امروز:
پنجشنبه - 13 ارديبهشت - 1403
ساعت :

داد از غم تنهایی فرهنگ

اهواز/حبیب خبر- هوشنگ نوبخت:

 امروز در اهواز در به در دنبال دندانپزشکی بودم که به اندازه چند میلیون ناقابل دهان مان را سرویس کند.

چرخی در محله زیتون کارمندی زدم و به چند کلینیک رفتم که بیمه تکمیلی مان را لحاظ کنند. خدا را شاهد می گیرم، طرف های بیمه، قیمت شان از مطب های آزاد بیشتر بود؛ در حالی که می بایست رایگان درمان کنند و به همین دلیل، دندان های رو به فرسودگی مان را روی جگر گذاشتیم تا بلکه بعد از تعطیلات فرجی شود و یک دندانپزشک منصف به اندک لبخندهای ما در طول سال، کیفیت ببخشد.

 چیزی که در سطح شهر توجه مرا جلب کرد و سبب حیرت ام شد، پوشش عجیب نوجوانان دختر و پسر زیر ۱۸ سال اطراف میدان چیتا بود.

 دخترهایی که بینی، لب و گوش شان مملو از نقاشی و حلقه هایی آویزان بود که واقعا نمی دانم متعلق به کدام فرهنگ یا کشور است و مهم تر از آن علت و ریشه این همه گرایش برای تبدیل شدن یک چهره ی زیبا و معصوم دخترانه به این نوع گریم ناشایست و عجیب و غریب چیست؟!

 کمی آن طزف تر، متوجه  لباس های نابهنجار پسرهایی شدم که بیشتر شبیه دلقک های شاغل در سیرک ها بودند!

شلوارهای گشاد، کوتاه و پر از سوراخ و موهایی ژولیده و گاه خط کشی شده که این نوع پوشش را هم در کمتر جایی دیده بودم.

کمی که چه عرض کنم، واقعیت امر، به فکر فرو رفتم و دقایقی با خود کلنجار که ما را چه شده است که به اینجا رسیده ایم؟!

ما که مدعی یک ملت با فرهنگ، متمدن، با اصالت، تاریخی و صد البته پرافتخار و در زمره نخستین مکتب های تاریخ بشریت هستیم و آن را با دین اسلام هم تلفیق کرده ایم چه گونه عمل یا غفلت کرده ایم که هیچ سنخیتی از ملیت و دیانت مان در نسل امروزمان پیدا نیست؟

نمی دانم، شاید علت اصلی اش این باشد که سال هاست از فرهنگ، تمدن، بینش و دانش مان غافل شده ایم و تنها در پی رسیدن به آرمان های دلاری و دیناری و ریالی بوده ایم که از قضا به آن هم نرسیدیم.

شاید هم سیستم آموزش و پرورش ما از بیخ و بن متناسب با فرهنگ ملی و حتا مذهبی مان رشد و تکانل نیافته و حرکت نکرده است.

شاید هم جامعه رسانه، استادان فرهیخته دانشگاهی، نخبگان هنر یا پیشگامان مدعی فرهنگ نتوانستند رسالت و تاثیرشان را بر نسلی بگذارند که آینده این آب و خاک را خواه یا ناخواه به آن ها امانت خواهیم  داد.

بعید هم نیست که فاصله اجتماعی، رفتاری، عقیدتی و نگرشی والدین و خانواده ها با این نسل کمی پیچیده منشا این همه تحول شده باشد.

البته غافل نشویم از ده ها نهاد و دستگاه فرهنگی و دولتی که سالانه هزاران میلیارد حیف و میل می کنند و کم ترین خروجی مطلوب فرهنگی، هنری و اجتماعی هم ندارند.

شاید هم نداشتن یک طرح، مکتب، برنامه یا توسعه متناسب فرهنگی در کشور باعث شده که این همه شاهد چالش ها، بحران ها، آسیب های اخلاقی، رفتاری، گفتاری و کرداری نزد نسل نوجوان و جوان مان باشیم.

آری! تا جایی که به یاد داریم همیشه و همه جا، صحبت از اقتصاد کردیم و تیترهای مان رنگ و بوی نوسان دلار و بهای ریال، مثقال و طلا داشتند که صد البته از ضروریات زندگی بشر و مهم ترین دغدغه دولت ها و کشورهاست؛ اما دریغ که گویی در لا به لای این همه صنعت، معدن، شرکت و معامله، فراموش کردیم که زیربنای توسعه انسانی و هویت، مکتب و تمدن هر کشور و ملتی فرهنگ اوست.

این که درصد بسیاری از نسل نوجوان و جوان ما علاقه و تمایلی برای رفتار، کردار، گفتار و منش ملی و دینی مان ندارند و به شدت پیرو خرده فرهنگ های نابهنجار و ترکیبی کشورهایی نوین، بی ریشه و گاه بی شناسنامه شده اند، مساله ای نیست که آن را نادیده بگیریم، مصلحت اندیشانه از آن عبور کنیم یا در پی کتمان آن باشیم.

بی شک، با یک جست و جوی ساده در همین اینترنت همه چیز دان متوجه می شویم که کشور و ملتی هستیم که به شدت از لحاظ فرهنگی، پیشینه تاریخی، اسطوره ها و مکتب های تمدنی، غنی و  در دنیا مدعی هستیم اما چرا نتوانستیم در راه این همه ظرفیت و هویت برای افتخار آفرینی و تزریق به نسل های امروز قدم برداریم یا قلم بزنیم؛ چالشی اساسی است که تا دیرتر نشده باید با اهل فن، درباره آن ساعت ها و ماه ها به اندیشه نشست.

هنوز در حالی ذهنم درگیر سیگارهای در دست دخترهای نوجوان شهرم و ابروهای تراشیده و صورت تتو کرده ی پسرهای هموطن ام است که درد دندانم را به کلی فراموش کردم و شاید هم خودم را به فراموشی زدم تا بیش از پیش نگران نسل آینده ی عزیز کشورم نباشم.

کشوری که قرن ها، خیلی از ملت های مدعی تمدن امروز در دنیا برای بردن تحفه ای از فرهنگ غنی اش، فرسنگ ها رنج سفر به جان می خریدند و اما اینک دیگر چنین نیست.

اینک همان کشورها، شلوارهای دست دوم و پاره شده ی فرزندان شان را به عنوان سوغات فرنگ به فرزندان ایران می فروشند!

اینک با وجود ترانه های نقطه چین تتلو، کسی سراغ اشعار فردوسی و حافظ نمی رود.

اینک کسی نیست که رونالدو را نشناسد در حالی که دانشجوی دانشگاه شهید مصطفی چمرانی است که یک شخصیت بی نظیر علمی، هنری و جهادی در دنیا بود.

راستی دندان درد را بکشم بهتر است یا بگذارم با قیمت دلار، دستمزد دندان پزشکان زیتون کارمندی کمتر شود؟!

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید