امروز:
پنجشنبه - 13 ارديبهشت - 1403
ساعت :

روشنفکری که در تاریکی سخن می گوید! 

اهواز/ حبیب خبر- بهرام (ماشاالله) براتی:

چند وقتی است که دوستان، نماهنگی از سخنان دکتر "صادق زیباکلام" درباره انتخابات و به تعبیر خودش(پدیده ایذه ای- باغملکی) را  بازنشر  می کنند.

برخی از سر دلخوری از گوینده سخن و برخی به کنایه و برخی برای واداشتن به پاسخ به این توهین و تحقیر گستاخانه مردم. اگر چه این نماهنگ از آن گذشته است اما برایم شگفت انگیز بود زیرا، کسی که خود را مورخ و جامعه شناس و استاد علوم سیاسی می داند (چرا بی چراغ سخن می گوید؟)

او مدعی شده است: "ما در انتخابات مجلس، پدیده ای داریم که من  آن را پدیده ی ایذه ای- باغملکی می نامم و ادامه می دهد: ظاهرا در شهرستان های ایذه و باغملک ۱ یا ۲ نماینده انتخاب می شود. اگر چه من هرگز ایذه و باغملک نرفته ام اما اگر شمرابن ذوالجوشن، حارث نیزه دار. دوم خردادی. اصلاح طلب و... باشد اصلا برای شان مهم نیست. فقط هر کدام تلاش می کنند که تنها، نماینده از شهر خودشان انتخاب شود.

 در این میان، تنها چیزی که برایشان  اصلا مهم نیست مباحث ملی- مملکتی، منافع ملی، نفت  و....است! و این به نفع نظام است زیرا نرخ بالای ۷۰ درصد این مناطق را با نرخ مشارکت پایین مردم تهران، جمع کرده و  می گویند آقای زیبا کلام دیدید که چگونه مشارکت بالای مردم به وجود آمد؟" (نقل به مضمون)

 برای پاسخگویی به این پریشان گویی و خودحق پنداری مفرط، که شوربختانه بازتولید همان نگاه مرکز به پیرامون یا تهرانی به شهرستانی است نمی دانم از کجا آغاز کنم. از تفاوت ذهنیت و عینیت. از فاصله میان گزاره ی گذار و گزاره خود، یا سنتزی که بر مدار خطای تز و آنتی تزی احساسی می شود؟ اما به طور خلاصه باید گفت: ما از تاریخ یا تحلیل تاریخی، توقع رهیافت و فهمی عینیتی داریم. عینیتی متناسب و همسان.

هرگونه تحلیل تاریخی باید به ریشه ها و انگاره های واقعی وفادار باشد نه بر پایه احساس و داده های نادرست و صدور حکمی کلی و لایتغیر! زیرا هر تحلیلگر تاریخی، سیاسی و اجتماعی که از این ستون پایه ها دور باشد شبیه جهانگردی است که هرگز سفر نکرده. در خانه نشسته و در تخیل خود، سفرنامه نوشته است! 

این گونه قضاوت ها، متضمن تحقیر مردم و  نشان می دهد به دلیل ذهنیت گرایی محض، تلقی و گزاره های یاد شده در نهایت به رهیافت ها و سلایق ذهنی گوینده، باز می گردد نه یک نقد منصفانه را به دنبال دارد نه دستاوردی که خواننده با خوانش آن، متوجه چرایی این پدیده شود.

جناب زیباکلام حتما می دانند یک پژوهشگر حوزه سیاسی یا اجتماعی، ریاضی دان نیست. زیرا این ریاضی دان است که نه تنها نامگذاری می کند بلکه حواشی مفهوم را نیز تعیین می کند. برای مثال( من این خط را تقاطع دو سطح می نامم).

