نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
انسان ها به واسطه حضور در جغرافیا های مختلف و زندگی اجتماعی شان همواره دست خوش بحران ها بوده اند.
سیل، زلزله، رانش زمین، آتش سوزی وگاه بحران های انسانی همیشه مردم و مسوولان را با چالش های جدیدی مواجه کرده است.
چالش های که بشر همواره در پی مقابله با آنان بوده تا بتواند دچار کمترین خسارت های مالی و انسانی شود.
در این باره خیلی از کشور ها همچون ژاپن توانسته اند با اتکا به علم و تدبیر خود بر درصد بالایی از این گونه حوادث فائق آیند و بتوانند صد ها زلزله کوچک و بزرگ را به گونه ای کنترل و مدیریت کنند که کمترین آسیبی به جامعه شان وارد شود.
در کشور ما اما شرایط کاملا به گونه ای دیگر است. درسیستم دولتی ما ظاهرا کسی برنامه و اعتقادی به پیشگیری ندارد و تاریخ نشان داده است که همیشه منتظر مانده ایم تا رخدادی شکل بگیرد، حادثه ای پیش بیاید، فاجعه ای انسانی رخ دهد و سپس به فکر چاره بیفتیم!
فکر هایی که در دل بحران ها گرفته ایم نیز به دلیل احساسی بودن، عجله داشتن و غیر تخصصی بودن همیشه بیشترین آسیب ها را به نظام ،کشور و مردم وارد کرده است.
این مقدمه بهانه ای بود تا به زلزله های اخیر خوزستان با مرکزیت منطقه اندیکا بپردازیم. جایی که هیچ یک از نشانه های یک روستای مدرن و استاندارد را هم ندارد ولی به دلایل سیاسی و انتخاباتی برچسب شهرستان خورده است.
به قول بختیاری ها، اندیکا خورجین سرخی است که بیرونش بقیه را کشته و داخلش هم مردم خودش را.
زلزله اخیر تنها گوشه ای از زندگی مشقت بار و عمق فاجعه محرومیت را در این منطقه بکر و خوش آب هوای شمال خوزستان بر ملا کرد .
خدا را شکر اندیکا، زلزله آمد و خیلی از مسوولان فهمیدند که این منطقه کجاست!
خد را شکر، اندیکا زلزله آمد و خیلی از رسانه ها پای شان به بحران های این دیار باز شد و لنز دوربین شان مظلومیت مردم غیور این منطقه را برای همیشه در تاریخ ثبت کرد.
خدا را شکر، اندیکا زلزله آمد و خیلی ها درک کردند که عدالت در جغرافیای بختیاری نشین خوزستان چندان رنگ و بویی ندارد.
خدا را شکر، اندیکا زلزله آمد و وجدان خیلی ها لرزید. وجدانی که باید سال ها پیش بیدار می شد و ساختمان ها و زیر ساخت های اندیکا، لالی، سردشت و ایذه را استوار می کرد که با یک لرزش چند ریشتری این چنینی، زندگی شان از هم نپاشد.
✍ هوشنگ نوبخت
ارسال نظر به عنوان مهمان