نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
اهواز/ حبیب خبر- مهناز بهروزیان:
به نام خداوند شعرو غزل/خداوند روزی ده بی مثل
در چهارشنبه ای دیگر به گاه ۱۸ مهرگان ۱۴۰۳، و غروب دلچسب پاییزی، اعضای انجمن شعر سپید اهواز، به مدیریت استاد "علیرضا شکرریز" در کتابفروشی شهرکتاب گرد آمدند تا در آذین بندی شعر، روح وجان بیاسایند.
مشتاقان باشنده در این نشست:
استاد علیرضا شکرریز، نیکی اسدپور، نازنین ظاهری، مجیدچراغی، نگارنده (مهناز بهروزیان)، علی محمدی، جابر محیط، حسن ناصرپورکیانی، احمدتمیمی، مجتبی مباشر، منوچهر برون، آرزو شمسایی، علیرضا مهربانی، یاس سیلاوی، ساراشجاعی(سارگل)، لیلی بهداروند، امید رضا عقیلی، حسن شوسی زاده، مهنوش گله و اسفندیار زیلایی بودند.
در بخش نخست این جلسه، ابتدا "جابر محیط" بود که گفت:
"با پرچمی سفید بر دوش/مین میکارد /سربازی که /وقتی تفنگش دهان باز کند/مرگی متولد می شود"
سپس "حسن ناصر پور کیانی" ندا داد:
"ابروی کدام فرشته/از سقف شب/آویزان است"
در ادامه "علی محمدی" بود که در جایگاه شاعر نشست در پایان بندی شعر گفت:
"تو را/از دوردست ها/از دست های دور/آنجا که انگشتت اثر می کند/با طرحی از ترنج و سیب/ادامه می یابد"
پس از آن "یاس سیلاوی" خوانشگر شعرش بود که پناه برد بر صبح:
"پناه بر صبح/که هیچ بعد از ظهری/قتلش را گردن نمی گیرد/ سپیدها /در موها منتشر می شوند/به بلوغ نمی رسند/قرارها"
شاعر پایانی که در بخش نقد شعر شعرخوانی کرد "اسفندیار زیلایی" بود که گفت:
"ابرها را/ از نگاهت بیرون بکش/کوتاه کن/دست باد را از سرِ زمین/و داستانی بباف که در آن/نشانی از نبرد تن به تن نباشد"
منتقدان این نشست :
استاد "علیرضا شکرریز"، "علی محمدی"، و "احمد تمیمی" بودند.
در بخش دوم که شعر خوانی بدون نقد بود، ابتدا "احمد تمیمی" بود که شعری درباره جنگ و جنگل خواند:
"جنگل هم با سقوط یک حرف/جنگ می شود / من که هر صبح/ شاخه ها را از شانه هرس می کنم/ و پرندگان سینه را/با چند دانه ساکت…"
سپس "مجتبی مباشر" چنین خواند :
"پشت کدام چراغ/دوده کرده ای/ابعاد موربت/ در دوایر منحوس/ می چرخد/و به دیوار/رخنه میکند"
در ادامه "منوچهر برون" غزل خوان این نشست شد:
"ما به بن بست رسیدیم و خدایا گفتیم
"درد خود را به بلندای ثریا گفتیم
کوچ کردیم که شاید به دل خود برسیم
خدمت عشق رسیدیم الفبا گفتیم "
بعد از آن "آرزو شمسایی" گفت :
"باور کن حاضرم /پیاده /تنهایی را طی کنم اگر/تمام پل های پشت سر/ در جای خود باشند."
سپس نوبت به "علیرضا مهربانی" رسید که در بخشی از شعر او میخوانیم:
"کِی صدای تو به عالمْ همه گیر/نشد وُ/ تیتر نکرد/سرِ شوریدهْ شهاب/و به نقاشی آبیِ /صدات/ موج را"
در ادامه هم نگارنده (مهنازبهروزیان) خوانشگر شعرش بود:
"بگذار/پنجره خانه ات باشم/حالا که /رد شدی با لبخند /از میان سینه ام!"
"لیلی بهداروند" و "مهنوش گله" به ترتیب دیگر غزلخوانان این جمع بودند
"اميدرضا عقیلی" نیز در این نشست به شعر خوانی پرداخت.
در پایان این نشست استاد "علیرضا شکرریز" کام باشندگان را به شعر خود شیرین کرد:
"مگر چقدر زیادند/ آدم هایی/که از سرعتِ دوست داشتنت/به دره ها سقوط کردند."
به نگاره ای هم که به یادگار گرفته شد تا در آلبوم یادهای انجمن باقی بماند، شاعران به خانه های خود رفتند.
ارسال نظر به عنوان مهمان