آن قدر این چنین بر مزار یار غار نگریستی و در دلت از حسرت رفتن "نوری خدایاری" گفتی و گفتی تا سرانجام به جمع یاران و رفیقان هم دل و هم گام و هم گفتار در ملکوت اعلی پیوستی...

 چه زیبا و عزتمند رفتی و به جمع بزرگان آسمانی ورزش پیوستی.

 راستی حاجی! آنجا چه خبر؟ 

بی تعارف دلتنگ نبودنت و شنیدن صدای آن سوی تلفن ات هستم و هستیم و هستند.

 تکیه کلامت: چه خبر؟

این جا فقط یک خبر:  نبودنت عذاب آور است.

 یا خودت بیا- که آمدنت هیهات است- یا بگو، مرا بیاورند پیش ات!  

اربعین ات نزدیک و

 همه جوره کارها مهیا شده و

 دیگر کاری نمانده است...

والله!، من هم آماده سفرم...

حاجی! وجدانا آن جا نگفتن چرا مهدی ابوس همراهت نیست!؟

قرار بود همه جا باهم باشیم.

راستی! نوری دارد چه می گوید که لبخند می زنی؟

 خدا رحمت کند شما خوبان را

حبیب خبر- سیدمهدی ابوس