نظرات (1)
-
مختار پولادرگ
شنبه 05 آذر 1401 - شنبه, نوامبر 26 2022 11:18:31pmسلام و درود زانای عزیز .
اشعار رو دوست داشتم .
سپاس
(۱)
بیاحساس نیستم که به تو نمیگویم: بیا!
شهر من به اندازهی دنیا بزرگ نیست
که ستارهای در خود جای دهد.
(۲)
گفتم شرط میبندم میتوانم فراموشت کنم!
باختم!
بهتر که شکست خوردم.
پیروزی که به مرگ بیانجامد، افتخار نیست.
(۳)
ما یاد گرفتهایم وطن فروشی را
مفت نیست!
ترسم از این است زمانی بگویی:
(تو وطن من هستی)
(۴)
چرا میخواهی بدانی چطورم؟
برای مرده باید دعا مغفرت بکنی
نه اینکه احوالش را بپرسی!
(۵)
روزگار بیدر و پیکری است؟
یا دکترم، دشمن من است؟
که شیرینی را برایم ممنوع کرده است و
زندگی هم تو را سر راه من گذاشته است!
(۶)
مثل یعقوب کنعان
دلم پر است
از خبر آمدن تو
(۷)
قطرهای از بودنت چیست؟
ندارم!
بسیار تنهایم
الان تو کجایی؟
(۸)
میدانستم با عمر طبیعی نخواهم مرد
از دوری تو پیدا بود
جلادیست برای قتل من!
(۹)
نازنینم کجا مرگ فقط یکبار است؟
با رفتنت من، چندین مرتبه است می میرم.
برگردان اشعار: زانا کوردستانی
سلام و درود زانای عزیز .
اشعار رو دوست داشتم .
سپاس
ارسال نظر به عنوان مهمان