امروز:
جمعه - 28 ارديبهشت - 1403
ساعت :

 کی ترک از سنگ بر جام دلم بنشسته است؟

 شوری ی چشم تو این آیینه را بشکسته است

 گندم صبح تبسم بر لبم نفرین شد و

 صورتم در زمهریر سایه ام یخ بسته است

 دل پرستویی که نفرینی ی فروردین توست

 پر زنان در تنگنای سینه اما خسته است

 خواب فنجان نماز عشق را نوشیده و

 طرح تندیس بلال  عشق بر گلدسته است

 خاطرم ابری شده ست و رشته ی تسبیح اشک

 قطره قطره پیش پاهایم  زهم بگسسته است

 سنگلاخی در مسیر رفتنم خوابیده است

 هر قدم با سرعتی آهسته و پیوسته است

 جسم سرد روح زیر چرخ ماشین زمان

 له شد و از چرخه ی دنیای هستی رسته است

 یک نفس تسلیم عطار نگاهت می شوم

 مردنم تکرار مرگ صوفی ی وارسته است

* هرمز فرهادی بابادی

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید