امروز:
پنجشنبه - 23 اسفند - 1403
ساعت :

شنبه دوم آذرماه 98 در كلان شهر اهواز راه پيمايي بود. راه پيمايي"حمایت از اقتدار و امنیت کشور". ساعت هشت و سي دقيقه صبح از سه راه فردگاه سوار اتوبوس شركت واحد شدم و در بلوار آزادگان- كه به 24 متري معروف است- در نزديكي ميدان شهدا از پله هاي اتوبوس پايين آمدم و به طرف ابتداي خيابان سلمان فارسي قدم زدم و سپس طول پل سلمان فارسي را به طرف ميدان مولوي و بسيج (ساعت) با قدم هايي بلند پيمودم.

در طول مسير برادران زحمت كش بسيجي، سپاهي و نيروي انتظامي- كه برقراري امنيت راه پيمايي را بر عهده داشتند- ديده مي شدند. تلاشگراني كه با ديدن آن ها احساس امنيت سراسر وجود آدمي را فرا مي گيرد.

در هنگام عبور از پل نگاهم به جزيره اي افتاد كه از دل كارون سر برآورده بود. جزيره اي كه لازم است هرچه سرع تر لايروبي شود نه اين كه روي آن ساخت و ساز صورت گيرد...!

در نزديك فلكه ساعت داشتم راهم را چپ مي كردم كه در سمت راست خود نگاهم به "لفته منصوري" از پيشكسوتان فعال رسانه و روابط عمومي كه زماني هم مديريت نهاد كتابخانه هاي خوزستان را بر عهده داشت افتاد...

با "لفته" از هر دري سخن مي گفتيم كه سردار "موسي نجف پور شهني" از فرماندهان سال های دفاع مقدس هم آمد و جمع مان گرم تر شد. در ادامه مهندس اسدي رييس انجمن صنفي كشاورزان خوزستان- كه نامزد انتخابات مجلس هم هست و شانس زيادي براي انتخاب شدن دارد- و پدر "رضا علیجانی" (مدیر خانه مطبوعات خوزستان) مجلس مان را خودماني تر كرد...

مديران كل فرهنگ و ارشاد اسلامي، تعاون، كار و رفاه اجتماعي خوزستان، امور مالياتي و ديگر مسوولان هم از كنارمان عبور كردند و هر كدام در گوشه هايي ايستادند.

گرم صحبت بوديم كه دور و برمان آن قدر شلوغ شد كه ديگر صداهاي مان به سختي به گوش همديگر مي رسيد. از بچه هاي كوچك گرفته تا نوجوان و جوان و ميان سال و مردان و زناني كه به سختي مي توانستند راه بروند اما آمده بودند تا حمايت قاطعانه خود را از اقتدار و امنیت کشور، نظام جمهوري اسلامي و ولايت فقيه اعلام كنند و به دشمنان ايران اسلامي بفهمانند كه عاشقانه و ايثارگرانه از تماميت ارضي كشور، پرچم سه رنگ جمهوري اسلامي و سرزمين خود دفاع خواهند كرد و هميشه سربازان رهبر معظم انقلاب و نظام جمهوري اسلامي خواهند بود.

چند دقيقه مانده به ساعت ده صبح راه پيمايي مردم اهواز از ميدان مولوي شروع شد و راه پيمايان به طرف خيابان سلمان فارسي حركت كردند. راه پيماياني كه از قشرهاي مختلف مردم و مسوولان بودند اما همه براي حمايت از اقتدار و امنيت خوزستان و كشور يك صدا و هم زبان شده بودند كه به راستي هيچ واژه و جمله هايي نمي تواند عشق و شور و شوق مردم را در اين راه پيمايي ترسيم كند.

مردمي كه پرچم هاي سه رنگ ايران، تصاويري از مقام معظم رهبري و امام خميني(ره) و نيز پوسترهايي در محكوميت امريكا و ديكر كشورهاي خيانتكار و جنايتكار در دست داشتند و ضمن حمايت از اهداف نظام اسلامي با مشت هاي گره كرده توطئه هاي دشمنان و استكبار جهاني را محكوم مي كردند.

طول جميعت راه پيمايان آن قدر زياد بود كه با چشم غير مسلح ديده نمي شد و از سويي به سختي مي توانستي خودت را از ميان مردم در كنار هم ايستاده، برهاني و بتواني عكس و فيلم بگيري؛ اما از آنجا كه در اين راه هم تجربه لازم داشتم تا خودرويي در كنار يا وسط خيابان مي ديدم روي آن مي پريدم و با گوشي همراه ام مشغول گرفتن عكس و فيلم مي شدم. البته هرچه تلاش مي كردم انتهاي جمعيت را ببينم نمي توانستم؛ چون سيل راه پيمايان بسيار زياد بود و انتهاي آن ديده نمي شد.

آري! خوزستان زرخيز مردم بسيار خوبي دارد. مردمي كه اگر صاحب زر نيستند اما دلي به وسعت آسمان دارند و نگاهي چون آفتاب. مردمي كه بدون اشاره مسوولان هم به خيابان ها مي آيند و از استان و كشورشان حمايت مي كنند اما انتظار دارند كه مسوولان هم كه خود را خدمتگزاران مردم مي دانند و بايد هم اين گونه باشند؛ بيش از پيش به فكر مردم خود باشند و در تمامي مسايل از جمله مسايل اقتصادي آن ها را نامحرم ندانند و مشكل ها و معضل ها را با آن ها درميان بگذارند و مطمين باشند كه مردم متفكر و با فرهنگ ما همچنان كه با سختي ها چهار دهه ساخته اند باز هم خواهند ساخت اما، لازم است مسوولان دولت با مردم صادق و مهربان باشند و آن ها را از خود بدانند و از كنار خود نرانند تا بی وقفه از حمايت هاي بيدريغ مردم فداكار و زتلاشگر مان برخوردار شوند. ان شاا...

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید