امروز:
شنبه - 25 اسفند - 1403
ساعت :

برای همه روشن است که در سال‌های اخير مشكل های اخلاقی و فرهنگی زیادی در جامعه ما فرصت بروز و توسعه‌یافته‌اند كه زيبنده کشوری با این قدمت فرهنگی و اسلامی نيست. بررسی كميت و كيفيت موضوع دشوار نيست، كافی است نیم‌نگاهی به رسانه‌های همگانی بیندازید.

واقعاً چرا این‌گونه شده؟ چرا در ايران اسلامي بعد از جنگ تحميلي بسياري از شاخصه‌های اخلاقي و اجتماعي جامعه افول کرده‌اند؟ چه عواملي در آن دخيل بوده؟ آيا در سيستم آموزشي ما تغييری حاصل‌شده كه پاسخ گوی نیاز امروز جامعه ما نيست؟ آيا نتوانسته‌ایم همگام با توسعه فناوري حركت كنيم؟ آيا نهاد خانواده دچار مشكل شده و ده‌ها سؤال ديگر كه ذهن محققان را درگير کرده است.

ابعاد مسایل و همپوشاني آن‌ها به طريقي است كه هيچ شهروندی نمی‌تواند از آن‌ها غافل شود؛ زيرا انسان موجودي اجتماعي است كه زندگاني و حيات او درگير روابط اجتماعي پیچیده‌ای با همنوعان خود است. لذا معضل های اجتماعي به‌نوعی بر زندگي تک‌تک افراد اثر دارد.

در بروز ناهنجاری‌ها و مشكل های اجتماعي عوامل گوناگوني مطرح است كه بايد به‌طور دقيق و علمي و موشكافانه توسط افراد متخصص و نهادهاي علمي، تحقيقاتي و پژوهشي مورد بررسی و تجزیه‌ و تحلیل و آسیب‌شناسی قرار گيرند.

 اين نوشتار بيشتر براثر و کارکرد آموزش، گفتار و نصيحت تأکید دارد. اين واقعيتي است كه پرورش و تزكيه و عمل در آموزش‌های ما کمرنگ‌تر و بيشتر جنبه تئوريك و گفتاري و نمايشي یافته‌اند:

به نظر شما محتواي مباحث آموزشي ما در مدارس کاهش‌یافته؟ البته كه چنين نيست بلكه پربارتر هم شده است!

 آيا سطح معلومات و سواد مدرسان و مربيان ما در تمامي مقاطع آموزشي دچار اختلال و خدايي نكرده نقصان شده؟ كه البته صحيح نيست.

آيا سطح سواد والدين كم شده است كه جواب منفي است. آيا همه‌روزه از انواع رسانه‌ها، مراكز فرهنگي، اجتماعي و مساجد صداي انواع خطابه‌ها، حرف‌ها و نصیحت‌ها به گوش نمی‌رسد كه به نظر نگارنده بيشتر از حد متعارف و معمول بگوش می‌رسد به‌طوری‌که گاهی خسته‌کننده، تكراري و خارج از عرف شده‌اند و تا حدودي حوصله نوجوانان و جوانان را به سر برده و حتا نتيجه معكوس داشته‌اند.

 آيا جوانان نصيحت ناپذير شده‌اند؟ نهاد دروني آن‌ها دگرگون‌شده و ديگر گوش شان به هر حرف‌ها بدهكار نيست. سطح گفتار مدرسان و گويندگان پايين است و دیدگاه‌های جديد به‌راحتی آن‌ها را نمی‌پذیرند، می‌توان احتمالات زيادي داد.

ولي نكته اصلي و اساسي در آموزش اخلاق و تعالي جامعه، مباحث نظري موضوعات عملي و رفتاري است زيرا مدرس، معلم و مربي و هر فرد يا مسوول ديگري كه در نقش و جايگاه ویژه‌ای قرارگرفته قبل از هرگونه گفتار، خطابه و آموزش بايد به حرف‌ها و بيانات خود اعتقاد کامل داشته باشد و تمامي آن‌ها را در زندگي و سيره عملي خود بكار گيرد تا بر فرد مخاطب تأثیرگذار و به‌عنوان الگوي عملي در جامعه مطرح باشد.

جامعه نوجوان و جوان ما اين روزها دچار بحران هويتي در رفتارها و گفتار شده‌اند و به نسل بالاتر از خود اعم از معلمان، آموزشگران و مسوولان به ديده ترديد می‌نگرند و از خود می پرسند: چرا بیشتر حرف‌ها، گفتارها، وعظ‌ها به‌طور عملي و رفتاري به‌کارگیری نمی‌شوند و نمی‌توان در سطح جامعه شاهد آن‌ها بود.

 به‌طور مثال: اگر ساده زيستي در فرهنگ ديني ما ارزش مهمي است چرا مسوولان اجرايي ‌چنین اصلي را رعايت نمی‌کنند و در خانه‌های لوکس سكونت دارند. ماشین‌های گران و مدرن سوار می‌شوند. چرا وضعيت خوراك و رفت آمد و آموزش و مدارس فرزندان آن‌ها با ديگران فرق دارد. چرا در محلات گران يا جداشده‌ی شهري سكونت دارند و از عامه مردم جدا هستند.

چرا در باب ايثار و ازخودگذشتگی خيلي از آموزشگران در الگوهايي كه بايد پیش‌قدم باشند نيستند. چرا اگر رسيدگي به اوضاع‌ و احوال نيازمندان اصل مهم اخلاقي است خيلي از مسوولان به آن بی‌توجه هستند و حتا در زندگي شخصي خود وقت و هزینه‌ای را براي چنين اموري متحمل نمی‌شوند؟

 چه اشكال دارد اگر در سطوحي از مسوولان در تعدادي از روزهاي سال با روزه صرفه‌جویی نموده و بخش‌هایی از خوراك خود را انفاق نمايند به نظر شما آحاد مردم و جوانان از چنين حركتي متأثر نمی‌شوند؟

 اگر من نوعي چنين عملي نمايم اصلاً كسي حركت و اقدام مرا به‌عنوان الگو می‌پذیرد يا رسانه‌ آن را انعكاس می‌دهد تا موجب تقويت روحيه ايثار و انفاق در جامعه باشد؟ اگر رابطه و پارتی‌بازی در كار، استخدام و وام بانكي ناپسند است چرا توسط مسوولان رعايت نمی‌شود؟!

نياز به گفتن مثال‌های بیشتر نيست؛ زیرا در بطن جامعه بسياري از موضوعات به‌راحتی نمایان است و كافي است چشم را باز کرد و خوب نگريست يا در محل‌های عمومي به درد و حرف مردم گوش داد. نظرسنجی كوچكي راه انداخت و نظرها را پرسيد.

اگر می‌بینید روزگاري مولاي متقيان علي بن ابي طالب و ديگر كارگزاران ايشان در رأس جامعه اسلامي به‌عنوان الگو در رأس امور اخلاقي قرار داشتند كه اثرات آن تا حال هم باقی است به این دليل است كه در تمامي جنبه‌های آموزشي و اخلاقي در رأس هرم اجرايي و رفتاري بودند و در اين راه کوچک‌ترین خللي به آن‌ها وارد نبود.

در كلامي ساده حرف و عمل شان يكي بود و به شدت در رفتارهاي خود آن را نشان می‌دادند و براي مردم الگويي تمام‌قد از آموزش و ترويج اخلاق بودند.

در چندين سال اخير به مناسبت‌های گوناگون مقام معظم رهبري بارها مطالبي در باب ساده زيستي مسوولان و ضرورت اصلاح الگوهاي عملي و رفتاري جامعه بيانات ارزشمندي بيان و تأکید داشته‌اند درباره مسایل اجتماعي، اخلاقي و سبك زندگي بررسی‌های بيشتري انجام گيرد كه به نظر می‌رسد در اين مهروموم‌ها بيشتر انرژي مسوولان صرف تقابل سياسي شده و كمتر به مسایل اخلاقي و تعالي جامعه توجه داشته‌اند.

 درنهایت به‌اختصار و به زباني ساده می‌گویم: در كشور مشكل گفتار و آموزش و وعظ نداريم؛ ماشاالله... بیشتر ایرانیان استاد بلاغت و فصاحت هستند و بيشتر از خيلي كشورهاي دنيا در مباحث تئوريك اخلاقي و آموزشي پیش‌قدم هستيم؛ ولي مشكل ما عمل به همين گفته‌هایی است كه مرتب می‌شنویم و تكرار می‌کنیم كه مهم‌ترین تناقض عامه مردم به ویژه نسل نوجوان و جوان همين تفاوت حرف تا عمل شده که آن‌ها را سرگردان و تحت تأثیر اين بحران قرار داده كه بايد توسط تمامي مسوولان نظام موردتوجه قرار گيرد.

در پایان سخن را با نیم بیت شعر "دو صد گفته چو نيم كردار نيست" به پايان می‌برم.

نوید قائدی/۲ فروردین ۱۴۰۰

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید