امروز:
پنجشنبه - 13 ارديبهشت - 1403
ساعت :

تخته قاپوی دشت گلسنگ است

 میخک از تپه ها گلآویزند

 خواب های حنایی ام ماه است،  

 رو به راهت ستاره می بیزند

 

 هی هی از چشمه های بی جیران،

 گله هایِ شکال رم کرده

 آخرین کل شکوه شاخش کو؟ 

 شاخه ها در ستیز *رُشمیزند

 

  کوه را پشم کن؛ بیا ترلان،

 چشم چوپانی ات چریدن داشت

رنگ میشی به دشت می آمد، 

 یوزها بی کمر نمی خیزند

 

 چشم هایت عقاب می دزدید 

 از چگیل دو شاخ آهوها

 تخسی ات را به گرگ حالی کن

 تا که از بره ها بپرهیزند

 

کودکی ها ستاره تر بودیم،

آرزوهای مان شهابی بود

ماه کشکی به مشت بازت بود،

چنته ها بعد تو چه بی چیزند

 

دره ها در قلمرو باد است،

دشت ها پرت و خلوت آباد است

نام هر تپه ای فراموشی ست

یُورد ها خاطره تر انگیزند...

 

*روح اله سهرابی(افزری)قیر و کارزین 

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

کاربرانی که در این گفتگو شرکت کرده اند

نظرات (1)

  • اوای جنوب

    سه شنبه 02 فروردين 1401 - سه شنبه, مارس 22 2022 4:48:43pm

    بسیار دلنشین و عالی احسنت جناب سهرابی عزیز