امروز:
سه شنبه - 18 ارديبهشت - 1403
ساعت :

ديشب گذرم افتاد بر گذر سيتي سنتر مهزيار در زيتون كارمندي اهواز. شلوارهاي لی را در ويترين يك مغازه ديدم كه به نظرم آمد به برخي آدم ها تبسم مي كنند و به بعضي ديگر دهن كجي!

البته اين شلوارهايي كه در عكس مي بينيد به اين بزرگ تبسم كردند و انگاري مي دانستند من از چنين شلوارهايي خوشم مي آيد و در حقيقت عاشق شان هستم!!

آن قدر محو تماشاي شلوارها شده بودم كه نصف بيش تر بدنم را در يكي از اين شلوارها- به ويژه شلواري كه دو چشم درشت روي ران هايش مي درخشيد-  مي ديدم! به گونه اي كه احساس كردم شلوار چشم دار، دارد به من چشمك مي زند و مي گويد:" كا! يه عكس از مو بگير و بزن توي روزرنامه تون!"

سريع گوشي را از جيب درآوردم و بعد از گرفتن اجازه از صاحب مغازه، عكس شلوار چشم دار و ديگر دوستان همراهش را گرفتم تا هم اين شلوارها آرزو بر دل نمانند و هم خوانندگان را با آخرين دستاوردهاي لباس هاي اروپايي آشنا كنم تا در صورت تمايل به اروپايي شدن و جلب توجه در نگاه ديگران، زودي بروند و اين شلوارها را بخرند و پا كنند و حالش را ببرند و هيچ گاه هم افسرده و نا اميد نشوند تا ديگر نيازي هم به اميد دولت تدبير نداشته باشند كه 6 سال است هنوز به اندازه همين شلوار چشم دار توليد اميد نكرده است!

در حقيقت اگر چنين شلوارهايي نپوشيد، چه گونه مي خواهيد مورد توجه ديگران قرار بگيريد و دچار افسردگي هم نشويد و از همه مهم تر به سلاح اميد مجهز شويد؟!!

به هر روي، "من آن چه شرط بلاغ است با تو مي گويم/ تو خواه از سخنم پند گير يا شلوار!"

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید