
اهواز- حبیب خبر:
پسین ۲۷ آذرماه ۱۴۰۳ در "کتابشهر ایران" شاخه اهواز آیین رونمایی از کتاب "توسعه سیاسی در محاق" نوشته "امید زمانی" بود.
خوش بختانه این کتاب از محاق ببرون آمد؛ آن هم به شیوه جدید رونمایی یا"ریگشون" که همیشه ورد زبان "وحید کیانی" شاعر دیروز و امروز فردای کشورمان و مدیر انتشارات "الیما" است.
یک روز پیش از برگزاری آیین رونمایی به "امید زمانی" زنگ زدم و شادباش گفتم و خواست که قدم رنجه! کنم و به آیین ریگشون کتابش بروم و رفتم.
البته با گذاشتن نگاره خود زمانی که بر پوشینه کتاب نشسته بر میزکار که از ویرم نرود و خوش بختانه هم نرفت و درست ساعت ۱۸ از تاکسی اینترنتی نرسیده به میدان مولوی پیاده شدم و تا کتابشهر ایران- که تاکنون از آن دیدن نکرده بودم- پیاده گز کردم.
از جای نیم متری دور میدان که با میله های متحرک بسته شده بود تا خودروها دور نزنند، داشتم می گذشتم که خورویی برایم بوق زد و با گفتن درودی خواهش کرد میله ها را به طرف خودم بکشانم تا راه برای عبور خودروی شاسی بلندش گشوده شود.
گفتم: برو دور بزن! گفت: عجله دارد. من هم که دل و روانم همچون ابریشم ناب است، گوشه بالای میله های فلزی را گرفتم و داشتم به سوی خودم می کشاندم ولی خیلی سنگین بود و به زور حرکت می کرد که راننده پس از باز شدن سد معبر(!) بوقکی زد و گاز داد و رفت و من ماندم و حوض ام، ببخشید کارخلافی که انجام داده بودم! به ناچار سد معبر فلزی دور فلکه را سرجایش برگرداندم که نه خانی آمده باشد نه خانه رفته!

پس از ورود کتابشهر، با آقایان: وحید کیانی، امید زمانی، عامری گلستان، علی حیاتی و رسول حق جو روبه رو شدم و پس از گفت و شنودهای خودمانی به سوی قفسه های کتاب رفتم تا نگاهی بیندازم و ببینم به دردم می خورند یا نه! ولی از بس نور سفید چراغ های بالای قفسه ها بر سر و چهره و چشمانم می تابید که هم سردرد گرفتم و هم نمی توانستم نام کتاب ها را بخوانم و به ناچار این موضوع را با استاد "هادی خوش سیما" از جوانان نخبه روزنامه نگاری و روابط عمومی در میان گذاشتم که پاسخ شنیدم: "برو بنشین روی صندلی های جلوی سالن و بی خیال کتاب شو تا سردردت حالش گرفته شود! اینجا همه نورها سفیدند و جناب عالی به نور زرد عادت کرده ایی...
جدن که درست می گفت؛ بی آنکه به اندیشه ام فشار بیاورم درب آن را- که شوق دیدن کتاب داشت- قفل زدم و رفتم بر یکی از شش صندلی در ردیف نخست نشستم تا آیین رونمایی گشایش یابد.
پیش از آنکه بخواهد علفی زیر پاهایم سبز شود آقایان "عباس بسی خاسته" و "لفته منصوری" از مدیران پیشین در دستگاه های اجرایی استان و نویسندگان محبوب کشورمان آمدند و و سپس جناب عامری گلستان بر یکی دیگر از صندلی ها نشست. او که در دانشگاه، استاد امید زمانی بود و این کتاب هم دربرگیرنده پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد این برادر ارزشمندمان (زمانی) بوده است که عمرش را در مدیریت روابط عمومی اداره کل راه و شهرسازی خوزستان گذرانده و می گذراند.
البته وقتی نام دکتر عامری گلستان را شنیدم یاد اسماعیل عامری گلستان افتادم که در دهه های ۸۰ و ۹۰ چند سالی رییس سازمان برنامه و بودجه خوزستان بود و چند سالی هم معاون برنامه ريزي استانداري و انسانی شوخ طبع و خوش منش بود و دو سه بار در ماه او را در منطقه امانیه می دیدم و حال و احوال می کردیم و جویای حال همدیگر. شاید هم چون می دانست معاون سردبیر روزنامه روزان هستم خیلی نحویل می گرفت!
از شوخی که بگذریم یکی از بهتریم مدیران با مرام و تلاشگری بود که در گرفتن اعتبار برای خوزستان از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. هر کجا هست خدایا به سلامت دارش.
در آیین رونمایی از کتاب "توسعه سیاسی در محاق- که "رحمان بهرامی" معاون مهندسی و ساخت اداره کل راه و شهرسازی خوزستان، افشار پرویزی بابادی" عصو هیات مدیره خانه مطبوعات و رسانه های استان و شماری از مردمان فرهنک و ادب و هنر حضور داشتند- " نخست، "محمدعلی بخشی" مدیر کتابشهر ایران شعبه اهواز ار هدف های حوزه مسوولیت خود در شناخت نظرها و تفکرهای اجتماعی و فرهنگی و نیز توسعه سیاسی سخن گفت و سپس مدیر انشارات الیما رابه جایگاه فراخواند.

وحید کیانی آمد و از کتابشهر ایران که جان پناه ارزشمندی است برای رویدادهای فرهنگی سخن گفت و ار "رسول حق جو" گرافیست و طراح و صفحه آرای کتاب و نیز امید زمانی نویسنده کتاب سپاسگزاری کرد و از دو ماه کار و تلاش خود برای گرفتن صدور مجوز کتاب سخن گفت و از بخشی از کتاب که زیر تیغ ممیزی به خواب ابدی رفت و دیگر قضایا...

در ادامه دکتر عامری گلستان در سخنانی از پیشینه هفت هشت سال پیشینه آشنایی با امید زمانی سخن گفت و با اشاره به کار پژوهشی آقای زمانی در دوره فوق لیسانس و خود او که استاد راهنمایش بود به بررسی تاریخی کتاب پرداخت و گفت: " پیش از زایش کتاب در قامت پژوهش دوره فوق لیسانس مطالعه کردم و به نوعی شریک جرم آقا امید هم هستم..."
البته آقای محمدعلی بخشی پس از سخنرانی دوازده دقیقه ای عامری گلستان گفت: تنها دو دقیقه وقت برای ادامه دارید ولی خود یک پرسش تحلیلی را آغاز کرد و به حضور و کار "مصطفا کمال آتاترک" در ترکیه در مقایسه با خودمختاری رضا شاه پرداخت که حدود سه دقیقه به طول انجامید و پاسخ دکتر عامری گلستان هم چهار دقیقه زمان برد.

سخنران پس از دکتر عامری گلستان، مدیرکل پیشین فرهنگ خوزستان بود که بدون گشودن مثنوی معنوی مولانا، از بخش ۱۲۸ حکایت آن دزد را که پرسیدند چه میکنی نیمشب در بن این دیوار و گفت: دهل میزنم" را خواند:
"این مثل بشنو که شب دزدی عنید/در بن دیوار حفره میبرید
نیمبیداری که او رنجور بود/طقطق آهستهاش را میشنود
رفت بر بام و فرو آویخت سر/گفت او را در چه کاری ای پدر
خیر باشد نیمشب چه میکنی/تو کیی گفتا دهلزن ای سنی
در چه کاری گفت میکوبم دهل/گفت کو بانگ دهل ای بوسبل
گفت فردا بشنوی این بانگ را/نعره یا حسرتا وا ویلتا
آن دروغ ست و کژ و بر ساخته/سر آن کژ را تو هم نشناخته"
استاد "شیخ عباس بسی خاسته" در ادامه از آینه فروشی گفت و بچه هایی که در بازی پرتاب سنگ ناخواسته یکی از آینه های فروشنده را می شکنند!
او تاریخ را آینه دانست و گریزی به "رودکی" زد و گفت: "هرکه نامخت از گذشت روزگار/نیز ناموزد ز هیچ آموزگار"
شیخ بسی خواسته سپس به پیشواز گفتار امام علي (ع) به فرزندش اما حسن (ع) درباره اهميت تاريخ رفت:"حسنم نگاهی به گذشته بکن و درس بگیر. گذشت ایام روزگار بر مبنای فرمول ثابتی است تعریف شده در عالم. حتا خداوند در قرآن ۱۳- ۱۴ بار دستور می دهد: چرا نمی روید نگاه کنید؟ بروید ببینید. نام این فرمول ثابت را خداوند سنت گذاشته است.
او در پایان از دست اندرکاران برگزاری این آیین سپاسگزاری کرد و گفت: الهی باز خر ما را ازین نفس پلید/کاردش تا استخوان ما رسید..."

سومین سخنران این آیین مدیرکل پیشین کتابخانه های عمومی خوزستان بود که در سخنانی به ارزش های کتاب پژوهش محور امید زمانی اشاره کرد و گفت: "در این کتاب و کتاب هایی از این دست در نیم قرن اخیر مواجه شده ایم با ادبیات نظری بسیار گرانسنگی در بخش علل عقب ماندگی یا توسعه نیافتگی سیاسی ایران.
دکتر لفته منصوری، با اشاره به پرسش تاریخی عباس میرزا درباره عقبماندگی ایران، این موضوع را چالشی پایدار در تاریخ ایران دانست و به تحلیلهای گوناگونی درباره توسعهنیافتگی ایران پرداخت.
او با دستهبندی تحلیلها در شش محور فرهنگمحور، اقتصادمحور، اجتماعمحور، جهانمحور، جغرافیمحور و سیاستمحور، یادآور شد: کتاب امید زمانی به رویکرد ارادهگرایی پرداخته و نقش رضاشاه را در توسعهنیافتگی سیاسی برجسته کرده است.
این کنشگر اجتماعی و استاد دانشگاه، تمرکزگرایی شدید دولت، اقتدارگرایی، دیوانسالاری ناکارآمد، شخصی شدن قدرت و فرهنگ سیاسی غیرمشارکتی نخبگان را در این کتاب به عنوان پنج عامل اساسی در محاق قرار گرفتن توسعه سیاسی در دوره رضاشاه را برشمرد و یادآور شد: این عوامل در کنار هم مانع پیشرفت سیاسی در آن دوره شدند و اینکه نهادهای مدرن نتوانند به تحولی پایدار در عرصه سیاسی منجر شوند.
منصوری همچنین ابراز کرد: کتاب "توسعه سیاسی در محاق"، کوشش کرده با تکیه بر رویکردهای تجربی، علل توسعه نیافتگی سیاسی را در دوره رضاشاه تبیین کند.
پایان بخش این آیین، خود نویسنده کتاب بود که از عالم و آدم - بجز پرندگان هوا- در زایش این کتاب سپاسگزاری کرد و با اشاره به این نکته که باید از تاریخ درس بگیریم؛ چند بند از پایان پیش گفتار "توسعه سیاسی در محاق" اش را خواند که در زیر می توانید بخوانید:
"این اثر شامل سه فصل است در فصل نخست بیشتر به کلیات و پیشینه نظری و تاریخی توسعه سیاسی پرداخته شده است.
در فصل دوم به کلیاتی درباره ساخت سنتی جامعه ایران در دوره قاجاریه و تحولات آن دوران، وقوع انقلاب مشروطه و البته به بررسی وضعیت ایران در عصر قاجار، زمینه های کودتای ۱۲۹۹ و زمینه های اندیشه دولت مقتدر تا رسیدن رضا خان به قدرت پرداخته ایم."
در فصل سوم هم خصوصیات دولت رضا شاه عوامل کارساز بر توسعه سیاسی در عصر رضا شاه، شخصی شدن قدرت و پیامدهای آن مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان نیز نتیجه گیری شده است."

گفتنی است: در ادامه شماری از باشندگان در آیین با در دست گرفتن کتاب- که گونه تازه رونمایی یا ریگشون است- نگاره هایی به یادگار بگیرند تا در "ویر" تاریخ بماند.
همچنین"امید زمانی" با در دست گرفتن آجری که نقش رضاشاه بر سینه داشت از استاد "رسول حق جو" طراح - که دو ماه برای ثبت آن بر پوشینه کتاب در رفت و آمد بوده است- سپاسگزاری کرد.
در پایان جشن امضای کتاب برگزار شد و شماری از باشندگان در این آیین از جمله "هادی خان خوش سیما" که دستشان برای رسیدن به نخیل "توسعه سیاسی" زمانی- که از محاق بیرون آمده بود- کوتاه بود، کتاب را در کنار در وردی کتابشهر خریداری کردند و در جشن امضای کتاب آن هم در کنار آنانی که کتاب ها را به رایگان از روی میز برداشته بودند شرکت کردند تا کمینه بنده ی خدا (امید زمانی) در روزگار بی پولی بدهکار انتشارات الیما نشود!
گزارش از: حبیب اله بهرامی بیرگانی/ ۲۸ آذرماه ۱۴۰۳
ارسال نظر به عنوان مهمان