نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
کتاب "از سنگ تا لعل"، سرگذشت مردی است که در کودکی بزرگ شد؛ در کوره راه پر پیچ و خم زندگی روزگار خود تا چشم باز کرد، بزرگ شده بود؛ آن چنان که مانع و سدی را برای رفتن و نیز به پیش رفتن خود نمی دید و به حساب نمی آورد...
حکایت او، حکایت بسیاری از مردان بزرگ تاریخ است. مردانی که با درد و رنج به معنای حقیقی مرد می شوند.
مردانی که به ناچار تا مرز شکستن می روند، ولی نمی شکنند و آبدیده تر می شوند.
مردانی که باد مخالف را می بینند و می شناسند ولی تسلیم و تن به لرزه نمی دهند و زانو خم نمی کنند و هرگز نمی لرزند...
مردانی که تا چشم باز کردند، بزرگ شدند و کودکی نکردند.
این حکایت را در سر گذشت و احوالات بزرگانی که خود را وقف مردمان شهر و دیار ایران زمین کردهاند، پیش از این خوانده و یا دیدهام و با خود اندیشیده ام که شاید این مولفه مشترک همه بزرگان، از جمله "یوسف داودی" باشد که منافع و حال خوش دیگران را بیشتر دوست می دارد و فرقی نمیکند، بنا باشد و کارگرانش بیکار نباشند و نانی بر سر سفره ببرند؛ (در حکایت روزگار جوانی در مسجد سلیمان) یا مدیرعامل ارشد شرکت نفتی متن باشند و فکر و دغدغه درآمدزایی برای مردمان محروم دیار ناداری را نگاه اول خود بدانند... یا جوانی و زندگانی خود را در راه تولید و کارآفرینی و ایجاد اشتغال و امید آفرینی در دیار پدری خود در سر بپرورانند و مجتمع پتروشیمی و انرژی را از عالم خیال به عالم حقیقت در آورند.
تفکر و همت و اتفاقی که شهری را- که روزگاری اولین ها نام داشت- شاهد ویرانی و ناداری اش نباشد؛ که این همه پیش تر در نظر دیگران، خیالی موهوم و دستنیافتنی و خرمن ساختن در برهوتی بود که از آن دل بریده بودند...
حکایت "یوسف داودی" در این روزگار می تواند سرمشق باشد و این کتاب و سرگذشت نگارنده آن میتواند منبع و مرجعی برای شناخت موانع اساسی تولید در این کشور باشد.
موانعی که "یوسف داودی" را زمین نزد؛ ولی بسیاری دیگران را زمین گیر کرد و آن گونه شد که تولید جای خود را به امور واسطهای و دلالی داده و می دهد...
اعتقاد دارم: این کتاب را باید مدیران صاحب امضا و تاثیر گذار و تریبون دار و آنانی که دغدغه تولید و کارآفرینی دارند، بارها خوانده و بخش هایی از آن را چراغ راه برداشتن بسیاری موانع نمایند و تکیه گاهی امن برای تولید و تولیدکنندگان گردند.
یوسف داودی را می شناسم ، بزرگ تر از این حکایت هاست و همت و دانش آن را دارد که کارهای بزرگ تری را در عالم حقیقت به ثمر نشاند و بزرگان بسیاری را در کنار خود بپروراند...
برای او و "رضا داودی" که بسان زواره در کنار تهمتن در حکایت حکیم بزرگ توس، همواره و در همه ی احوال در کنار برادر خود (یوسف داودی) بود و هست و سایر عزیزانی که راه ایشان را پی گرفتند و همراه شان بوده اند؛ آرزوی بهروزی و سعادت و سلامت دارم و امید دارم در آینده سفره های آبرومندانه ای از کار و تلاش برای مردمان این مرز و بوم خواهند گسترانید. ان شاالله
*علیرضا حیات غیب
۲۲ فروردین ماه ۱۴۰۰
ارسال نظر به عنوان مهمان