نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
امروز با اين كه هوا آفتابيه اما نمي دونم چه طور شده كه هيچ كس در ايستگاه نشاط حاضر نشده و من "پاپتي" تنها مانده ام توي دفتر و نمي دونم پايم رو توي كفش، پوتين يا گيوه ي چه كسي بكنم!
جدن كه كيف داره آدم بره بشينه توي ايستگاه و ببينه پرنده هم پر نمي زنه و هيچ كي به هيچ كي نيست!
اصلن چه طوره از همين حالا برم سراغ تيتراي رسانه ها كه به نقل از مسوولان عزيز منور گشته اند و ببينم چه نوشتن كه بتونم پامه بكنم توي كفش سون! اول برم سراغ يه تيتر قديمي و نوستالوژي ببينم دنيا دست كي بيد!
* اولتيماتوم رادان به کارکنان کراواتی
پاپتي اهوازي: مو كه به سلامتي غيرپاپيونيا، گرواتي نيستم اما چند نفر رو اين جا مي شناسم كه وا نشونياشون بدم تا بيان ببرن شون و گرواتاشون بگيرن يا همونجا گرواتاشونه بستونن يا اصلن همونجا قيچي بذارن وسط گرواتشون تا خوش تيپ تر بشن! شايد هم اين گرواتا امروزه عامل گروني گوشت و پياز يا اصلن وقوع سيل و سيلاب باشن و اگر همان موقع- يعني چند سال پيش با گرواتيا برخورد محكم مي شد، به جاي سيل آب، سيل ارزوني جاري مي شد و ما تا حالا از عشق ارزوني آب توي دل مون بند نمي شد!
* با مالخران برخورد مي شود
پاپتي اهوازي: آقا بسيار كار جالبيه. مو كه تاييد مي كنم. دوستم امروز ماجراي به سرقت رفتن پولاشو تعريف كرد و گفت:" همين دو هفته پيش بود كه ساعت 11 صبح توي بازار جمعه اهواز در حالي كه كيف پولم رو درآورده بودم تا يه دي وي دي بخرم ناگهان دو نفر زدن به پولام كه از كيف بيرون اومده بودن و سوار موتور شدن و رفتن كه رفتن. مي خواستم برم دنبالشون كه دو نفر منو گرفتن و نذاشتن. وقتي اعتراض كردم به من گفتن: "ما براي خودت گرفتيمت." چون اگه مي رفتي با چاقو مي زدنت. آدم چه بگه از دست اي موتورسواراي سارق و اين آدم بگيرايي كه در راه سلامتي و زخمي نشدن پول باخته تلاش بي وقفه(!) مي كنن..." به گمونم با اجراي اي طرح و دستگيري مال خرا دوستم به پولاش برسه؛ درست مي گم؟
* سدهاي دز و كرخه و كارون، سيلاب را ميهمان كشاورزان و روستاييان كرد!
پاپتي اهوازي: لطفن به سيلاب زدگان بگويين نگرون نباشن! داريم براشون سمفوني كرخه و دز مي سازيم و اجرا مي كنيم! البته سمفوني كارون را چند سال پيش استاد مجيد انتظامي ساخت و اجرا كرد كه بيش تر از همه روستايياني كه خانه هاي شان را آب گرفته بود و در حقيقت آواره، يا به عبارت بهتر جابه جا شده بودند، عشق كردند و لذت بردند!!
* به دلیل رعایت نکردن معیارها و استانداردها؛ حیوانات باغ وحش اندیمشک تشنه و گرسنه اند!
پاپتي اهوازي: يعني از آدما گرسنه ترند؟! بگويين اصلن و ابدن نگران نباشند. داريم برنامه مي ريزيم كه کلینیک مجهز حیات وحش همراه با رستوران و غداهاي بيرون بر در انديمشك ايجاد كنيم كه نه غم بيماري بخورند و نه اندوه تشنگي و گرسنگي بكشند!
* چه بر سر محوطه ي باستاني شوش مي آيد؟
پاپتي اهوازي: اي بابا! مگه قراره بلايي سرش بياد؟! مطمين باشين تا استاد "مجتبا گهستوني" رو داريم، نه تنها موطه باستاني شوش كه به هيچ آثار تاريخي و باستاني خدشه اي وارد نمي شه! خيالتون راحت...
* محمدرضا شمسایی مشاور وزیر نفت در امور عمرانی شد
پاپتي اهوازي: به نظر بنده اين پست براي جناب شمسايي بسيار كوچك است. منِ اگر جاي روحاني بودم شمسايي را وزير نيرو مي كردم و اردكانيان را مشاور شمسايي كه حق به حقدار برسد.
در این باره اگر عده اي مي گفتند: جناب شمسايي بازنشسته شده و نمي تواند وزير شود، ثابت می کردم: ایشان تا مرز بازنشستگی چهار سال دیگر زمان دارد.
به راستی نمایندگان قانون گذار درباره تصویب قانون شان که پسر(علی جنتی) را بازنشسته مي كند ولي پدر را همچنان در راس كار نگه مي دارد؛ چه حرفی برای گفتن دارند؟
در ضمن، از اينكه قانون ممنوعيت به كارگيري بازنشستگان شامل: روسای سه قوه، معاون اول رییس جمهوري، نواب رییس مجلس شورای اسلامی، اعضای شورای نگهبان، وزرا، نمایندگان و معاونان رییس جمهور نمي شود از تصويب كنندگان آن كه در حقيقت نمايندگان عزيز مجلس هستند به خاطر پايبندي به اين حديث امام علي(ع):" آنچه براى خود دوست میداری، برای دیگران هم دوست بدار و آنچه براى خود نمىپسندى، براى دیگران هم مپسند." تا آخر عمر تشكر و قدرداني مي كنم.
*بستر خیس، خشک باید گردد!
وقتی در خبرگزاری ایرنا خوزستان خواندم که رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی خوزستان با بیان این نکته که بازسازی روستاهای واقع در حریم و بستر رودخانهها به صلاح مردم نیست گفته است: "اگر روستاهایی که در حریم و بستر رودخانه ها قرار دارند بازسازی شوند و دوباره چند سال بعد در معرض سیل قرار گیرند، کار بیهوده ای انجام شده است." به فکر فرو رفتم و با خودم گفتم: ای سی سی بی اهوازی! چرا این موضوع مهم به عقل کامل تو، ببخشید شما، باز هم ببخشید یعنی خود نگارنده خطور نکرده بود که مرتب دم از بازسازی و نوسازی روستاها و خانه هایی می زدی که در بستر رودخانه ها قرار دارند؟!
اصلن چرا این ساخت و سازها در بستر رودخانه ها صورت گرفت؟! یعنی استان و شهرستان ها و بخش ها و دهستان ها و ده ها صاحب خداهایی نداشت که فکرش مانند رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی خوزستان باشد؟! یا چرا مدیریت های مختلف این سازمان که امروزه فکرش را برای بازسازی روستاهای در بستر رودخانه ها و خرج کردن اعتبارات به کار گرفته در هنگامی که این ساخت و سازها می خواست صورت بگیرد یا اصلن خود شهرداران و فرمانداران و بخشداران و دهیاران و همیاران و دیگر یاران کجا تشریف داشتند و سیر می کردند که به راحتی سنگ روی سنگ و آجر روی آجر و خشت روی خشت قرار گرفت و روستاها و خانه هایی ساخته شدند و کسی هم نپرسید: در بستر رودخانه چه می کنید!
شاید هم اول خانه های روستایی ساخته شدند و بعد روخانه ها شکل گرفتند و برای خود بستر درست کردند و شدند قوز بالا قوز خانه های روستایی!!
به هر روی از آنجا که این شایدها بر ما معلوم نیست و مقصران هم انگاری نمی خواهند شناخته شوند، بهتر است در سال رونق اقتصادی، خانه های روستایی و در کل روستاها را- که در کنار بستر رودخانه ها از هجوم سیل و سیلاب آسیب دیده اند- بازسازی کنیم و فکری هم برای رودخانه ها کنیم که تا چند قطره باران می بارد بسترشان را خیس می کنند و کار دست خوانندگان اشعار زنده یاد نیما یوشیج شاعر معاصر می دهند که سروده بود:" آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر( البته یک نفر که چه عرض کنم؛ بلکه ۲۵۵ هزار سیل زده) در خوزستان چشم انتظار رهایی از سیلاب و دل شاد شدن هستند آی آدم ها!
ارسال نظر به عنوان مهمان