برای اثبات خطای بنیادی ایشان در مفهوم و پدیده ایذه ای- باغملکی و اینکه می گوید: الزاما مردم هر شهرستان، تنها می کوشند تا نمابنده آن شهرستان روانه مجلس شود باید با یک بررسی تاریخی دید آیا در پیش و پس از انقلاب، واقعا چنین بوده و این سخن، مابه ازای واقعی هم دارد یا خیر؟

 ۱-در آخرین دوره انتخابات مجلس شورای ملی حکومت پهلوی دوم (دوره بیست و چهارم) در  شهریور۱۳۵۴ که جناب زیباکلام در انگلیس با پول مردم وطن تحصیل می کرد و شعار جهان وطنی می داد، ملکشاه خان ظفر، چندین دوره نمابنده مردم بود اما مردم ایذه یک جوان تحصیلکرده در آمریکا و دهقان زاده ای از روستای کلتندر باغملک را نامزد و از او به شدت حمایت کردند و در کمال ناباوری، رقیب قدرتمند او را شکست دادند و مهندس نورعلی شهابی روانه مجلس شورای ملی شد.

۲- در دوره نخست انتخابات مجلس شورای اسلامی پس از انقلاب، شادروان دکتر  درگاهی و زنده یاد مهندس ناصر محمدی از خاندان های اصیل و بزرگ ایذه، رای بالایی داشتند اما در ان شرایط خاص و انقلابی، نتیجه انتخابات ابطال و در میان دوره، فردی که نه باغملکی بود نه ایذه ای(طاهری از هفتکل) را به مجلس فرستادند.

۳- در دوره دوم که شادروان قلی شیخی روانه مجلس شد با وجود ایذه ای بودن، بیشترین پایگاه رای ایشان، در باغملک بود و هنوز هم در میان مردم باغملک بسیار محبوب است و به نیکی از او یاد می کنند. در همین دوره یک جوان خوشنام(سید حمید حسن زاده) که در مقام شهردار ایذه، کار کرده بود و نه ایذه ای بود نه باغملکی، در شهرستان ایذه نفر نخست و در مجموع آرای دو شهرستان نفر سوم انتخابات شد و با۵۰۰ رای از راهیابی به دور دوم انتخابات، باز ماند.

 در دوره های سوم و پنجم که مرحوم سید عباس موسوی انتخاب شد هم با وجود باغملکی بودن، بیشترین پایگاه رای ایشان در ایذه بود.

در دوره ششم که انتخابات میان دو نماینده ای ایذه ای،(عیسی قلی احمدی نیا و دکتر برات قبادیان) به مرحله دوم کشیده شد نیز این رای تاثیرگذار باغملک در کنار مباحث دیگر بود که نتیجه را به سود یکی از نامزدها رقم زد که پرداختن به شرایط و حوادث آن دوران، مجال دیگری می طلبد.

در دوره هفتم نامزد باغملکی با رای ایذه ای ها برنده شد(سید جمال طباطبایی) در دوره هشتم یک گوینده اخبار ورزشی تلویزیون که ایذه ای و ساکن تهران بود (علیرضا دهقان)، با موجی از حمایت جوانان دو شهرستان و اثربخشی رسانه و مدیا، برنده شد.

در دوره نهم نیز، دکتر حجت الله درویش پور، با رای شهروندان باغملکی، رقیب باغملکی خود ( سید جمال طباطبایی نماینده دوره هفتم) را شکست داد و پیروز انتخابات شد.

در دوره دهم نیز، شهروندان به دور هر گونه گرایش طایفه ای یا منطقه ای، یک متخصص حوزه انرژی ( مهندس هدایت الله خادمی) ایذه ای، را در برابر نامزد باغملکی انتخاب کردند.

 در این موارد و مصادیق یادشده، همواره رای مردم باغملک، زمینه ساز پیروزی نامزد ایذه ای یا رای شهروندان ایذه ای موجب، پیروزی نامزد باغملکی  شده است. حتی چندی پیش و در  دوره دوازده نیز، با وجود چندین نامزد باغملکی، این رای شهروندان باغملک بود که نتیجه انتخابات را به سود دکتر فرشاد ابراهیم پور ایذه ای رقم زد و نماینده باغملکی دوره یازدهم از راهیابی دوباره به مجلس بازماند.

برای آگاهی بیشتر زیباکلام، در همین دوره تنها ۲ نامزد ایذه ای نزدیک به۲۴ هزار رای از شهرستان باغملک داشتند. از تحلیل و پرداختن به عدد و رقم و نمودار در  انتخابات ادوار مجلس،- که نشان می دهد سخنان زیباکلام نه واقعیت دارند نه زیبا و زیبنده این مردم بوده است- می گذرم.

اما همین کلیات هم نشان می دهد که مفهوم برساخته ذهن و ذهنیت زیباکلام واقعبت خارجی ندارد و یک سخن ناروا و تحلیل کاملا نادرست است.

۴- زیباکلام گفته: "تنها چیزی که برای مردم ایذه و باغملک مهم نیست منافع ملی- مملکتی، نفت و...است!! "

نمی دانم این گزاره را ناآگاهی او از تاریخ این مردم بدانم یا لجاجت با تاریخ و واقعیت های تاریخی این مردم! زیرا نیاکان همین مردم به عنوان بخشی از قوم بزرگ و وطن دوست بختیاری- که شما برای تحمیل مفهوم سازی ذهنی خود، به سخره گرفته اید- با جانفشانی خود، زمینه ساز پیروزی مشروطیت و پاسدار ارزش های آن در تاریخ معاصر بوده اند و نظام پارلمانی و انتخابات زاییده رشادت آنان است. در دوران یورش عراق به این خاک اهورایی، گردان های خط شکن جوانان رعنای ایذه و باغملک توامان و دوشادوش همدیگر، رشادت های اعجاب انگیزی از خود نشان دادند و برای پاسداری از شرف و کیان ایران و ایرانی، سینه های گشوده خود را به سرب های مذاب دژخیمان بعثی سپردند.

  شگفت انگیز است وقتی که اسکارفن نیدر مایر آلمانی در کتاب زیر آفتاب سوزان ایران در پیش از جنگ جهانی اول، در تحلیل خود از اوضاع مردم ایران گفته است: "بختیاری ها تنها قوم ایرانی هستند که برایشان مفهوم "وطن" با مراتع شان فرق دارد و یکی نیست." همچنین پژوهشگران برجسته دیگر همچون ریچارد کاتم در "ناسیونالیسم در ایران"، همواره رهبران بختیاری ها را ستوده و ناسیونالیسم و وطن پرست خوانده است.

پس از عزم دوباره و هجوم محمدعلیشاه و سالارالدوله و شجاع السلطنه از۳جبهه به ایران و قصد بازپس گیری تاج و تخت و نابودی همیشگی مشروطه و مجلس، تنها نیروی بازدارنده و جان برکف قوم بختیاری بود تا جایی که جمعی از رجال ملی و سیاسی وطن، در نامه ای ۱۹شعبان۱۳۲۹ ه.ق خطاب به صمصام السلطنه بختیاری می نویسند:"... در ابن موقع که غیرتمندان آن ایل قابل تجلیل را تنها قهرمانان حافظ آزادی و استقلال وطن می بینند بیشتر چشم امید خویش را به نتایج اقدامات ایشان دوخته اند" چگونه در باور روشنفکر هموطن، آنان را واجد درک منافع ملی نمی بیند و اساسا منافع ملی و مملکتی برای شان اهمیتی ندارد؟

"زین رفتن کاهل چه تمنای فتوحی/ تیمور نخواهی شد از این لنگ شدن ها"

جناب زیباکلام! این مغالطه توضیح مرموز شما، نشان می دهد که نه بر اساس ذهنیت بلکه برپایه مباحثی سطحی نگر، شنیداری، یک سویه و بدون اصالت، آسمان را به ریسمان بافته اید تا شاید خود گویی و خود خندی/ عجب  مرد هنرمندی!

چه گونه است که پژوهشگران خارجی در مدت زمان کوتاه اقامت خود، به درستی بر وطن دوستی، ازخودگذشتگی و دیگرخواهی، هم پذیری و درک عمیق این مردم از منافع ملی، تاکید کرده اند ولی شما به چنین رهیافت خطایی رسیده اید؟! آیا از میزان بالای مشارکت مردم ایذه در انتخابات دوم خرداد ۷۶ آگاهی دارید؟ آیا می دانید که مردم این منطقه در هر تحول و تکانه ملی، پیشروتر بسیاری از مدعیان روشنفکری کشور بوده و هستند؟

۵-در شگفتم شما که در کتاب توهم توطئه و حکایت "جولیان ایمبری" در آن از نبود درک درست و تحلیل منطقی مردم محله شیخ هادی و تهران و تاثیر شایع بر حقیقت، شاکی هستید و در سنت و مدرنیته، در تحلیل رخدادهای تاریخی بر داده های منطقی  بر عوامل عینی تاکید دارید و کوشش داشته اید تا مانع از تنزل تاریخ، به مقوله ای بی هویت، بیهوده، به دردنخور و کسل کننده شوید؛ چه گونه در این سخنان، هیچ توجهی به واقعیت های موجود، رخدادهای تاریخی- اجتماعی و سیاسی و حتا متغیرهای تاثیرگذار نکرده اید و تنها بر مدار و محور شایعه و شنیده، چنین به نظریه پردازی و پدیده سازی پرداخته اید و به همان راهی رفته اید که در دست نوشته های خود، منتقد رهروان آن راه پرخطا بوده اید؟!

شما که به اعتراف خودتان تاکنون به ایذه و باغملک سفر نکرده و شناختی از این مردم نجیب ندارید و حتا نمی دانید حوزه انتخابیه این مردم،، چند نماینده در مجلس دارد چه گونه با نگاهی خودحق پندارانه، پیشاپیش مردم را به چنین صفات و ویژگی های ناشایستی متهم کرده اید؟

۶- گفته اید: رقابت سنتی مردم ایذه و باغملک و اصرار و الزام آنان بر انتخاب نامزد همشهری خود و مشارکت بالای آن مردم، موجب، افزایش میزان و نرخ مشارکت کلی و مردم تهران شده و زمینه ساز رد پیش بینی جناب عالی درباره احتمال کاهش مشارکت مردم در انتخابات می شود!

 جناب دکتر زیباکلام! بهتر است بدانید با توجه به تمام مختصات و متغیرهای موجود، میزان مشارکت مردم ایذه و باغملک در این دوره مانند دیگر نقاط کشور، پایین بود اما ای کاش به جای کوشش برای تحمیل سخنان خود به دیگران، برای راست آزمایی سخن خود و تحقیر نکردن مردم ایذه و باغملک، به بررسی دقیق و شناخت عمیق تری از مردم این شهرستان ها می پرداختید.

زیرا تو چه میدانی این جغرافیا، چه تاریخ شکوهمندی دارد؟ تو چه میدانی در این منطقه از بلندای آسماری تا گردنه( مغول کش) و کوهرنگ و منگشت و تاراز و سفیدکوه و دنا و کارون و دشت چغاخور و ... در درازنای تاریخ، چه زنان و مردان بشکوهی زاده و زیسته اند که  هرگز در برابر دژخیم و گردنه های زانوبر و هراسناک، سر خم نکردند و فرزندان شان نیز، با پیکری خون چکان و سری سربلند، رو به خورشید فردا، همچنان، امیدوارانه می روند. فرزندانی که خون سرخشان، همواره سرود آزادگی و رستگاری خواهد بود.

برای اینکه نشان داده شود چقدر دچار خطای دید در تحلیل خود بوده اید شما را به یک مناظره گفتاری یا نوشتاری در هر  جا و به هر شکلی که خودتان صلاح می دانید دعوت می کنم" تا سیه روی شود هر که در او غش باشد".

جناب دکتر زیباکلام!

ای کاش شما که همواره تریبون دارید و از حواریون اصحاب و کانون های قدرت بوده و هستید به جای توهین و تحقیرمردم ایذه و باغملک، می کوشیدید تا با نقد دولتمردان، آنان را وادار کنید به گونه ای رفتار کنند که امید را از خاطر این مردم رنج دیده اما سربلند و نستوه نتاراند.

ای کاش می دانستید و فرباد مظلومیت این مردم را پژواک می کردید. زیرا طبق بند ج ماده۱۳۷ قانون توسعه سوم که دولت، مکلف شده بود همه روستاهای بالای۲۰ خانوار را از نعمت آب آشامیدنی سالم، برق، راه، مدرسه و... برخوردار کند هنوز روستاها و مناطق بسیاری در این دو شهرستان، بدون این زیرساخت ها و حقوق اولیه هستند!

این مردم اگر چه با فقر زاده و زیسته اند اما هرگز حقیر نمی شوند و به ارزش ها و منافع ملی خود، خیانت نکرده اند.

کاش به جای سخن گفتن در مقام دانای کل و پیشگو و تحقیر و تخفیف مردم ایذه و باغملک می دانستید بر اساس نامه شماره۲۳۴۵۳۹/۱۰۱ مورخ۸۱/۱۲/۱۴ سازمان مدیربت و برنامه ریزی کشور به دولت و در اجرای ماده۸۰ آیین نامه اجرایی ماده۶۰ اصلاح قانون توسعه سوم از میان ۹ شهرستان محروم کشور بیش از۵۰ درصد آنان در خوزستان واقع شده اند،(ایذه، باغملک، هفتکل، مسجدسلیمان، لالی و اندیکا) و از دولت می پرسیدید: امروز پس از گذشت ۲۱ سال از آن تاریخ، وضعیت ایذه و باغملک چگونه است؟ آیا هنوز شاخص های توسعه این مناطق، با همه شایستگی های مردمش، زیر میانگین کشوری است؟

 در پایان با همه ناامیدی، امیدوارم که مانند دیگران نکوشید تا مردم را مرتب، تقسیم بر ۲ کنید و بدانید که مردم ایذه و باغملک، یکی هستند و هرگز آن گونه که شما می پندارید و قضاوتی ناصواب داشته اید نبوده و نیستند.

شما هم مانند دیگر جریان های تصمیم ساز و ...، به اشتباه می کوشید تا با دوگانه سازی های تصنعی چون ایذه ای- باغملکی، در سطح منطقه ای به نتیجه دلخواه خود رسیده و پوششی برای تحلیل های غیرواقعی آن بیافرینید!

در پایان به جناب دکتر "صادق زیباکلام" پیشنهاد می کنیم: برای اینکه، نگاه و باورتان نسبت به مردمی که ندیده اید و نمی شناسید اصلاح شود و به جای تحقیر و تخفیف این مردم سربلند و وطن دوست، از واقعیت ها، توانمندی ها و شایستگی های اعجاب برانگیز مردم از نزدیک آگاه شوید.

 مردمی که در عین بی عدالتی ها و تعمیق روزافزون فقر، بیکاری و گرفتاری ها، همواره وطن پرست و آگاه به منافع ملی مانده اند و به عنوان بخشی از مردم این سرزمین تاریخ ساز، همواره آماده اند تا جان بر سر آرمان های ملی و تمامیت ارضی گستره ی مقدس ایران و منافع ملی آن بگذارند.

از شما دعوت می کنیم در تعطیلات نوروزی میهمان ما در میان مردم ایذه و باغملک باشید تا از نزدیک با توانایی و استعدادهای بی همتای جوانان و مهربانی و وطن دوستی زنان و مردان این دیار، آشنا شوید تا  ببینبد این مردمان نجیب با تاربخ و پیشینه ای همزاد ایران زمین، با همه محرومیت ها و مظلومیت های شان، بسیار آگاه تر از آن فضای ذهنی هستند که شما برای خود ساخته اید یا برای تان ساخته اند.

پیشاپیش، نوروزتان فرخنده باد. امید که شجاعانه در بستری وحدت انگارانه و با تعاملی آگاهانه، به تحلیل تحولات پرداخته و در عرض اراده اصحاب و کانون های قدرت سخن بگویید نه اینکه دنبال تحقیر و تخفیف مردم بگردید!

" ترسم از ترکان تیرانداز نیست/ طعنه ی تیرآورانم می کشد".

۲۴ اسفند۱۴۰۲/ اهواز

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید