امروز:
جمعه - 24 اسفند - 1403
ساعت :

 شعر معاصرايران در این اواخر از لحاظ زبان و ساختار به ثبات و يگانگی نرسيده است و شاعران هنوز در حال تجربه اند.

 "رجبعلی کاوسی قافی" شاعر و منتقد کشورمان یادداشتی با عنوان "حال و روز شعر معاصر در گذر از مسیر تحول" نوشته و در اختیار پایگاه خبری- تحلیلی "حبیب خبر" قرار داده که با هم می خوانیم:

 "امروزه باوجود این همه شاعر و شعرهای بی شماری که به صور مختلف در فضای مجازی و‌ حقیقی منتشر می شود، چنین تصور می شود که دوران طلایی و اوج شعر فارسی باید به شمار آید.

 درصورتی که واقعیت چیز دیگری است و درصد بسیار بالایی از آن چه امروز به نام شعر چاپ و منتشر می شوند نه تنها جنبه ی شعریت و رنگ و‌ بوی ادبیت ندارند، که شعر معاصر را به سمت و سوی انحطاط و ازخود گسیختگی ساختاری و معنایی می برند.

 باید گفت:

 شعر معاصر در دام کج رویی هایی افتاده است که شناخت این کج روی ها و بحث در محور علل آن ها می تواند در روشنگری سودمند باشد.  

 بحران در شعر معاصر تنها در محتوا و مفاهیم مندرج در آن رخ نداده است.

 بلکه قسمت اعظمی از این بحران در شکل و قواعد زبان و بیان اتفاق افتاده است.

 اگر بخواهيم بحران در شعر امروز ايران را بيابيم بايد

  نخست در شکل و زبان و دوم در محتوا آن را جست و جو کنيم.

نیما تنها کسی بود که موفق شد تحولی نو را در شکل و زبان شعر ايران ايجاد کند و اين جسارت به شاعران ديگر نيز منتقل شد و آن ها نيز دست به تجربه هايی زدند که بعضی موفق و بسياری ناموفق بودند.

اين تجربه ها چه در شکل و چه در زبان هنوز ادامه دارد.

 شعر معاصرايران در این اواخر از لحاظ زبان و ساختار به ثبات و يگانگی نرسيده است و شاعران هنوز در حال تجربه اند.

 و در این تجربه اندوزی، در هم ریختگی ساختمان واژه ها و جمله ها با عنوان رسیدن به مفاهیم و تجربه های جدید لزوما به جذب مخاطب نیانجامیده و بازی با واژه هایی است که گاه به کاریکلماتور  ختم شده و در جذب مخاطب هم مؤثر واقع نشده است.

 يكي از بحث هايي كه در شعر مطرح بوده، اين است كه شعر لفظ است يا معنا؟

به اين معني كه ويژگي هاي زباني  (لفظي)  باعث ادبيت  كلام مي شوند يا ويژگي هاي محتوايي(معنايي)؟

واضح است كه عده اي نظر اول را پذيرفته اند و عده اي نيز نظر دوم را؛ امّا در اين ميان دسته ي سومي هم بوده اند كه عقيده متعادل تري داشته اند و بر این باورند: شعرهم ساختار است و هم محتوا .

شاعران معاصر به منظور دستیابی به ایجاد یک تحول و نوآوری در عرصه شعر، جنبه های مختلفی را مدنظر قرارداده و بدون توجه به گذشته و آینده آن دست به نوگرایی و ‌ساختارشکتی زده اند.

 بدین منظور یکی از راه های رسیدن به مقصود را در دور کردن مخاطبان از ساختار شکلی و ‌محتوایی مرسوم دیده اند که از گذشته تا به امروز آینه ی تمام نمای اندیشه ها، باورها و...جامعه ی ادبی در قالب های مختلف آن بوده است.

به تعبیر برخی از استادان صاحب نظر ، نوگرایان به نوعی دست به هنجار گریزی و‌ آشنایی زدایی در شعر معاصر زده اند.

آشنايي زدايي( هنجارگريزي) يعني بيان متفاوتي از آن چه تا به حال بوده است.

آشنایی زدایی یعنی غریبه و متفاوت كردن آنچه تا به حال در نظر مخاطب آشنا و طبیعی بوده است و در دو حوزه بحث می‌شود:

 

۱-  در حوزۀ قاموسی

۲-  در حوزه نحو و دستور زبان.

آشنایی زدایی قاموسی

یعنی كاربرد غیرمعمول و نامتداول كلمات.

شاعر واژه‌ای را به گونه‌ای به كار می‌برد كه خلاف انتظار خواننده است.

آشنایی زدایی در حوزه نحو هم به معنای بر هم زدن ساختار دستوری زبان و جابه جا كردن اجزای جمله و دخل و تصرف در نحو آن.

علاوه بر این دسته‌بندی، نوع سومی هم برای آشنایی زدایی بیان كرده‌اند و آن «ساختن تركیب‌های تازه از طریق پیوند دادن كلمات متداول است.

این تركیب‌ها علاوه بر اینكه كلمات تشكیل دهندۀ خود را از حالت عادی و معمول خارج می‌كنند، اغلب، تصاویر زیبا نیز در ذهن خواننده ایجاد می‌كنند.

 

نکته مهم و قابل توجه:

اگرچه شاید عده ای در این باره موفق عمل کرده باشند، ولی بیش ترین پویندگان این طریقت نه تنها ضعیف بوده اند بلکه به بی راهه رفته اند و نتیجه آن بحرانی است که دامنگیر شعر امروز ما شده است.

لذا می طلبد صاحبان اندیشه و علاقه مندان به ادب و فرهنگ غنی فارسی به واکاوی موضوع بپردازند و با سامان دادن به نابه سامانی های موجود، بستر را برای ایجاد طرحی نو در شعر پارسی آن هم بارعایت تمام جوانب ساختاری و محتوایی  فراهم آورند."

* رجبعلی کاوسی قافی

چهاردهم اردی بهشت ۱۴۰۱

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید