امروز:
شنبه - 1 ارديبهشت - 1403
ساعت :

دوستی می گفت: دیدی چه بر سر فوتبال آوردن؟! دیدی به قول شما، شخصیت و حیثیت ارزشی ورزشی فوتبال را حراج کردن؟! دیدی درنهایت دل شکستگی آه داره؟ و آه اون دختر بچه خبرنگار که همراه باباش اومده بود برانکو رو ببینه و شاید هم عکسی به یادگار بگیره چه گونه توسط یکی از عوامل اجرایی کت شلوار پوش فدراسیون، با غرور و همانند قلدران سرگردنه، دختر بچه  وحشت زده را جلوی همه خبرنگاران بیرون راند و یکی از خبرنگاران قدیمی به خاطر اون دختر بچه و بی حرمتی اون آدم فدراسیون فوتبال، درگیر لفظی شد؟

درنهایت اون دل شکستن همراه با غرور کاذب غیر فوتبالی ها و نا آشنا به مرام ارزشی ورزش و فوتبال و نا بلدی از مدیریت تدبیری ورزشی، کار دست مدعیان علمی کردن فوتبال داد که خود را پنج ستاره فوتبالی لقب داده بودند؟!

آنچه یک شنبه شب در بازی فینال جام حذفی رقم خورد، اوج بی تدبیری و ندانم کاری و نادانی بود که به غلط توسط عده ای به نام مدیریت ورزش فوتبال بر گرده فوتبال کشور تحمیل شد!

مدیریتی که به بهانه این که اگر ما نباشیم فوتبال ایران توسط فيفا تعليق می شود!! جالب این که این جمله را به عنوان گرز رستم، مدت هاست که بر فرق فوتبال واهالي اش می کوبند تا همچنان خود بمانند!

این چه مدیریت فوتبالی پنج ستاره ای است که درست وقتی که هزاران هوادار در ورزشگاه فولاد، حضور یافته و ميليون ها نفر در منزل، به صورت خانوادگی منتظر شروع بازی فینال جام حذفی بودند، ناگهان یادشان می آید، مکان تعیین شده هواداران تیم داماش که حتا شمارشان شب قبل از شروع مسابقه به برگزار کنندگان اعلام شده بود و با ده دستگاه اتوبوس، مسیرطولاني رشت-اهواز را طی کرده و به ورزشگاه رسیدند،جایگاه و مکانی برای شان، تدارک دیده نشد؟!

شاید مجریان برگزار کننده حس کردن همان طوری که زورشان به آن فرزند دختر بچه خبرنگار محلي رسید و از اتاق کنفرانس مطبوعاتی قبل از بازي بيرونش کردند، این بار هم زورشان به هواداران خسته و تازه از راه رسیده داماش خواهد رسید و با یک تشر کوچه بازاری پایین شهری- که شما دیر رسیدید به ورزشگاه فولاد و جا ی شما را گرفتند- ای نبار هم همه چیز بر وفق مرادشان پیش می رود!! اما در حقیقت تیرشان به سنگ خورد!

مدیران تیم داماش و بازیکنان و کادر فنی و سرپرستی یک دل و یک صدا مقابل یکه تازي ایستادگی کردند تا مدیران عالی مقام فدراسیون و سازمان لیگ فوتبال متوجه شوند که دیگر مدیریت یک بازی فوتبال،کت از تن در آوردن و خط و نشان کشیدن و صدا بلند کردن نیست!

دیگر این فاکتورهای کوچه بازاری و ادعای بچه پایین شهر بودن، در مدیریت فوتبال کاربری همیشگی را ندارد و در مرام واقعی ورزش و فوتبال پاک  فضیلت نیست.

 مدیریت فوتبال نيازمند تدبیر مدیریتی با کلاس و با فرهنگ و تجربه کاربلدي از جنس ارزشی ورزش است.

در فوتبالی که سنت و ارزش مرامش بی رنگ شده و فقط مدعی صنعتی و علمی و حرفه ای بودن دارد؛ باید پذیرفت که دیگر  مدیریت ریش سفیدی و ( مرگ من، جان تو) (مردم می گن زشته) جواب نمی دهد.

 

به شهادت تصاویر رسانه ملی و چشمان همه آن هايی که در ورزشگاه فولاد خوزستان حضور داشتند، کسانی که خود را به عنوان نمایندگان اعزامی فدارسیون فوتبال نشان می دادند و برای خودشان نوشابه تعارف می کردند، با عملکرد زشت خود ثابت کردند که نه تنها هیچ سنخیتی با فوتبال ورزشی نداشته، بلکه این تن پوش مقامی که به خود لقب داده و در فضای فوتبال نشان می دهند خیلی برای شان گشاد است!

 به جرات می توان گفت: به قول آن نویسنده اهل ذوق، حتا توان اداره یک تنور نانوایی را هم ندارند! آخر این ها چی به مدیریت و هدایت فوتبال؟!  بهتر است بروند چونه گیری نان پختن را یاد بگیرند.

ختم کلام: لطفا مترجم سرمربی تیم ملی به جناب مارک ويلموتس سرمربی تیم ملی فوتبال- که مطمینن مثل همه اهالی فوتبال کشور عزیزمان ایران، یکشنبه شب منتظر تماشای فینال جام حذفی بود- حتما بگويد این صحنه هایی که در قاب تصویری تلویزیون مشاهده کرد و این چنین تاخیری را که در برگزاری بازی دیدند و متاسفانه چیزی مثل رسم  فیلم برره مهران مدیری بود؛ به پای اهالی فوتبال واقعی ما ننویسد.

در این روزهای پایانی ماه مبارک رمضان  دعا می کنیم ان شاا... فوتبال ما عاقبت به خیر شود...

سید مهدی ابوس

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید