نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
حبیب خبر- دکتر حسن دادخواه:
اگر دوران مشروطیت آغاز برهه نوگرایی اجتماعی در جامعه ایران- دوره معاصر- به شمار آید، قریب به دو سده است که فرهیختگان و نخبگان ایرانی و وطنی، در میانه سنت و نوگرایی، به نوعی در سرگردانی، بلاتکلیفی گفتمانی و رفتاری و تجربه اندوزی بهسر می برند و به موازات و با تاثیرپذیری از این نواسانات، جامعه ایرانی هنوز نتوانسته تکلیف خویش را با سنتهای دینی و تاریخی روشن کند و به پیشواز و انتقاد و انتخاب نشانه ها و پایه های نوگرایی رو آورد!
این بلاتکلیفی و سرگردانی، سرچشمه کنشها و جنبشها بلکه خیزشهای گاهی رو به جلو و گاهی بازگشت به عقب شده است؛ همچنان که دیگر عرصه ها مانند اقتصاد و اجتماع و نوع حکمرانی و آموزش نیز بلاتکلیف و سردرگم رها شده اند و روشن نیست که در نهایت جامعه ایران، رو به کدام سو و حتا رو به سوی سوم دارد یا خیر؟!
در این سرگردانی و بلاتکلیفی، جمعیت و نسل جوان از پسران و دختران ایرانی، می کوشند راهی جدید و نو موجود در جامعه جهانی برای خویش دست و پا کنند و به آن متصل شوند و سبک زیست را بر پایه آن قرار دهند. آنان نمی توانند منتظر بروز تحول و نوگرایی بنیادین در جامعه ایران بمانند و از این رو، مهاجرت در غربت و بلکه دیگرباشی در وطن را بر تبعیت و پیروی ترجیح می دهند!
افزون بر این بلاتکلیفی و سرگردانی، نهادهای وابسته به اندیشه های سنتی و دینی از جمله دستگاه های رسمی تبلیغی کشور، بهجای تجدیدنظر و اصلاح در باورها و رفتارها و انتخاب و اتخاذ شیوه های نو در کنشگری و فعالیت خود، همچنان می کوشند با دستاویزی به لزوم دوری از خطرهای احتمالی یا حتمی تجدد و نوگرایی، بر شیوه ها و اندیشه های تاریخی خود پافشاری کنند.
زیان های اجرایی و عملی و کاربردی این سرگردانی، بلا تکلیفی و پا در هوا ماندن دولت ها و سیستم اجرایی و سلسله ای از کارگزاران و دستگاه های قانونگذاری و قضایی است که باید متناسب با تصمیم کلان جامعه، رویکردهای مناسبی را برای خود درنگر آورند.
بی گمان، بلاتکلیف ماندن میان سنت و نوگرایی، علل و اسبابی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
در یک بررسی سطحی و گذرا می توان عللی چون همآمیزی دین و سنت، موافق نبودن با جلوه هایی از نوگرایی و وجود مخالفت های سیاسی با بلوک غرب را از مهمترین علل و اسباب این بلاتکلیفی به شمار آورد که به آسانی و سادگی بر طرف نخواهد شد!
این در حالی است که جامعه فرهیختگان ایران، در همان حال که از جدید و پیشرفتهترین دیدگاه های سرآمدان نوگرای غربی پیروی و دفاع می کنند، در درون باورهای آنان هنوز و همچنان، سنتی ترین و حاشیه ای ترین جلوه های جامعه دینی دیده می شود!
وقوع انقلاب اسلامی، با آنکه موجب تجدید حیات سنت های دینی و اجتماعی شد و چند دهه با تکیه بر آن، کوشیده می شد تا جامعه ایران، سراسر به رویکرد های دینی و سنتی درآمیزد ولی، از سوی دیگر و پس از ناکامی ها در سطح امور روزانه و تحقق خواسته های عمومی، موجب و موجد فراهم شدن و تسریع در گرایش به نوگرایی و تجددخواهی شد. بر این پایه، تکاپوی فرهیختگان در میانه سنت و نوگرایی، همچنان با نیرو و قوه بیشتری به راه خود ادامه می دهد!
ارسال نظر به عنوان مهمان