده و فضایی را ایجاد کرده که آن دختر از خانه بیرون بیاید، نگرش مردسالارانه جامعه و قانونی که بازدارندگی لازم برای جلوگیری از این حادثه توسط پدر که خود را مالک فرزندش می داند، ندارد و... همه در وقوع این حوادث نقش مهم دارند و این فرایند زمانی تغییر می کند که فرهنگ و قانون همزمان با یکدیگر در جامعه تغییر کند و هیچ همسر، پدر و برادری تصور نکند که پشت نقاب ناموس و غیرت می تواند حق حیات زنی را از وی بگیرد.

گفت و گو از: فاطمه شیری

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید