امروز:
جمعه - 31 فروردين - 1403
ساعت :

 باغ شعرم، ثمری نوبر  و جذاب نداشت/روی پرچین غزل، سوسن شاداب نداشت

 چشم بازم همه شب هم نفس آینه است/از برای شب  بیداری من، خواب نداشت

 آسمان گر چه فرحناک و خیال انگیز است/در شب ظلمت من، خنده‌ی مهتاب نداشت

 ماه، عریان شده در برکه به رقص آمده‌ است/گوشه‌‌ چشمی به دل خسته‌ی مرداب نداشت

 کوچه‌ها صحنه‌ ی بازی کلاغان شده است/قاصدک، هم خبری مختصر و ناب نداشت

 گوش می‌خواست که با حنجره همراه شود/دل ولی حوصله‌ی زخمه‌ی مضراب نداشت

 دفترم از گل مریم چه معطر شده است/ جز تو گلبرگ تری جلوه در این قاب نداشت

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

کاربرانی که در این گفتگو شرکت کرده اند

نظرات (1)

  • محمدرضا بنی تمیمی

    شنبه 15 بهمن 1401 - شنبه, فوریه 4 2023 3:56:39pm

    بسیار زیبا و دلنشین