امروز:
شنبه - 15 ارديبهشت - 1403
ساعت :

هوشنگ نوبخت

اهواز/ حبیب خبر- هوشنگ نوبخت:

این روزها باز هم مثل چند سال گذشته در گروه های مختلف مجازی شاهد انتشار بیانیه ها و مطالبی درباره برداشتن آیین سوگواری در ایل بختیاری بودیم.

 چالشی سنتی، فرهنگی و اجتماعی که شوربختانه تنها به ابعاد اقتصادی در آن پرداخته می شود.

 بسیاری از تیره ها و طایفه های بختیاری در چند سال گذشته با برگزاری ده ها نشست کوشش کردند که آیین های فاتحه خوانی یا عزا را بیشتر به دلیل بحران های اقتصادی حاکم بر جامعه، کمرنگ یا حذف کنند.

 در این میان بسباری از مردم به دلایل مختلف، مخالف حذف یا سبک شمرون آیین های عزا بوده و هستند و معتقدند: نباید انسانی را که چند دهه کوشش کردند و با همه پیوند داشتند تنها در چند ساعت به خاک سپرد و آن را نزد افکار عمومی فراموش کرد به گونه ای که تنها چند روز بعد از فوت، گویی وجود خارجی نداشته است!

 برخی دیگر نظری متفاوت و مخالف، باور دارند: با توجه به حجم بالای مخارج به ویژه ارایه چند هزار پرس غذا، باید آیین های سوگواری به کمینه ممکن کاهش یابند و سنت های چند صد ساله را حذف یا تغییر اساسی داد.

بیان هر کدام از این دو انگاره که به نظر می رسد دستخوش بسیارخواهی و کاستی در بیان و ارایه هستند توسط عده ای گفته می شود که من آن ها را کدخداهای چینی یا بی کیفیت می نامم. کدخداهایی که نسل امروز در فضای مجازی آن ها را فیک می خوانند!

کسانی که قصد دارند به هر دلیل و بهانه خود را در یک ایل یا طایفه مطرح کنند و از همه ابزارها، سخن‌گردانی ها و ترفندها هم بهره می برند تا خود را پیشروتر از دیگران جلوه دهند و حرف خود را به کرسی بنشانند؛ فارغ از این که در یک فرهنگ توانگر و بی نیاز ولی ساده یا یک زندگی سنتی و پیچیده باید خیلی از نکته ها را بررسی، واکاوی و برابر چشم داشت و سپس آن را در یک ساختار اجتماعی پیش کشید. چرا که شیوه، زمان و مکان بستر آن هم اصولی دارد که بزرگان و کدخداهای واقعی و سرد و گرم کشیده آن را می دانند.

نگارنده قصد پذیرش یا رد هیچ کدام از این پیشنهادها را ندارد چون ساعت ها زمان می خواهد که به جزییات تغییر در یک سنت، آیین یا فرهنگ پرداخته شود.

بی شک امروزه با توجه به شرایط حاکم در معیشت مردم، هیچ کس موافق فشار اقتصادی بیش از حد بر خانواده های داغدار نیست و باید فکری اساسی در این باره اندیشیده شود.

پرهیز از تجمل ها، پختن و پخش چندین گونه خوراک، زدایش خواننده و پرداخت های نجومی به آنان، ترک برخی رسوم نادرست که به تازگی باب شده اند از جمله حضور فیلمبردار در آیین یا تیراندازی های خطر آفرین، ساخت سنگ مزارهای باشکوه و غیر مرتبط، اجاره تالارهای گران قیمت و مواردی دیگر از جمله نکته هایی هستند که می توانند هزینه های خانواده صاحب عزا را گاه تا یک سوم کاهش دهند.

از این نکته غافل نشویم که ما نمی توانیم نظر یا ایده مان را به همه فامیل، طایفه یا اقوام سربار کنیم یا از همه بخواهیم که اساسنامه برابر چشم ما را امضا و اجرایی کنند؛ چون درمیان ما، خانواده ها و مردمان سرمایه داری هستند که دوست دارند بهترین و پرخرج ترین آیین ها را برکزار کنند و مشکلی هم از این بابت ندارند.

یکی دیگر از مواردی که شوربختانه از سوی بسیاری از مدعیان در طوایف انجام شده این است که با درمیان گذاشتن نگرهای غیرکارشناسی خود و تاکید بر انجام آن ها، سبب شده اند که اختلاف ها و چند دستگی شدیدی میان تیره ها، طایفه ها و شهرهای بختیاری نشین بوجود آید که زیبنده این مردم اصیل، نجیب و با فرهنگ نیست.

نگارنده به عنوان یک پژوهشگر فرهنگ ایلی و عشایری باور دارم که تغییر در سنت ها، خرده فرهنگ ها و آیین ها را- که گاه ناگزیرند- باید به دست زمان سپرد و به مرور با سوار شدن بر افکار عمومی آن ها را به مرحله اجرا رساند به گونه ای که نه سیخ بسوزد و نه کباب. به گونه ای که نه از اسب بیفتیم نه از اصل. به شیوه ای که نه از سنت های تاریخی، هویتی و اصیل مان دل بکنیم نه غرق در مدرنیته ای بشویم که به تندی به سمت ناکجا آباد در حال حرکت است.

همه به یاد داریم که در دهه های گذشته در بیشتر آیین ها سیگار پخش می کردند. تلویزیون ها تا چهلم خاموش بودند. همه طایفه لباس مشکی می پوشیدند و بسیار نمونه های دیگر که همه این ها با گذشت زمان از سوی بزرگان یا همان کدخداهای واقعی بی هیچ اساسنامه و گروه های مجازی و حاشیه ای، برچیده شدند و همه هم آن را پذیرفتند.

اینک نیز بیش از آن که پافشاری کنیم که به یک باره مرده های مان را خارجی تر از خارجی ها به خاک بسپاریم و مردم را که به احترام ما و درگذشته مان از نقاط مختلف آمده اند گرسنه به دیارشان بازگردانیم یا همه رسوم و آیین ها را در کمتر از یک روز خلاصه کنیم نیاز است کمی بسترهای ذهنی، فرهنگی و اجتماعی مان را تقویت کنیم و اجازه بدهیم که گذر زمان همه چیز را آن طور تغییر دهد که همه دوست داریم.

شک نکنید تا چند سال آینده و با تغییر پرسرعت نسل ها و رویکردی که آنان به همه سنت ها و فرهنگ ها دارند، بعید نیست که نه تنها غذا ، سرباره و اینگونه چالش ها را بردارند که ممکن است بدتر از آن هم رخ دهد و نسل ما را شهرداری ها به خاک بسپارند.

نتیجه این که بار نخست تا می توانیم درباره زنده ها، جوانان، چالش ها و بحران های فرهنگی و سنتی ایل مان نشست داشته باشیم و کدخدایی کنیم. بار دوم از انجام آیین غیر ضروری و هزینه های ناخوشایند و بدعت های نادرست پرهیز کنیم.

سوم این که مواظب باشیم به بهانه های اقتصادی، دست به حذف یا تخریب سنت ها، آیین ها و خرده فرهنگ های ریشه دار و تاریخی مان نزنیم چون جایگزین مناسبی برای هیچ کدام از آن ها روی میز نداریم.

چهارم این که ما هنوز از زندگی ایلی و سنتی عبور نکرده ایم و کار کدخدایی برای این جامعه، اصول، قواعد و شیوه های ریز و درشت و نانوشته ای دارد که باید برای آسیب نرسیدن به ایل و تبارمان، آن ها را پاس بداریم.

پنجم این که در کنار این همه نشست و چالش برای آیین های سوگواری، کاش یک نشست هم برای دشواری ازدواج و پرداختن به زندگی نسل جوان و امید آفرینی، نشاط و تقویت آیین های عروسی و اعیادمان می گرفتیم و ایل مان را کمی به سمت شادی ها هدایت کنیم.

سخن پایانی این که امیدوارم با بردباری و شکیبایی و حساسیت در تقویت آیین های مان قدم برداریم و در برداشتن چالش هایی که به درخت ریشه دار فرهنگ مان آسیب می زنند به نیکی قلم بزنیم و هم‌بندی درست سنت و نوگرایی را الگو قرار دهیم تا پیوند ژرفی برای مردمان دیروز، امروز و فردای مان باشند.

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید