امروز:
سه شنبه - 1 خرداد - 1403
ساعت :

 اهواز- حبیب خبر/ نوید قائدی: مهاجرت بی‌رویه به کلان‌شهر اهواز و گسترش حاشیه‌نشینی در دهه‌های بعد از انقلاب یکی از معضل های مهم این شهر بوده است.

 از دلایل عمده این مهاجرت‌ها می‌توان به وقوع ناخواسته جنگ تحمیلی و اشغال شهرها و روستاهای حاشیه غربی استان، از رونق افتادن شهرهای نفت‌خیز مانند: نفت سفید، هفتکل، مسجدسلیمان و...، توسعه‌نیافتگی شهرهایی مانند: باغملک، ایذه، لآلی و چند شهر دیگر نام برد.

 به‌غیراز مهاجرت‌های اجباری جنگ تحمیلی بقیه انواع مهاجرت‌ها به دلایل اقتصادی و یافتن راه‌هایی برای زندگی و معیشت بهتر بوده است.

  اما حاشیه‌نشینان دارای وضعیت اقتصادی و اجتماعی و خدماتی نامناسبی هستند و در سال های گذشته کم تر جذب ساختارهای شهری شده‌اند. اگرچه برای خدمات‌رسانی و رفع مشکل حاشیه‌نشینان تلاش‌هایی انجام‌شده اما به دلیل حجم بالای مشکل ها و نداشتن برنامه‌های مدون و یکپارچه توفیق چندانی حاصل نشده است و کم توجهی مسوولان شهر گاهی موجب ایجاد روحیه نارضایتی در میان آن‌ها شده است.

 حاشیه‌نشینی در کلان‌شهر اهواز شامل محلاتی است که در محدوده اقتصادی شهر ساکن هستند ولی معمولاً جذب اقتصاد شهری نشده‌اند.

 جاذبه‌های شهرنشینی و رفاه شهری این افراد را از جایگاه خویش مهاجرت داده و به امید یافتن زندگی بهتر به‌سوی بازارهای کار کشانده است؛ اما به دلیل یافتن آمال و آرزوهای خود سرخورده شده و حس اجتماعی مناسبی ندارند.

در مناطق حاشیه‌نشین معمولاً سیمای مطلوبی دیده نمی‌شود. ازلحاظ بهداشت و درمان سطح خدمات‌رسانی پایین است. حاشیه‌نشینان عمدتاً فقیر و توسط گروه‌های با حداقل عایدی اداره می‌شوند. ازلحاظ اجتماعی، حاشیه‌نشینی فاقد نظم و سازمان‌دهی مشخص است. ازلحاظ کالبدی مسکن متراکم، یا مساکنی با تراکم بالای مردمی یا در شرایطی حاد هر دو حالت فوق بر حاشیه‌نشینان حاکم است.

این مناطق شامل شهرک‌هایی چسبیده به شهر با مواد و مصالح کم‌دوام ساختمانی هستند. تسلط فرهنگ فقر و بازخورد آن در رفتارهای اجتماعی مردم این مناطق مشهود است و فقر اقتصادی در تمامی ابعاد زندگی آن‌ها دیده می‌شود.

درواقع بروز حاشیه‌نشینی ناشی از نوعی بی‌عدالتی در توزیع امکانات و ثروت و نادیده گرفتن حقوق اساسی و انسانی برخی از مردم استان خوزستان شکل‌گرفته است که اگر حقوق همه به‌صورت برابر موردتوجه قرار می‌گرفت، شاید امروز شاهد پدیده حاشیه‌نشینی نبودیم.

 این پدیده ریشه در ضعف کارکرد مسوولان اجرایی کشور و استان دارد. باید پذیرفت این افراد بخشی از جامعه بوده و دارای حقوق مشروع و قانونی هستند. دولت باید بخشی از درآمدهای حاصل از مالیات و فروش نفت منطقه را به رفع این معضل بزرگ اختصاص دهد؛ زیرا استخراج نفت و تبعات آن در خوزستان در بروز این پدیده سهم بالایی داشته است.

