امروز:
جمعه - 31 فروردين - 1403
ساعت :

 محسن خسروی: صبحت کردن از اقتصاد و قوانین ثابتش، کمک می‌کند تا به درک همه‌گیرتری از آن‌چه که بر سر سفره‌هایمان می‌آید، برسیم و اثرات تصمیمات اقتصادی را بر زندگی‌مان بهتر درک کنیم.

 درک مردم از کلمه «تورم»، قیمت اجناسی است که خریداری می‌کنند؛ هر چند تعریف علمی تورم فراتر و دقیق‌تر از این باشد.

 

 تورم بالا و طولانی‌مدت، اقشار کم‌درآمد جامعه را نابود می‌کند؛ توان هرگونه برنامه‌ریزی را از اقشار جامعه می‌گیرد و بذر ناامیدی را به درختانی تناور در دل‌های مردم بدل می‌کند.

 

 از این‌روی دولت‌ها تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند تا این اژدهای سرکش را رام کنند.

 

 یکی از عوامل مهم ایجاد تورم، استقراض دولت‌ها از بانک مرکزی است. به زبان خیلی ساده، استقراض از بانک مرکزی را معادل عامیانه چاپ پول در نظر بگیرید؛ چاپ پولی که دولت را به بانک مرکزی مقروض‌تر می‌کند.

 

 وقتی پول اینگونه چاپ شد، واحد پول ملی(ریال) مقداری از ارزش خود را از دست خواهد داد. فرض کنید شما ۱۰ ریال دارید اما پس از چاپ پول، ارزش آن ۸ ریال می‌شود. این افت ارزش معمولا خود را در قالب افزایش قیمت نشان می‌دهد؛ چرا که ارزش اجناس که کمتر نمی‌شود!

حالا چرا دولت‌ها از بانک مرکزی استقراض می‌کنند و بلای تورم را به جان می‌خرند؟

 

پاسخ یک کلمه‌ای آن، کسری بودجه است. دولت‌ها خرج‌هایی دارند؛ حقوق کارمندان و بازنشستگان، اجرای پروژه‌های توسعه‌ای و … خرجهای دولت‌ها هستند. در مقابل وقتی درآمدهای دولت به دلایلی مثل تحریم و عدم فروش نفت، کاهش می‌یابد، دولت مجبور است برای تامین هزینه‌ها از بانک مرکزی استقراض کند.

این استقراض، عملا یک مالیات پنهان و غیر شفاف است که دولت ناعادلانه از همه اقشار، حتی افراد بسیار ضعیف جامعه اخذ می‌کند.

 

اگر دو مطلب فوق را در هم ممزوج کنیم، این گزاره استخراج می‌شود که «کسری بودجه اگر با استقراض از بانک مرکزی تامین شود؛ در واقع دولت کسری خود را از جیب مردم تامین می‌کند! با گران شدن اجناس و کوچک شدن سفره‌های مردم»

 

از سویی اثر تحریم بر تورم هم همین‌جا مشخص می‌شود.

 

حالا داستان حذف ارز ۴۲۰۰ چیست؟

در دولت قبل، برای مهار تورم بر کالای اساسی و جلوگیری از افزایش قیمت افسارگسیخته ناشی از تحریم، دولت تصمیم گرفت، برای واردات کالای اساسی با تخصیص ارز با نرخ کمتر (پرداخت سوبسید غیرمستقیم)، و کاهش قیمت تمام شده کالاهای اساسی، شیب دیوانه‌وار رشد تورم بر کالاهای ضروری را کاهش داده تا طبقات ضعیف‌تر جامعه زیر بار تورم خرد نشوند.

البته این تصمیم بهینه نیست و آفاتی هم دارد، اما در هر حال برای کنترل فشار تحریم بر کف جامعه، ظاهرا چاره‌ای نبود.

 

وقتی دولت مقداری از منابع ارزی خود را با قیمت پایین‌تر می‌فروشد، طبعا کاهش درآمد دولت رقم می‌خورد و کسری بودجه تشدید می‌شود.

این به معنای انتقال غیرمستقیم تورم است. این مدل غیرمستقیم باعث می‌شود رشد شیب کالاهای اساسی نسبت به سایر کالاها کمتر شود.

 

حال اگر دولت ارز ۴۲۰۰ را حذف کند، درآمدش بیشتر و میزان استقراض از بانک مرکزی کاهش می‌یابد.

این بدان معناست که رشد تورم کمتر و البته توزیع آن بر همه کالاها به صورت مساوی خواهد بود.

به دیگر سخن، جهش زیاد قیمتی در کالاهای اساسی نمایان خواهد شد و این می‌تواند به معنای خرد شدن قشر ضعیف جامعه باشد.

 

طرح دولت برای مهار این آفت و کاهش فشار بر ضعفا، پرداخت یارانه بیشتر است. البته اگر یارانه پرداختی معادل همه افزایش درآمد دولت باشد، عملا کمکی به کاهش تورم نمی‌کند.

اگر هم کمتر باشد و بخشی از منابع حاصله در سایر هزینه‌های دولت مصرف شود، به همان میزان فشار بر ضعفا بیشتر می‌شود.

 

کلا حذف این ارز ۴۲۰۰ یا ادامه‌ی آن و مدلسازی تاثیرات اقتصادی آن بسیار پیچیده است. اما سوال ساده‌تر این است؟

 

چرا تحریم نباید ادامه پیدا کند؟

مشکلات سیاسی اقتصاد، راه حل سیاسی دارد! اینکه بگوییم در ۴سال قبل ۴۰درصد تورم داشتیم و به عوامل آن اشاره نکنیم، مصداق بارز بی‌انصافی‌ست. یقینا اگر مسائل سیاسی حل نشود، مشکل اقتصاد حل نخواهد شد، تلاش ها هم مصداق «از این ستون به اون ستون فرج است» خواهد بود.

 

البته یک سوال دیگر هم مطرح است؛ چرا باید درآمدهای کشور وابسته به نفت باشد؟ فرض کنید نباشد، آیا تحریم کننده صرفا قادر به تحریم نفت است؟

 

دوباره تکرار می‌کنم: «مشکلات سیاسی اقتصاد، راه حل سیاسی دارد!»

با مردم صادق باشید…

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید