دلم از عشق گر طرفی نبسته
کلید دل به قفل در شکسته
خیال عشق کی گردد فراموش؟
که هرگز از خیال من نرسته
سر و پای تنم را تب گرفته ست
تنوری از عطش بر جان نشسته
قفس هم گر مرا از خود براند ...
دلم از عشق گر طرفی نبسته
کلید دل به قفل در شکسته
خیال عشق کی گردد فراموش؟
که هرگز از خیال من نرسته
سر و پای تنم را تب گرفته ست
تنوری از عطش بر جان نشسته
قفس هم گر مرا از خود براند ...