 تقسیم برابر امکانات از راهکارهای اصلی برای رفع حاشیه‌نشینی است؛ در غیر این صورت حاشیه‌نشینی همچنان به‌عنوان یک معضل اساسی باقی خواهد ماند.

به‌طور مثال: بعد از جنگ تحمیلی در بازسازی و رفع مشکل های اساسی مناطق جنگ‌زده اهتمام لازم به عمل نیامد. لذا بخش زیادی از مردم منطقه رغبتی برای بازگشت به مناطق قبل از جنگ را نداشتند و در این زمینه دولت مقصر اصلی و اساسی است.

یا در شرایط فعلی خوزستان بحران کم‌آبی و تخریب بخش زیادی از نخل‌های کشاورزان یا عدم امکان کشت و زرع در جنوب و غرب استان مجدد سیل مهاجرت‌ها به حاشیه اهواز را زیاد خواهد کرد.

 نهادهای نظارتی برای جلوگیری از مبدل شدن محل‌های حاشیه‌نشین به محیط‌های جرم‌زا باید تلاش مضاعف نمایند؛ زیرا نیروی انتظامی به‌تنهایی توانایی رفع این معضل را ندارد و فقط بخشی از عکس‌العمل‌های پدیده حاشیه‌نشینی را می‌تواند تحت نظر داشته باشد. هرچند حضور پلیس در این مکان‌ها مفید است اما تجربه نشان داده در سال‌های متمادی با برخورد پلیسی محض، امنیت پایدار در جامعه برقرار نمی‌شود. با داشتن دید کلان و سازمان‌یافته می‌توان گام‌های مثبتی در رفع چرخه حاشیه‌نشینی برداشت و البته سامان یافتن این امر با تمامی قوای حکومت امکان‌پذیر است.

همچنین حاشیه‌نشینی و زیست‌بوم حاشیه‌ای واقعیتی است که امکان از بین بردن آن بدون توجه به معلول‌های آن وجود ندارد؛ از این‌روی باید زیرساخت‌های لازم شهری، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در آن‌ها توسعه‌یافته و نهادینه شود.

برای رفع هر معضلی باید علل اصلی بروز آن به‌طور علمی و واقع‌بینانه مورد کنکاش قرار گیرد تا راه‌حل برای برطرف کردن آن‌ها پیدا شود.

باید گفت: حاشیه‌نشینی در کلان‌شهر اهواز یک معضل بزرگ و اساسی است که باید برای رفع آن برنامه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت اجرایی داشت. بدون داشتن اهداف مشخص اقتصادی نمی‌توان معضل حاشیه‌نشینی را ریشه‌کن کرد.

مواردی مانند ارتقای سطح کیفی زندگی مردم با توجه ویژه به مقوله فقر، محیط‌زیست و بهداشت، توزیع عادلانه منابع و امکانات مادی، ایجاد مراکز مشاوره، مددکاری اجتماعی ... برای شناسایی و استفاده از حداکثر توانایی‌های فردی و افزایش سطح سازگاری، حس مسوولیت‌پذیری و انضباط و منزل اجتماعی افراد، استفاده از مشارکت‌های مردمی در آبادانی این مناطق، افزایش ضریب امنیت انتظامی و اجتماعی، کمک به توسعه و اصلاح خط‌مشی‌های سیاسی، اقتصادی، افزایش سطح دانش و معلومات با راه‌اندازی مراکز علمی و آموزشی، پر کردن اوقات فراغت با برنامه‌ریزی مناسب و از پیش تعیین‌شده و تفریح‌های سالم، ایجاد زمینه‌های اشتغال مولد و پویا، ارایه مطلوب خدمات شهری و فعال کردن شهرداری در سازمان‌های خدمات رسان، رسمیت بخشیدن به مالکیت آن‌ها، رسمیت دادن به کالبد و منظر فضاها، تأکید بر خودیاری ساکنان در بهسازی و... نشان می دهد پرداختن به مشکل های حاشیه نشینان نه‌تنها ضرورتی برآمده از ارزش‌های اعتقادی و انسانی است بلکه سازگار با منافع اجتماعی و توسعه ملی است.

نوید قائدی/۴ تیر ۱۴۰۰

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید