نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
خری خودرویی دید در جادهای
لگن بود و از کار افتادهای
جوان بود آن خودرو اما چه سود
که سرحال و شاداب و سالم نبود
درش له شده اگزوز آویخته
همه رنگِ گلگیر آن ریخته
به او گفت خر: این چه حالیست؟ هان!
چهها کردهای با خودت ای جوان؟
بیا تا بتازیم در کوه و دشت
گذشت آن زمانی که آن سان گذشت
به خر گفت، خودرو: برو! تو خری
چرا آبروی مرا میبری؟
جوانم، مدرنم، من امروزیام
ولی صحبتِ خر شده روزیام
مرا صحبتی نیست با خر، برو!
من و پمپ بنزین، تو و کاه و جو
خر اما به این حرف لبخند زد
سپس حرفِ شیرینتر از قند زد
که ای خودرو صاحبِ علم و عقل
منم بانی صنعتِ حمل و نقل
بدان ای برادر اگر خر نبود
دگر حملِ کالا میسر نبود
اگر بار بر دوش خر بوده است
اگر خر رفیق بشر بوده است
نه پنچر شده نه خطر داشته
نه آلودگی نه ضرر داشته
تصادف نکردهست هرگز خری
نه با کوه و صخره نه با دیگری
نه سرعت نه سبقت نه هرگز خلاف
دلش مثلِ پروندهاش صافِ صاف
خرِ پاکِ کم مصرفِ بینیاز
نه روغن نه بنزین نه دود و نه گاز
بله دوستدارِ طبیعت، خر است
که از خودرو از هر نظر بهتر است
اسماعیل امینی
منبع : دفتر طنز حوزه هنری
معرفی اسماعیل امینی
به گزارش حبیب خبر، به نقل از شعر هیأت، اسماعیل امینی، در دی ماه ۱۳۴۲ در تهران متولد شد. پدر و مادر وی از آذربایجان و از شهر خلخال هستند و زبان مادریاش ترکی آذربایجانی است. او از روزگار نوجوانی به دو زبان فارسی و ترکی شعر میسرود و بخشی از فعالیت ادبیاش در حیطۀ نقد ادبی و پژوهش است.
امینی دارای لیسانس ادبیات از دانشگاه آزاد تهران، دارای فوق لیسانس ادبیات از دانشگاه تهران و دارای مدرک دکتری ادبیات از دانشگاه قم است. وی از محضر اساتید دکتر فرشیدور، شفیعیکدکنی، مصفا و قیصر امینپور بهره برده است.
او بیشتر در زمینۀ طنز فعالیت میکند و علاوه بر تدریس با مطبوعات و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی همکاری داشته است. از آثار وی میتوان به «جلسۀ شعر»، «بوستان بیدرخت»، «دلقک و شاعر دربار»، «خندمینتر افسانه»، «لبخند بر لب شعر» و … اشاره کرد.
ارسال نظر به عنوان مهمان