امروز:
پنجشنبه - 13 ارديبهشت - 1403
ساعت :

استاد هرمز فرهادی بابادی

 وقت ست که ناخوانده به صید غزل آیم/منظومه ترین شعر دلم را بسرایم

 شعری که  سپیدست و ز ابریشم عشق ست/بر حضرت چشمان تو عرضه بنمایم

 در عرصه ی عشق تو دل شیر ندارم/ترسم که در این معرکه یک لحظه نپایم

 عمری ست خیالت به دلم تار تنیده ست/انگار که آیینه ای از غار حرایم

 تصویر مرا آینه مخدوش نموده ست/زنگار از این آینه باید بزدایم

 دل در سفر عشق به مقصد نرسیده ست/مبهوت بر این فاصله در چون و چرایم

 فریاد بر آوردم و پاسخ نشنیدم/ای عشق سکوت تو نبوده ست سزایم

 من ساحلم و منتظر موج تو هستم/هر لحظه به دیدار تو آغوش گشایم

خارج شده از مرکز هذلولی ی خویش ست/این دل که چنین دست تکان داده برایم

 * هرمز فرهادی بابادی

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید