حبیب خبر- *هوشنگ نوبخت:
باز هم سرتيتر خبرهاى ناگوار و صفحه حوادث نشريات خوزستان، پرپر شدن يك نوجوان ١٣ ساله در شوشتر بود كه به علت رسم غلط تيراندازى در يک مراسم، جان خود را از دست داد.
سال ها و بارهاست كه خيلى ها به اين موضوع پرداخته اند اما به نظر مى رسد که چندان خروجى مطلوبى حاصل نشده است؛ چرا که همچنان در آیین هاى شادى و عزا و در ايلات و اقوام و عشاير شاهد چنين اتفاقات ناخوشايندى هستيم.
بررسى اين موضوع از نگاه اجتماعى، نشان مى دهد كه متوليان امر در طول مسير، راه را درست و اصولى نرفته اند و گاه تنها به صورت شعارى و نمادين به اين معضل و چالش فرهنگى پرداخته اند؛ در حالى که پديده هاى نوظهور اجتماعى را بايد چند جانبه، شفاف و از طريق راهكارهاى عملى رصد و پايش كرد و گرنه چه بسا که نتيجه معكوس حاصل شود.
بسيارى مى دانند كه داشتن اسلحه و تيراندازى در اقوام و عشاير به دليل سبك و جغرافياى زندگى شان چيزى شبيه به ضرورت بود. مانند داشتن اسب و چهارپايان براى حمل و نقل يا خيلى مولفه هاى ديگر كه نمى توان از آن ها به راحتى گذشت اما اين مساله كه ما از كجا به كجا رسيده ايم را بايد بى تعارف رصد كرده و جسورانه در پى حل آن باشيم.
در زمان هاى گذشته و به عنوان نمونه در ايل بختيارى، تفنگ را در اختيار و در دست هر كسى قرار نمى دادند.
از تفنگ به عنوان يك پيام رسان و وسيله محافظت بهره مى کردند و آن را به واسطه كاربردهاى مثبت و بازدارنده اى که داشت، محترم هم مى شمردند و در آیین ها، اشعار و حماسه ها نيز از تفنگ به نيكى ياد مى كردند.
ساختار اجتماعى امروز ايجاد مى كند كه ما نگاه مان را به تفنگ، داشتن آن و شيوه استفاده از آن را تغيير دهيم.
آيا تفنگ هاى امروزى فقط در دست بزرگان و افراد داراى صلاحيت است؟
آيا قوانين محكم و بازدارنده اى در استفاده درست يا نادرست از اسلحه سراغ داريم؟
آيا تاكنون تيرانداز و تيرخورده اى در مراسم را به تلويزيون دعوت کرده ايم كه هر كدام از نگاه خودشان به اين چالش بپردازند؟
آيا خريد، فروش و نگهدارى اسلحه نبايد در بستر و چهارچوبى باشد كه هر كس در هر سطحى و به راحتى بدان دسترسى نداشته باشد؟
آيا شما متولى خاصى سراغ داريد كه برنامه اى كوتاه مدت، ميان مدت يا بلند مدت براى رفع اين آسيب و چالش ارایه داده باشد؟
اين ها و ده ها سوال ديگر در ذهن من و ديگران هست كه بايد به آنها پاسخ داده شود.
خيلى ها نمى دانند که آیين بختيارى اين بوده، وقتى كسى فوت مى كرده به نشان عزا، اسلحه اش را از اسب آويزان مى كردند ولى اكنون در يك رسم غلط نوظهور و كاملا بالعكس در مراسم عزا با اسلحه همان متوفى، شليک هم مى شود.
آيا تاكنون در رسانه ها خوانده ايد كه فلان شخص را به جرم تيراندازى در فلان مراسم به اشد مجازات رسانده اند تا ديگر جوانان ناشى و هيجانى هم به راحتى به خودشان اجازه ندهند كه دست به اسلحه ببرند؟
آيا تاكنون غير از حركت هاى نمادين، جايى سراغ داريد كه طايفه اى در پويش نه به تيراندازى، چند اسلحه غير مجاز از بستگانش را تحويل حاكميت داده باشد؟
آيا ضرورت ندارد كه تالارها، اماكن عمومى و حتى فضاهاى محل تجمع مراسم طبق قاعده و قانونى سختگيرانه از ورود هرگونه فرد مسلح در ميان جمعيت ها خوددارى كنند و در غير اين صورت پاسخگو باشند؟
آيا لازم نيست كه شهروندان شهرهاى بزرگ در فرآيندى پايش شوند و به راحتى به داشتن اسلحه حتا گاهى در اتومبيل خود مجهز نشوند؟
آيا سران قبايل و عشاير را تاكنون به نخبگان، به رسانه ها، به نيروهاى امنيتى، به جوانان ساختارشكن يا به متوليان مراسم مختلف پيوند ساختارى، اجتماعى و فرهنگى پیوند زده ايم كه انتظار چنين حوادث تلخى را نداشته باشيم؟
مشكل از تفنگ است يا از تفنگدار؟
مشكل از تير است يا تيرانداز؟
مشکل از اینجا است كه ما سه ضلع مثلث:"قانون مقتدر، شخص تبيين شده و بستر مناسب" را به هم پيوند نزده ايم و مادامى كه اين ها به هم جوش نخورند، تيراندازى ها، آسيب ها، چالش ها و حوادث از درزها و شكاف هاى ريز و درشت بيرون خواهند زد.
*كارشناس علوم اجتماعى
ارسال نظر به عنوان مهمان