امروز:
پنجشنبه - 23 اسفند - 1403
ساعت :

بازتاب روایت‌هایی کهن و فولکلوریک در شهر کتاب
آیین پایانی نمایشگاه گروهی هنرهای تجسمی «کهن نامه» به سرپرستی «آیسودا زراسوندی» و با حضور «فردین کوراوند» به عنوان نویسنده، شاعر و پژوهشگر و «جمشید داوری»، شاهنامه خوان ، در «شهر کتاب» اهواز برپا شد.

به گزارش ششم دی ماه ۴۰۳ خبرنگار حبیب خبر، در این نیمروز زمستانی گروهی از هنروران، دوستداران هنر و ادبیات، مردمان کوچه پس کوچه های فرهنگ، شعر و داستان در میان دیوارهایی نگارین به نگاره های سرچشمه گرفته از ادبیات کهن و فولکلور گرد هم آمدند.

«آیسودا زراسوندی» ایده پرداز و هنرگردان نمایشگاه گفت: «این نمایشگاه بر پایه داستان های کهن و فولکلور ایرانی بر پا شده است. ما در نمایشگاه «کهن نامه» متن را به تصویر ترجمه کرده ایم. از نمونه جستارهایی که هنرمندان با توجه به آن خود را به چالش کشیده اند، داستان های هزار و یک شب، امیر ارسلان نامدار، داستان های سندباد دریانورد، حسین کرد شبستری، سمک عیار و در بخش داستان-های فولکلورآثاری مانند «کدو قلقله زن» و «بز بز قندی» هستند. همچنین شب چله از سوژه هایی ا-ست که در میان آثار هنرمندان دیده می شود."

گفتنی است: « ریحانه انجیل زاده، آذین بهمنی، محمد جلالی صدر، راهله حبیبی، فاطمه حبیبی، فاطمه خیری اوروند، زینب رضازاده کاوری، یاسمین رفیع زاده، عسل مرهونی، آیسودا زراسوندی،نگین زاهدی نژاد، پارمیدا کیماسی، سارا سعیدی پور، ایران قنواتی، سمانه شیری دهکردی، یلدا گشتاسبی پور، مریم قنبری، فاطمه صادقی مجد، فاطمه صافی، عسل قاسمی، غزل گرجی زاده، ساجده علی نژاد، ساحل صادقیان پور، غزل عطارنژاد، ستایش محمدی، مریم نواصری، نیما نوری زاده و سیده شیدا یوسفی زاده» از جمله هنرمندانی هستند که در این نمایشگاه آثارشان را ارایه کردند.

بازتاب روایت‌هایی کهن و فولکلوریک در شهر کتاب

این نشست در ابتدا با شاهنامه خوانی « جمشید داوری»، که فرازی از بیژن و منیژه خواند آغاز شد.

سپس آیسودا زراسوندی «فردین کوراوند» را فرا خواند و گفت و شنودی درباره ی اهمیت داستان-های کهن و فولکلور ایرانی و کارایی آن در آثار هنری شکل گرفت.

*چشمه های هنر و هنرمند در خوزستان جاری است

او با سپاسگزاری از آیسودا زراسوندی بابت سرپرستی گروه و شادباش به هنرمندانی که آثار خود را ارايه داده اند گفت: «خوزستان در زمینه هنرهای تجسمی با ریشه کهن و همچنین آن دسته از هنرهای تجسمی که جزو هنرهای مدرن هستند دستِ بالایی دارد. جمعی از بهترین هنرمندان کشوری خوزستانی هستند. به نوعی می توان ادعا کرد که رگ و ریشه و نمونه های درخشانی از هنرهای تجسمی به هنرمندان این خطه برمی گردد. نه تنها در این زمینه که در موارد دیگر نیز به عنوان نمونه در کاریکاتور هنرمندان خوزستانی بسیار شناخته شده ای هستند که آثارشان قابل توجه است."

این شاعر، نویسنده و پژوهشگر در ادامه با اشاره به، مجموعه غار نگاره های لاسکو در فرانسه و قدمت ۴۴۰۰۰ ساله غارنگاره های اندونزی، این نمونه آثار را به عنوان پدر آثار تجسمی در میان هنرمندان فرض کرد و ادامه داد: « این نمونه ها نشان می دهند انسان های نخستین برای نشان دادن احساسات خود و به تصویر کشیدن موفقیت ها و شادی ها و برای نقش بستن اندوه و سوگواری خود از هنر تصویر استفاده می کردند. انان از عنصر روایت نیز استفاده می کردند که البته روایت می تواند در تصویر و موسیقی و درقالب واژگان هم روی دهد.

«ادوارد مورگان فوستر» نویسنده و دانش پژوه ارزنده نیز نخستین روایت را مربوط به انسان های غارنشین ذکر می کند: پس از خستگی شب مجموعه ای از انسان ها و خانواده ها دور هم جمع می-شدند و گارکردهای روزانه خود را اعم از کسب تجربه های تازه، شکارها و مواجه با خطرها و دستاوردهای تازه روایت می کردند. روایت از همان زمان شکل گرفته است و ما نمونه های این روایت-ها را در لوح های به جای مانده و سنگ نوشته ها و گِل نوشته های موجود می بینیم.

«گیلگمش» یکی از قدیمی ترین این روایت هاست که از روزگارکهن به یادگار مانده است و در این الواح گِلی بخش زیادی از حکایت ها و روایت ها را در گیلگمش می بینیم. "

* نگاه بازآفرینانه به آثار کهن

«فردین کوراوند» در پاسخ به این پرسش:" چه چیزی هنرمند دوره مدرن و پست مدرن را بر آن می-دارد که به سمت کهن سروده ها و کهن نگاره ها برود؟" گفت: «همیشه در هنر کهن ما ابعاد ناشناخته و ناگفته ای وجود دارد که با درآمیختن با ابزار جدید و تازه هنری و حتا علمی می تواند به دستاوردها و دریافت های تازه ای در بخش هنر برسد. به همین دلیل یکی از کارهایی که در حوزه های تجسمی و روایی بسیار می بینیم همین بازآفرینی است. فکر می کنم آنچه در روزگار امروز، ما را به سمت و سوی آثار کهن و بازآفرینی آن ها می کشاند همین نگاه بازآفرینانه است."

این شاعر، نویسنده و پژوهشگر افزود: «آنچه در این نمایشگاه بر این پنل های چوبی نصب شده می بینیم، پیوند میان هنر روایت گری، به مثابه قصه گویی و روایت نویسی، و هنر تجسمی است.

روایت هایی که در ادبیات فولکلور ما و متون کهن هستند. متون کهنی در زبان فارسی وجود دارند که شاید بسیار معروف باشند. مانند حکایت های شاهنامه و آنچه در مثنوی معنوی می بینیم یا آنچه به شکل سینه به سینه در فحوای تاریخ یا در فحوای ادبیات مذهبی می بینیم."

* قصه های کهن از کجا می آیند؟

او در پاسخ این پرسش که اصولاً قصه های کهن از کجا می آیند، گفت: « برخی از این قصه ها در کتبی هستند که این کتب به ادیان یا آیین های مختلف برمی گردند. برای نمونه: ادیان ابراهیمی و در صدر یا در نخستین کتابِ به جا مانده که کتاب مقدس و در دو بخش عتیق و عهد جدید است.

در بخش عتیق حکایت ها و نامه ها و آموزه های دین یهودی وجود دارد و در عهد جدید حکایت های چهارگانه زندگی مسیح که به اناجیل اربعه معروف هستند.

پس از ان رساله هایی داریم که که تلاش کرده ابعاد مختلف این دین نوظهور را بررسی کند. ما رخدادها و قصه هایی را از دل این کتاب ها، کتاب هایی مانند قرآن و کتاب هایی که به آیین زرتشتی برمی گردد بیرون می کشیم و اینها در کنار تفاصیلی که به اسم تاریخ یا به اسم تفسیر در کتابخانه ها ی ما وجود دارد به یک کمالی می رسند. برای نمونه: شخصیت هایی مانند زال یا رستم یا شخصیت اسطوره ای مانند سیمرغ را در چه منبع تاریخی جز از دل خرده روایت ها و البته بخش اسطوره ای شاهنامه می توان پیدا کرد؟»

* بازگشت دوباره به داشته های فرهنگی مردمان کهن

«کوراوند» نمایشگاه برپا شده در شهر کتاب را این گونه ارزیابی کرد: « با نگاهی به آثار تنوعی دیدم که به نوعی خوب است اما از سوی دیگر نگاهِ مخاطب را به برهه ها و زمان های مختلف می برد. کتاب-های مذهبی دسته ای از کتب هستند که روایت های کهن را به ما برمی گردانند و در کنار آن تاریخ و تاریخ‌واره هایی که به صورت مفصل و خلاصه در اختیار ماست.

برای نمونه: بخشی از شاهنامه، ما به ازای تاریخی دارد. شاید یکی از مهم ترین کارهای تاریخی که در روزگار ما هنوز نقش دارد مثل تاریخ طبری و تاریخ بلعمی و آثار به جا مانده از تاریخ روم ما را به کهن اسطوره ها و کهن روایت ها نزدیک کند.

در روزگار اکنون در کنار گونه ها و تنوع های مختلف هنر با جریانی به نام پسامدرن یا پست مدرنیسم مواجه هستیم که اگر نمونه های آشفته ادبی و هنری هنرمندان ایرانی را در نظر نگیریم آنچه به عنوان کلیت ادیبات پسامدرن هست، رویکرد بازگشت دوباره به داشته های فرهنگی مردمان کهن است.

بدین شکل که در برخی آموزه ها و دستاوردهای جهان کهن ما هنوز نمونه هایی داریم که می توانیم با آن وضوح در جهان امروز بازآفرینی کنیم. به همین دلیل است که نخستین جایی که هنر یا نگاه پست مدرن نمود پیدا می کند در معماری ست.

معمارها به سرعت این ظرفیت مهم را در سازه های کهن و در مردمان کهن می بینند و سعی می کنند آنچه را به صورت سنتی و به صورت داشته ها و آموزه های جهان کهن در آثار مهم جهان دیده می شود، در سازه های مدرن استفاده کنند."

* تفاوت هنر فولکلور و هنر کهن

بازتاب روایت‌هایی کهن و فولکلوریک در شهر کتاب

او در ادامه با اشاره به تفاوت هنر فولکلور و هنر کهن گفت: « در هنر کهن روایت، روایت مردمان فرودست نیست بلکه روایت شاهان است و روایت فتح ها و شکست های بزرگ است. گویی روایت مردمان فرودست روایت جذابی نیست چرا که که نه جزو جنگاوران مطرح و نه جزو موبدان مطرح یا جزو خانواده و خاندان حکومتی هستند.

در ادبیات فولکلور اما برعکس است. این ادبیات از دل مردم و روستاها و انسان های تنها مانده می آید. از دل انسان هایی در دل کوهستان ها و فضاهای برفی و گرم که در کمینه ها می زیسته اند و سینه به سینه و پدر به پسر انتقال می دهند. کنار هم قرار گرفتن ادبیاتی که زبان و تریبون حاکمیت و قدرت است در کنار زبان و ظرفیتی که مردمانِ معمولی را روایت می کند، در این نمایشگاه می تواند جذاب باشد.

چه بسا می دانیم که آثار مهم ادبیات جهان از ادبیات شفاهی، فولکلور یا هر چیزی شبیه به آن شکل می گیرد و گاهی برعکس این اتفاق می افتد یعنی قصه ها و افسانه های مهم و مفصل در زبانِ مردم عوام خرد می شود و و ما شاهد هستیم که بعضی روایت ها در گویش ها و اقوام مختلف با اندک تغییری تکرار می شود. نمونه آنچه در قصه رویین تن بودن اسفندیار می بینید در بسیاری خرده فرهنگ ها و حتا در بسیاری از زبان ها و اقوام و ملت ها شبیه به آن را با اندکی تغییر می توانید ببینید.

این نشان می دهد که یک روایت مادر داریم که در فرهنگ های مختلف این دسترسی ایجاد شده و با تغییراتی در هر مکان به آن شرایط و آن فرهنگ نزدیک شده است برای نمونه در ایران، ایرانیزه شده است.

در متن کهنی مانند هزار و یک شب- که به درستی و قاطعیت منبع آن مشخص نیست- ما می بینیم حکایت هایی در زبان سانسکریت وجود دارد که وقتی به عربی ترجمه می شوند حکایت هایی نیز اضافه می شود.

در دوره عباسی که هزار و یک شب به بغداد راه پیدا می کند و ترجمه می شود، مترجمان خوش ذوق به آن حکایت های تازه ای اضافه می کنند. به عبارتی دیگر آنچه در قصه های هزار و یک شی می بینیم، یکدفعه و در یک نوبت نوشته نشده اند. یعنی انچه ما در شاهنامه می بینیم که حکایت های کهن و بعد حکایت های معاصرتر با روزگار فردوسی، حکیم توس، منتقل می شود. این حکایت ها در هزار و یک شب بسط می شوند، تغییر می کنند، با علم روز می آمیزند و در جغرافیای گوناگون و بسیار، رنگ و بوی بومی می گیرند.

قطعا حکایت هایی که از سندباد داریم پیش از ترجمه این اثر به عربی است. حکایت هایی که از جن و پریان می بینبم عمدتاً حکایت هایی هستند که به باورمردمان بین النهرین نزدیک هستند و به فرهنگ عربی آمیخته شده اند و غنای فرهنگ عربی، زبان عربی و قصه های عربی یه آن اضافه می شود.

اکنون در ادبیات امروزی با قصه هایی مواجه هستیم که ژنتیک آن را می توان با زبان شناسی و با بهره گیری از علوم دیگری ژنتیک این آثار را کشف کند.»

این پژوهشگر، شاعر و داستان نویس افزود: «چه قدر این نمایشگاه تلاش کرده است در کنارتصویرگری به این قصه ها به عمق و مغز و صحت آنها بپردازد؟ این موردی ست که دوستان می-توانند در دل این نمایشگاه ببینند و آن را بررسی کنند."

او از اهمیت بازآفرینی که برخی در ادبیات داستانی و در ادیبات کلامی غنایی مانند شعر به آن رسیده اند گفت و افزود: « می بینیم که استاد سید علی صالحی آثار برجسته ی فرهنگ کهن را هم در فارسی و هم در ادیبات عرب، ترکی و خاور دور به زبان و داشته های امروزی بازآفرینی می کند. وقتی که می-بینیم استاد "عباس معروفی" فریدون «سه پسر داشت» را با نگاهی به قصه های شاهنامه می نویسد. همین مرحوم عباس معروفی حکایت و روایت و داستان «سمفونی مردگان» را با نگاهی واضح به قصه هابیل و قابیل می نویسد."

* خوشنویسی ما باید به روز شود

«فردین کوراوند» سخنان خود را این گونه به پایان رساند: « وقتی می بینم هنرمند امروز به سمتی می رود که از تکنولوژی امروز و از دستاوردها و پدیده های نوین امروز مانند هنر داستان نویسی، برای نمونه، استفاده کند برای آنکه برخی از منویات یا نگاه های کهن را انتقال دهد، ما این ضرورت را باید در آثار تجسمی نیز ببینیم.

خوشنویسی ما باید به روز شود. وقتی در برنامه ای مثل خوش نگار زیباترین خط ها و نقوش بهترین خوشنویسان ما در تاریخ ارایه می شود، ضرورت خوشنویسی را- که از نو باید احیا شود- می بینیم.

ما باید ببینیم استادان خوشنویسی و نقاشی و عکاسی چه گزینه ای را رو خواهند کرد که این هنرها به رغم همه زیبایی هایی که دارند با جهانِ امروز آمیخته شوند.

نکته دیگر اینکه این آثار چقدر از ادبیات، از هنر تصویرگری و از نگاه امروزی بهره می برد؛ برای اینکه این فرآورده، امروزی به حساب بیاید."

گزارش: زینب جلیلیان

نگاره: امیر عکاشه

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید